#خاطرات_شهید
●به من در مورد تربیت بچهها ﻣﻰﮔﻔﺖ: اﻳﻨﻬﺎ آﻳﻨـﺪه ﺳـﺎزان ﻣﻤﻠﻜـﺖ ﻫـﺴﺘﻨﺪ. ﺑـﻪﺑﭽﻪﻫﺎ اﺣﺘﺮام ﺑﮕﺬارﻳﺪ و ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ﺧﻮد ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎﺧﻴﻠﻰ ﻣﺤﺒﺖ ﻣـﻰﻛـﺮد و آﻧﻬـﺎ رااﻣﺎﻧﺘﻬﺎى اﻟﻬﻰ ﻣﻰداﻧﺴﺖ.
●ﻓﻮق اﻟﻌﺎده ﻣﻬﺮﺑﺎن و دﻟﺴﻮز ﺑﻮد. ﻫﺮ ﺣﺮﻓﻰ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻰﮔﻔﺖ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻛﺎﻣـﻞ آن در ﺧـﻮدش ﻣﺘﺠﻠّـﻰ ﺑﻮد. اﮔﺮ ﻣﻰﮔﻔﺖ: ﻧﻤﺎز را اول وﻗﺖ ﺑﺨﻮان ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﻠﻢ ﺧﻮدش ﺑﻪ ﺑﺮﭘﺎﻳﻰ ﻧﻤﺎز اول وﻗﺖ ﻣﻌﺘﻘﺪﺑﻮد.
●او اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﻰﺑﻮد و ﻫﻤﻴﺸﻪ از ﺟﻨﺠﺎل دورى ﻣﻰﻛﺮد. ﺗﻮاﺿﻊ ﺑﺎرزﺗﺮﻳﻦ ﺻﻔﺖ او ﺑﻮد. ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ را ﺗﺮك ﻧﻤﻰﻛﺮد. اﮔﺮ ﻣﻴﻬﻤﺎن داﺷﺘﻴﻢ، ﺑﺎ ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻬـﺎ دﺳـﺘﻪ ﺟﻤﻌـﻰ ﺑـﻪﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ ﻣﻰرﻓﺘﻴﻢ.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ طرحوعملیات لشگر ۵ نصر
#سردارشهید_محمدباقر_صادقجوادی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۱۱/۱۴ مشهد
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صدو_نود_و_نهم
🔆 برنامههای فرهنگی۸
برای تهیه شیرینی نانها را به اندازه تکههای شیرینی در آورده و با هماهنگی آشپزها حالا یا در محل آشپزخانه یا در محل بند در دلههای ۱۷ کیلویی روغن ، مخلوطی از روغن و شکر ریخته و بعد از دادن حرارت لازم تکههای نان که حالت شیرنی دانمارکی داشت داخل حلب ریخته و بمصرف میرسید و بنظرم خیلی خوشمزه بود شاید چون در اسارت بود و محدودیت خوشمزه بنظر میرسید
یکی دیگر از روشهای تهیه شیرینی و آرد مورد نیاز ، خشک کردن خمیر نانها بود که اغلب وسط نانها خمیر بود ، حالا یادم نیست چه جور با آنها شیرینی درست میکردند فقط یادم هست یکبار که پرتقال دادند بچهها با جدا کردن پیلههای آن و مخلوط کردن مقداری شکر اینقدر به هم میزدند تا خامه درست میشد و روی شیرینی میریختند.
انشاءالله کامتان شیرین شده باشد
از دیگر امور فرهنگی تهیه دفترچههایی کوچک جیبی خیلی شکیل توسط افراد خوش ذوق در ایام خاصی بود که به تعداد محدود تهیه می شد و به صورت مخفیانه و هر شب مهمان یک آسایشگاه بود .
دفترچه حاوی اخبار ایران و جهان بود تا آنجا که در خاطرم هست این امور مربوط به بعد از جریان آتش بس و زمان کاهش حساسیت بعثیها مربوط میشود.
در ایام دهه فجر یکی از سالها بنده و آقای سیفی لباس بچهها که نیاز به دوخت و دوز داشت را صلواتی کار خیاطی آن را انجام میدادیم .
گلدوزی کار هنری دیگری بود که اکثر بچهها کم و بیش به آن علاقه پیدا کردند . تهیه سجاده و گلدوزی روی لباس یکی از مشغولیتهای بچهها بود .
بعضی از دوستان هم با استفاده از نخ نایلیونی گونی پیاز ، زنبیل درست میکردند که البته عمده مشتریاشان نگهبانها بودند که عواید غیر مادی نظیر چشم پوشی از سختگیریها و.. برای بچهها به همراه داشت.
حالا که به گلدوزی اشاره شد یاد خاطرهی جالبی افتادم .
قرقره سند تجاوز
یکی از نگهبانها بعد از دیدن گلدوزی های زیبای بچهها که معمولا در بازرسیها کشف میشد از یکی از دوستان میخواهد که روی پارچهای برایش گلدوزی کند و قرار میشود نگهبان نخهای رنگی مورد نیاز را از بازار تهیه کند . جالب اینکه وقتی قرقرههای نخ تحویل میشود مشخص میگردد که قرقرههای پلاستیکی که آن زمان رایج بود متعلق به
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_چهارمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_910_666)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
هدایت شده از سنگرشهدا
#دست_های_خدا
#روی_زمین_باشید
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند #پدرخانواده_سرطان_روده دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست..
ممنونم..🌹
#مبلغ_مهم_نیست_نیت_خیرشمامهمه
@FF8141
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
286
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
اگر مشتے پلاک و استخواناند
رموز هستی و جانِ جهاناند..
چو خونے در رگ هستی، رواناند
چو جان، در جسم این امت نهاناند..
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
●در یکی از شبهای ماه محرم، راهی مهدیه تهران شد و بهطور اتفاقی آن شب سخنرانی حاج شیخ حسین انصاریان بود؛ نشستن پای منبر این روحانی، امیرحسین را بهطور عجیبی دگرگون کرد و او روز به روز به معبود خویش نزدیکتر میشد.
●بعد از دگرگونی، لباسهای فوقالعاده شیک و ادکلنهای بسیار خوشبو و گرانقیمت خود را کنار گذاشت و به مادرم گفت همه آنها را به فقرا انفاق کند و امیرحسین فقط یک دست لباس معمولی بسیجی میپوشید بهطوریکه شبها آن را میشست تا دوباره صبح بپوشد.
●وقتی بهش اعتراض میکردیم که چرا فقط همین یک دست لباس را میپوشی؟ در جواب میگفت : «خداوند مرا ببخشد؛ چقدر دل جوانان با دیدن لباسها و رفاه من شکسته شد و اکنون باید آن کارهایم را جبران کنم».
✍به روایت خواهربزرگوارشهید
#شهید_امیرحسین_عظیمی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۱/۴ شهرری ، تهران
●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۳ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از سنگرشهدا
#دست_های_خدا
#روی_زمین_باشید
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند #پدرخانواده_سرطان_روده دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست..
ممنونم..🌹
#مبلغ_مهم_نیست_نیت_خیرشمامهمه
@FF8141
مُحمّد ﷺ
از قلبها وارد میشود
نه از دیوارها
و این پیروزی جاودانه است...
#اعزام_به_جبهه
#سپاهیان_محمدرسولالله
@sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
●وقتي جنازه ي علي را براي طواف به دور ضريح امام رضا(ع) برديم هنگام طواف هر چه به خدّام گفتیم وصیت کرده که:
– «وقتی پیکرم را برای طواف به حرم میبرند مدت بیشتری پای ضریح نگه دارند.» آنها قبول نکردند؛ به تابوت چهل شهیدی که کنار ضریح قرار داده بودند اشاره کردند و جواب دادند:«مگر جمعیت زائران را نمیبینید؟حرم شلوغه و پیکر شهید شما هم مانند بقیه شهدا وارد حرم میشه و همراه بقیه خارج میشه.»
●خداّم متوجه شدند كه از تابوت خون مي چكد. به همين خاطر گفتند: جنازه را در كنار ضريح روي زمين بگذاريد تا پلاستيكي بياوريم و دور تابوت بپيچيم. چون امكان دارد خون در بين راه روي زمين بريزد و همه جا را نجس كند.
●تقريباً نيم ساعتي طول كشيد تا پلاستيك آوردند. اما موقعي كه مي خواستند پلاستيك دور تابوت بپيچند ديگر اثري از خون نبود. خلاصه چند روزي از خاك سپاري محمد علي گذشت كه وصيت نامه اش را پيدا كرديم، او وصيت كرده بود وقتي جنازه اش را براي طواف به حرم امام رضا (ع) برديم. چند دقيقه اي تابوتش را در كنار ضريح بگذاريم. به لطف و قدرت خدا همانطور شد كه وصيت كرده بود.
✍به روایت خواهربزرگوارشهید
📎جانشین گردان یدالله لشگر۵نصر
#سردارشهید_محمدعلی_نیکنامی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۳ مشهد
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۳ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
نامنظـم است ...
نبض دنیایی نابسامانم ،
بیـا فرمانـدهـی ڪن ...
#شهید_علیرضا_بلباسی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست
🔆 برنامههای فرهنگی ۹
... متعلق به ایران است و واژه ساخت ایران روی آن حک شده است.
بررسی صورت گرفته نشان میدهد قرقرهها متعلق به مغازه های خرمشهر است که به هنگام اشغال آن توسط بعثیها غارت شده و حالاحالاها در منزل از حیث نخ و قرقره در رفاه هستند.
حالا این کوچکترین و کم ارزش ترین کالای موجود در مغازهها و منازل خرمشهر است که بعثیها و افسران آنها برای غارت آن مسابقه گذاشته بودند.
وجود روابط خوب و حسنه با ملت عراق که نیاز دو ملت است نباید باعث فراموشی وقایع آن دوران گردد.
📝کلاس سواد آموزی
یکی دیگر از کارهای بسیار مفید راه انداختن نهضت سواد آموزی بود
بودند افراد جوانی که بیسواد بودند و با کمترین و یا هیچ گونه امکاناتی تا مقطع سیکل و بالاتر پیش رفتند.
در فصل تابستان کف سیمانی آسایشگاه تخته سیاه بود و تکیه ای پارچه قلم بود و پیاله ای آب دوات . تخته پاک کن هم گرمای هوا. البته پنکه سقفی هم وجود داشت که کار خشک کردن سطح سیمانی آسایشگاه را تسریع میکرد.
تکه پارچه نمناک بهترین قلم برای نوشتن روی سطح سیمانی بود و خود بخود بعد از چند لحظه پاک میشد . بعثی ها هم که سر میرسیدند مدرکی نمییافتند که ایراد بگیرند.
از این وسیله برای خطاطی خط زیبای نستعلیق نیز استفاده میشود و در محوطه نیز برای خطاطی ، سطح خاکی حیاط و تکه ای چوب یا با کنار هم قرار دادن دو انگشت کافی بود تا هنر خود را به نمایش گذاشته یا به دیگران منتقل کنند.
کلاس زبان انگلیسی و عربی هم رونق داشت تنها وسیله کمکی برای آموزش زبان انگیسی روزنامه انگلیسیْ زبان بغداد آبزرور بود که برای مدتی برای هر آسایشگاه ارسال میشد .
برای آموزش زبان عربی هم معمولا در هر آسایشگاه یکی از بچههای عرب زبان خوزستانی حضور داشتند و از همه مهمتر استفاده از تلوزیون بود که همچنان که قبلا اشاره کردم تقریبا تمام فیلهای خارجی به زبان اصلی پخش میشد و به زبان عربی زیر نویس . کمک خوبی بود برای آن دسته از افرادی که به زبان انگلیسی علاقه داشتند .
در آسایشگاهی که ما حضور داشتیم علاوه بر آن سه خلبان حضور داشتند که به زبان انگیسی آشنایی داشتند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_چهارمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_910_666)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دست_های_خدا
#روی_زمین_باشید
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند #پدرخانواده_سرطان_روده دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست..
ممنونم..🌹
#مبلغ_مهم_نیست_نیت_خیرشمامهمه
💠 دوستان موجودیمون متاسفانه تا الان ۷۰۰تومن هست
@FF8141
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
287
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_اسدالله_ابراهیمی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
صبح یعنے ڪہ
تماشاے غزل چیدنتان ..
عاشقے چیست
بہ جز لحظہ تابیدنتان..
#شهید_بستان_صالحی
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊
#خاطرات_شهید
●به مسئله بيت المال خيلي اهميت مي داد. موتور ماشينم سوخته بود. يك پيكان نمره شخصي از سپاه در خانه گذاشته بود. گفتم: سوئيچ را بده بروم براي ماشين وسيله بخرم. گفت: داداش، مال بيت المال است. گفتم: پول بنزين را ميدهم. جواب داد: لاستيك را چه ميكني؟ موتور را چه كار ميكني؟ اين مال خدمت به مردم است نه اينكه شما كار شخصي انجام بدهي. حتي خودش كه مي خواست به سپاه برود با موتور گازي ميرفت.»
●روزي با كاميون شخصي از ستاد كمك رساني به جبهه هاي جنگ از كاشان به كردستان (مريوان) عازم شدم. از آنجا كه اطلاع داشتم اكبر زخمي شده و در بيمارستان بستري است به عيادت ايشان رفتم. اما برادرم با عصا از بيمارستان به منطقه دزلي (خد مقدم) رفته بود.
●مدتي صبر كردم تا ايشان از خط برگشت و با يكديگر ملاقات كرديم. من كه فراموش كرده بودم كوپن گازوئيل همراه خود ببرم به برادرم گفتم براي برگشت نياز به گازوئيل دارم. مرا به جايگاه برد و فقط به مقداري كه مرا از منطقه تا كاشان برساند دستور داد گازوئيل بدهند.
●من به ايشان گفتم: اقلا هر دو باك كاميون را پر كنيد ، من كه براي حمل و نقل محموله ها كرايه اي نگرفته ام. برادرم خطاب به من گفت: بيشتر از اين به تو بدهم از بيت المال است و حرام. لذا دقيقا به اندازه اي كه بتوانم به كاشان برسم گازوئيل در اختيارم گذاشت.
✍به روایت برادرشهید
📎قائممقام لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_اکبر_زجاجی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۸/۳/۴ کاشان ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۴ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊
✍ #ڪلام_شهید
●اگر خسته شدیم ،
باید بدانیم کجای کار اشکال دارد
وگرنه #کار_برای_خدا خستگی ندارد.
#شهید_حسن_باقری🌷
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊