eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سلام دوستان مراحل قرعه کشی و ببینید اول اسامی رو نشون دادیم بعد همه رو قاطی کردیم اسم یه نفر در امده.. مبارکشون باشه..بی زحمت تشریف بیارن پی وی🌹 ۱
. شما را باید در دل‌ ها زیاد نشر داد ؛ تا فراموش نشوید ... . 📸عکاس : سعید صادقی . 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 جاسوسی در اسارت ۵ انتقال به آسایشگاه سه با آغاز فصل پاییز یکه تازی‌های نامبرده به پایان خود نزدیک می‌شود. درست روز تولد پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صل الله علیه وآله ـ به روایت اهل سنت که مصادف بود با ۱۳ آبان سال ۶۶ و روز دانش آموز بعثی‌ها اقدام به انتقال تعدادی از بچه‌های آسایشگاه ۶ به سایر آسایشگاه‌ها می‌نمایند و نامبرده نیز قرار است به اتفاق تنی چند از بچه‌ها به بند سه و چهار منتقل شود. هنگامی که افراد در حال جمع‌آوری وسایلشان هستند نامبرده با گروهبان کریم روبرو شده و دست به دامن وی‌می‌شود و التماس می‌کند که همراه بچه‌های آسایشگاه به بند دیگر منتقل نشود و به نامبرده می‌گوید بچه‌ها مرا می‌کشند.. نامبرده با گریه به پای گروهبان کریم می‌افتد و عاجزانه التماس می‌کند. نهایتا نامبرده همان روز به تنهایی به جای بند سه و چهار به آسایشگاه سه در بند یک منتقل می‌شود. ملاقات چند روز از انتقال نامبرده به آسایشگاه ما گذشته بود ، کسی با وی گرم نمی‌گرفت در محوطه به هنگام قدم زدن نیز تنهایی قدم می‌زد و همیشه در حال فکر بود. بر اساس رویه و سنت حسنه‌ای که وجود داشت در اینگونه موارد وقتی تازه واردی به آسایشگاهی منتقل می‌شد بچه‌ها او را به گرمی تحویل می‌گرفتند تا احساس تنهایی نکنند البته احتیاط لازم را هم مد نظر داشتند ولی در خصوص نامبرده عده‌ای بر اساس شناختی که داشتند و عده ای از روی ترس از وی کناره گیری می‌کردند لکن بنده از آنجایی که شناختی نداشتم و احساس کردم غریب است و تازه وارد به هنگام قدم زدن در حیاط اردوگاه به دیدارش رفتم. با هم قدم می‌زدیم دو سه روزی گذشت از همه چیز و همه جا صحبت به میان آمد در ابتدا چون چند سالی بزرگتر از بقیه بود از شغلش و محل سکونتش پرسیدم گفت من در یک کارگاه موزائیک سازی کار می‌کردم گفتم عجب پدر بنده هم در کارگاه موزائیک سازی کار می‌کند و یک دانگ از کارگاه نیز با عمویم شریک هستیم من هم در قسمت ساب زدن موزائیک کمک کار برادرم بودم ، خوشحال شد و برای اولین بار خندید. در خصوص موضوعات مختلف بحث شد که همه آن در خاطرم نیست فقط یادم هست در ارتباط با جنگ و تجاوز عراق در ۳۱ شهریور ۵۹ بحث کردیم که ایشان با تعجب گفت واقعا ! من فکر می‌کردم اول ایران به عراق حمله کرده و... ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿📿 19 📿 20 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 275 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
اولیـن شرط برای از اسلام اعتقاد بہ است ، من تکلیف میڪنم شما " رزمنـدگان " را بہ وظیفه عمل ڪردن و حسینےوار زندگے ڪردن.. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●هر موقع كه او به جبهه میرفت، دختر كوچكم گريه میكرد. آخرين مرتبه كه به جبهه رفت وخداحافظى كرد. صورت دخترش را بوسيد. ●هنوز فرصت بود كمى بنشيند كه دخترم به او گفت: بابا برو دشمنامونو بکش . محمدرضااشك در چشمانش حلقه زد. به من گفت: اين بچّه احساس مسئوليّت میكند و تو ناراحتى؟ به اوگفتم: من ناراحت نيستم، چون تازه مرخصی آمدى و هيچ وقت در منزل نيستى. حالا کمی بمون پیش ما. ان شاءاللّه جنگ به سلامتى تمام میشود. ●وقتى ازدر خارج شد، مادرم پشت سر او آب ريخت. با يك حالت خاصى برگشت ونگاه كرد كه من در همان حال به زمين نشستم و گفتم: رضا!صورتت را برگردان ، گفت: چرا؟ گفتم: ديگر بر نمیگردى برگرد یه باردیگه ببینمت. گفت: بادمجان بم آفت ندارد. رفت و دیگه برنگشت. هروقت ازش میپرسیدن : چرا جلوى دوربين نمیآيى؟ میگفت: اين با اخلاص انسان منافات دارد. من به جبهه میروم برای رضاى خدا. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان حضرت‌معصومه لشگر ۱۰علی‌ابن‌ابیطالب 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۳/۴/۱ تربت‌حیدریه ، خراسان‌رضوی ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۳ فاو ، عملیات والفجر۸ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💠 ! ●از طـرف سـتاد فرماندهی جنـگ عراق برای سرش جایـزه گذاشته بودند.بیـن عـراقـی‌ها معـروف شـده بـود بـه اشـلـو ! از بـس که خـودش را به سنگـرهایـشان می رساند و به عـربی باهاشان صحـبت می‌کـرد و مـی‌گـفت : «اشـلونـک!؟» (حالـت چطـور اسـت؟)بعد که میرفته ، میفهمیدند مرتضی بود. . ●تیرماه 1337 بدنیا آمد...اهل روستا بود...روستای جلیان فسا...با دامپروری کشاورزی امورات زندگی خود رو می گذروند.. پس از شروع جنگ تحميلي به خوزستان رفت و عاشقانه در عملياهاي مختلف از جمله :فتح المبين ،بيت المقدس ،رمضان ، والفجر ۱ و ۲ و ۸ ، خيبر ، بدر و کربلاي ۴ و ۵ شرکت کرد و حماسه آفريد. هفتم بهمن 65 مرتضی در شلمچه بشهادت رسید.رادیو تلویزیون عراق تا چند روز بعد شهادتش شادی و جیغ و داد پخش میکرد. 📎پ ن : " هفتم بهمن سالروز شهادت فرمانده گردان فجر سردار شهید مرتضی جاویدی(اشلو) بود روحش شاد یادش گرامیباد...🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
غیرت این بسیجی مثال زدنی است ... ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸🍃🌸🍃 گفتند قسم بده رضا را به جواد هَشتَم گروِ نُه ام شده ، یعنی این... 🍃🌸🍃🌸🍃 ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
حقوقم زیاد است در اسرع وقت کم کنید !! ●سوم اسفند سالروز شهادت 🌷 @sangarshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 جاسوسی در اسارت۶ ....در مجموع برداشت بنده این بود که واقعا اطلاعاتش پیرامون مسائل جنگ و سیاست خیلی ضعیف است ولی در طی این چند روز هیچ اشاره‌ای به عملکردش در اردوگاه نکرد. چند روز بعد از این ماجرا آقای شفیعی زاده که بزرگ ما یزدی‌ها بود مرا کناری کشید و گفت ‌‌: هیچ می‌دانی فردی که با او قدم می‌زنی چه کسی است گفتم نه مگر کیست ؟ گفت بابا این همون جاسوسِ ..... گفتم وای من چیزی نبوده که به وی نگفته باشم ، روزگارم سیاهه گفت نترس فکر نکنم ، چون دیگر حنایش برای عراقی‌ها رنگی نداره .. به هر حال چند روز در ترس و دلهره بسر بردم تا اوضاع عادی شد و من هم کم کم ارتباطم را با وی قطع کردم . یکی از دوستان در خصوص سرانجام اینگونه افراد سوال کرده بودند که در قسمت ۱۵۳ مربوط به منافقین پیرامون این موضوع اشاره مختصری کردم ، بعد از مقدمات پناهندگی افراد به منافقین افرادی مثل نامبرده در روزهای آخر اسارت به منافقین پناهنده شدند و تعدادی نیز که جرمشان کمتر بود به ایران بازگشتند و یادم هست در پادگان الله اکبر کرمانشاه که بمدت سه روز در قرنطینه بودیم مختصر درگیری بین یکی دو نفر در این ارتباط پیش آمد و یکی از دوستان با اشاره به افرادی می‌گفت تا فلانی تکلیفش مشخص نشود ما به شهر و موطنمان باز نخواهیم گشت. البته نیروهای امنیتی در میان بچه‌ها حضور داشتند و در دوران قرنطینه به این موضوعات نیز رسیدگی و با رأفت اسلامی با نامبردگان برخورد نمودند . اما در خصوص فرد مورد نظر پس از پیوستن به منافقین البته برای رهایی از مکافات ، حدودا پس از سه ماه موفق به بازگشت به میهن می‌شود اما در شهر و محل سکونت خویش با برخورد سرد همشهریان مواجه و مجبور به مهاجرت به محل دیگری شده و نهایتا با پیگیری تنی چند از آزادگان حدود دو سالی به زندان محکوم شده و بعد از گذران دوران محکومیت در اثر سرطان فوت می‌نماید . باید از تاریخ عبرت گرفت امام علی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید. فایده عبرت آموختن ، رهیابی و رستگاری است . غررالحکم ۱۰۳۷ دنیای پیرامون انسانها همیشه مستعد چنین وقایع عبارت آموزی است. خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿📿 19 📿 20 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 276 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
رفت......! و آزروهایش را... پشت درهای دنیا... .... وبرای عشق... آسمان را در آغوش کشید... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌸🍃🌸🍃 بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت  مشهورتر از کل امامان شده جودت 🌸🍃🌸🍃 ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊