eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر به رئیس جمهور با مرکب سیاه خودکار رأی داده ایم ، به ولی فقیه زمان با جوهر سرخ خون رأی دادیم »... ●ساعت ۲ نصف شب بود . پادگان دوکوهه خیر سرم داشتم میرفتم نماز شب بخونم رفتم سمت دست شویی برای تجدید وضودیدم صدای خس خس میاد ، ۴ تا توالت از حدود ۲۵ تا رو شسته بود رفته بود سراغ پنجمی ...کنجکاو شدم که این آدم مخلص کیه ؟ ●پشت دیواری قایم شدم... اومد بیرون رو چند لحظه ای سرش روگرفت رو به آسمان ور ماه افتاد رو صورتش ... تعجب کردم . باورم نمیشد ، اسدالله بود ؛فرمانده گردان ... ●با یه دست داشت دست شویی هارو می شست...تا سحردرگیر بودم با خودم فرمانده 2 تا گردان با یه دست داشت دست شویی های پادگان دوکوهه رو تمیز میکرد ... 📎فرماندهٔ گردان حمزه ، مسئول‌آموزش و فرمانده محورلشگر ۲۷محمدرسول‌الله 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۳/۲/۲ پاکدشت ، تهران ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۱۱ فاو ، عملیات والفجر۸ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از سنگرشهدا
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 @FF8141
سلام دوستان اینم جایزه مسابقه امروز به دست برنده مسابقه خانم یوسفیان پور رسیده ان شاءالله مبارکشون باشه🌹🌹
یاد آوینی بزرگ بخیر ... قلم هیچکس تشنه‌ی شهادت نیست 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
● من خانه مادرم بودم که محمد زنگ زده بود منزل همسایه ؛ مادرم البته نمی دانست من هم انجا هستم. وقتی همسایه مان مادرم را صدا زد و من را دید گفت: چه خوب اینجایی شوهرت زنگ زده با مادرم دویدیم. وقتی گوشی را گرفتم محمد با خوشحالی و تعجب گفت: تویی؟! چه خوب شد هستی و باهات حرف زدم. رفتی دکتر؟ گفتم: آره. هنوز از بچه دار شدنمان مطمئن نبودیم. ●گفت: مبارکت باشه! گفتم: چرا مبارک من؟ گفت: چون من نمی بینمش، خودت باید بزرگش کنی. گفتم: این جای دلداری دادنته؟ عوض این که یک خانم باردار رو دلداری بدی این طوری می زنی توی ذوقم؟ گفت: ناراحت نشو این واقعیته. منم گفتم: هر چی خدا بخواد. گفت: خدا همینو می خواد. تو هم بی قراری نکن. این تلفن آخرین صحبت ما با هم بود و فردایش در طلاییه شهید شد. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان سلمان لشگر ۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۳/۱/۱ شهریار ، تهران ●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۱ طلائیه ، عملیات خیبر ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 برنامه‌های فرهنگی۷ ...خیلی از مطالب این کلاسها هنوز در ذهنم مانده و حتی علاقه‌ی شدیدی که در من ایجاد شده بود تا بعد از اسارت همراهم بود وحتی باعث شد در دوران دانشگاه در درس تاریخ اسلام نمره عالی کسب نمایم. در مجموع این کلاسها اینطور نبود که هرشب و در راس ساعت مقرر برگزاری شود ممکن بود چند شب به علت مشکوک شدن عراقی ‌ها و یا تداخل و همزمانی با زمان نگهبانی فلان نگهبان که گیر بیشتری می‌داد و دنبال بهانه بود کلاسها تشکیل نشود. جدای از حاج آقای فراهانی دوستان دیگری نیز بودند که سن و سالی داشتند و با توجه سابقه شغلی گره گشایی مشکلات و پاسخگوی سولات بچه‌ها بودند افراد بزرگواری چون سید علی قمصری محمد ابراهیمی و..... که حق بزرگی بر گردن ما و امثال بنده دارند. از جمله دیگر برنامه های فرهنگی اردوگاه برگزاری محدود برنامه‌های طنز و سرگرمی در ایامی که بیشتر زمان جشن و شادی مشترک بین اسرا و عراقی‌ها بود البته آنهم بصورت مخفیانه بود مثلا بیاد دارم در آسایشگاه ما تئاتر کاراته بازی بروسلی که نقش آن را آقای اسدالله تکلویی بازی می‌کرد به نمایش در آمد در سال پایانی جنگ و بعد از آن ایام خاص ۲۲ بهمن ـ عید نوروز و... هم بچه‌ها برنامه داشتند فکر کنم در سال دوم اسارت بمناسبت ایام دهه فجر انقلاب اسلامی بواسطه دوستانی که در کارگاه نقاشی فعالیت داشتند تصویری از حضرت امام ره را روی پارچه‌ای کشیده و در ابتدا در آسایشگاه سه و در چند شب متوالی در یکی دو آسایشگاه دیگر به نمایش در می‌آید و سرانجام لو رفته بدست عدنان می‌افتد در این قضیه چون اطلاعات دقیقی ندارم به همین مقدار اکتفا می‌کنم. در ایام عید نوروز با هماهنگی عراق‌ها بچه‌هایی که دستی در آشپزی و شیرنی پزنی داشتند با کمترین امکانات شیربنی درست می‌کردند و کام بچه‌ها را شیرین می‌کردند برای تهیه شیرینی اولین ماده لازم آرد بود که در دسترس نبود بچه‌ها دست به ابتکار زده چند روز قبل از فرا رسیدن موعد هر شب دو عدد از نانهای صمون سهمیه عموم را برداشته و برای اینکه نانها کهنه و به اصطلاح بیات نشود شب بعد آن دو نان شب قبل را توزیع می‌کردند و بجای آن نان چهار عدد نان تازه بر داشت می‌کردند و هر شب این پروسه را تکرار کرده و روز موعد به تعداد مورد نیاز نان تازه در اختیار داشتند ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 11 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
هدایت شده از سنگرشهدا
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 @FF8141
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 285 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
هَرگز به تـو دستم نرسَد! ماهِ بلنـدم .. اندوهِ بزرگی است زمانی که نباشی . . 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
●یک سال بعد از ازدواج به مشهد مقدس رفتیم وقتی روبروی ضریح مطهر رسیدیم به علی گفتم: پیش امام رضا به من قول بدهید که کاری برای من انجام بدهید. ●میدانست که اهل مادیات نیستم ولی با شوخطبعی جیبهایش را گشت و گفت اگر پول داشتم چشم، میخرم. گفتم : اگر میشود آن دنیا شفاعت من را پیش خدا بکنید. ●با روی گشاده و لبخندی گفت شما باید شفاعت ما را بکنید. تمام زحمات زندگی بر دوش شماست. از همه مهمتر بزرگ کردن فرزندانمان است، ولی اگر قسمتم شد و شهید شدم و اجازه داشتم که شفاعت یک نفر را بکنم حتما شفاعت شما را میکنم. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان مقداد لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۲۹/۱۰/۳۰ اصفهان ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
#خاطرات_شهید ●یک سال بعد از ازدواج به مشهد مقدس رفتیم وقتی روبروی ضریح مطهر رسیدیم به علی گفتم: پی
برادران عزیز فکر نکنید جبهه و جنگ به ما نیاز دارد و اگر ما نباشیم کار جنگ می خوابد. اصلاً این طور نیست و آن چیزی که مقدّر خداوند تبارک و تعالی است انجام می پذیرد و این ما هستیم که نیازمند این محیط هستیم تا به خود سازی و ارتقای سطح معنوی دست پیدا کنیم و انشاءالله آماده جانفشانی در راه اسلام گردیم. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●به خدمت در راه رضاي خدا و خدمت بي مزد و منت اعتقاد داشت. هيچ گاه حتي در بحبوحه جنگ و نبرد، نماز شب را ترک نمي کرد، به فکر پدر و مادرش بود. از او رضايت کامل داريم؛ هم من و هم مادرش عزيزترين بچه من بود و مي گفت هر کسي که مي تواند به انقلاب کمک کند بايد اين کار را بکند. ●از اين که در کنار او مي جنگيدم بسيار شاد بودم و هميشه براي او دعاي خير مي کردم. در عمليات کربلاي 4 هر دو با هم بوديم ولي من ترکش خوردم و برگشتم. ●از اين که بعضي افراد به مال دنيا و يا مقام و پست حريص بودند ناراحت مي شد و از خدا مي خواست که اخلاص را به همه مردم عطا کند. به حفظ حجاب و تقواي الهي بسيار توصيه مي کرد. ●هنگامي که عمليات کربلاي 5 در حال آغاز شدن بود، به خانه آمد و گفت عمليات سختي را در پيش داريم رفتن به اين عمليات با خودمان است ولي برگشتن، با خداست، دعا کنيد که به اجل خودم نميرم بلکه شهيد شوم. ✍به روایت پدربزرگوارشهید 📎جانشین گردان محمدرسول‌الله لشگر۵نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۲/۱۰/۸ بجنورد ، خراسان شمالی ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
کارهای ناممکن را ممکن ساختند ... 📎پ ن : 5000 لوله فولادی 12 متری در دل بزرگ اروند خروشان ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●به من در مورد تربیت بچه‌ها ﻣﻰﮔﻔﺖ: اﻳﻨﻬﺎ آﻳﻨـﺪه ﺳـﺎزان ﻣﻤﻠﻜـﺖ ﻫـﺴﺘﻨﺪ. ﺑـﻪ‫ﺑﭽ‪ﻪﻫﺎ اﺣﺘﺮام ﺑﮕﺬارﻳﺪ و ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺷﺨﺼﻴ‪ﺖ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ﺧﻮد ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺑﭽ‪ﻪﻫﺎﺧﻴﻠﻰ ﻣﺤﺒ‪ﺖ ﻣـﻰﻛـﺮد و آﻧﻬـﺎ را‫اﻣﺎﻧﺘﻬﺎى اﻟﻬﻰ ﻣﻰداﻧﺴﺖ. ‫ ●ﻓﻮق اﻟﻌﺎده ﻣﻬﺮﺑﺎن و دﻟﺴﻮز ﺑﻮد. ﻫﺮ ﺣﺮﻓﻰ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻰﮔﻔﺖ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻛﺎﻣـﻞ آن در ﺧـﻮدش ﻣﺘﺠﻠّـﻰ ‫ﺑﻮد. اﮔﺮ ﻣﻰﮔﻔﺖ: ﻧﻤﺎز را او‪ل وﻗﺖ ﺑﺨﻮان ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴ‪ﻠﻢ ﺧﻮدش ﺑﻪ ﺑﺮﭘﺎﻳﻰ ﻧﻤﺎز او‪ل وﻗﺖ ﻣﻌﺘﻘﺪﺑﻮد. ●‫او اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﻰﺑﻮد و ﻫﻤﻴﺸﻪ از ﺟﻨﺠﺎل دورى ﻣﻰﻛﺮد. ﺗﻮاﺿﻊ ﺑﺎرزﺗﺮﻳﻦ ﺻﻔﺖ او ﺑﻮد. ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ را ﺗﺮك ﻧﻤﻰﻛﺮد. اﮔﺮ ﻣﻴﻬﻤﺎن داﺷﺘﻴﻢ، ﺑﺎ ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻬـﺎ دﺳـﺘﻪ ﺟﻤﻌـﻰ ﺑـﻪ‫ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ ﻣﻰرﻓﺘﻴﻢ. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ طرح‌وعملیات لشگر ۵ نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۷/۱۱/۱۴ مشهد ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 برنامه‌های فرهنگی۸ برای تهیه شیرینی نانها را به اندازه تکه‌های شیرینی در آورده و با هماهنگی آشپزها حالا یا در محل آشپزخانه یا در محل بند در دله‌های ۱۷ کیلویی روغن ، مخلوطی از روغن و شکر ریخته و بعد از دادن حرارت لازم تکه‌های نان که حالت شیرنی دانمارکی داشت داخل حلب ریخته و بمصرف می‌رسید و بنظرم خیلی خوشمزه بود شاید چون در اسارت بود و محدودیت خوشمزه بنظر می‌رسید یکی دیگر از روشهای تهیه شیرینی و آرد مورد نیاز ، خشک کردن خمیر نانها بود که اغلب وسط نانها خمیر بود ، حالا یادم نیست چه جور با آنها شیرینی درست می‌کردند فقط یادم هست یکبار که پرتقال دادند بچه‌ها با جدا کردن پیله‌های آن و مخلوط کردن مقداری شکر اینقدر به هم می‌زدند تا خامه درست می‌شد و روی شیرینی می‌ریختند. انشاءالله کامتان شیرین شده باشد از دیگر امور فرهنگی تهیه دفترچه‌هایی کوچک جیبی خیلی شکیل توسط افراد خوش ذوق در ایام خاصی بود که به تعداد محدود تهیه می شد و به صورت مخفیانه و هر شب مهمان یک آسایشگاه بود . دفترچه حاوی اخبار ایران و جهان بود تا آنجا که در خاطرم هست این امور مربوط به بعد از جریان آتش بس و زمان کاهش حساسیت بعثی‌ها مربوط می‌شود. در ایام دهه فجر یکی از سالها بنده و آقای سیفی لباس بچه‌ها که نیاز به دوخت و دوز داشت را صلواتی کار خیاطی آن را انجام می‌دادیم . گلدوزی کار هنری دیگری بود که اکثر بچه‌ها کم و بیش به آن علاقه پیدا کردند . تهیه سجاده و گلدوزی روی لباس یکی از مشغولیتهای بچه‌ها بود . بعضی از دوستان هم با استفاده از نخ نایلیونی گونی پیاز ، زنبیل درست می‌کردند که البته عمده مشتری‌اشان نگهبانها بودند که عواید غیر مادی نظیر چشم پوشی از سختگیری‌ها و.. برای بچه‌ها به همراه داشت. حالا که به گلدوزی اشاره شد یاد خاطره‌ی جالبی افتادم . قرقره سند تجاوز یکی از نگهبانها بعد از دیدن گلدوزی ‌های زیبای بچه‌ها که معمولا در بازرسی‌ها کشف می‌شد از یکی از دوستان می‌خواهد که روی پارچه‌‌ای برایش گلدوزی کند و قرار می‌شود نگهبان نخ‌های رنگی مورد نیاز را از بازار تهیه کند . جالب اینکه وقتی قرقره‌های نخ تحویل می‌شود مشخص می‌گردد که قرقره‌های پلاستیکی که آن زمان رایج بود متعلق به ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
هدایت شده از سنگرشهدا
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 @FF8141
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 286 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
اگر مشتے پلاک و استخوان‌اند رموز هستی و جانِ جهان‌اند.. چو خونے در رگ هستی، روان‌اند چو جان، در جسم این امت نهان‌اند.. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●در یکی از شب‌های ماه محرم، راهی مهدیه تهران شد و به‌طور اتفاقی آن شب سخنرانی حاج شیخ حسین انصاریان بود؛ نشستن پای منبر این روحانی، امیرحسین را به‌طور عجیبی دگرگون کرد و او روز به روز به معبود خویش نزدیک‌تر می‌شد. ●بعد از دگرگونی، لباس‌های فوق‌العاده شیک و ادکلن‌های بسیار خوش‌بو و گران‌قیمت خود را کنار گذاشت و به مادرم گفت همه آن‌ها را به فقرا انفاق کند و امیرحسین فقط یک دست لباس معمولی بسیجی می‌پوشید به‌طوری‌که شب‌ها آن را می‌شست تا دوباره صبح بپوشد. ●وقتی بهش اعتراض می‌کردیم که چرا فقط همین یک دست لباس را می‌پوشی؟ در جواب میگفت : «خداوند مرا ببخشد؛ چقدر دل جوانان با دیدن لباس‌ها و رفاه من شکسته شد و اکنون باید آن کار‌هایم را جبران کنم». ✍به روایت خواهربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۷/۱/۴ شهرری ، تهران ●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۳ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از سنگرشهدا
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 @FF8141
مُحمّد ﷺ از قلب‌ها وارد می‌شود نه‌ از دیوارها و این‌ پیروزی‌ جاودانه‌ است... @sangarshohada🕊🕊