#سردار_دلها
من نــہ آنــم ڪــہ تـوان ڪــرد فراموش
#طُـــرا... ❤️
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
May 11
وَ فَدَيناهُ بِذِبحٍ عَظيم
عشـق است . . .
که دل به راه دلبر دادن
جان را به هوای آل حیـدر دادن
این کارِ بزرگ، کار مردان خداست
ماننـد حسین بن علـے #سـر دادن
📎پ ن:
●مادر شهید میگفت: همرزمش گفته ڪه رضا شب قبل از شهادتش خـوابی دیده و همه را بیدار ڪرد.
گفت: بیدار شوید، بیدار شوید من می خواهم #شهید بشوم...
دوستانش گفتند: حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! ڪو شهادت؟
●گفت: من خواب دیدم #امام_حسین(ع) به خوابم آمد و فرمود: "رضا تو شهید می شوی، اگر ســرت را بریدند، نترس، درد ندارد..."
●وقتی من این را شنیدم واقعاً آرام شدم... تسلی پیدا کردم...مطمئنم ڪه خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته...
#شهید_رضا_اسماعیلی🌷
#اولین_ذبیح_فاطمیون
#شهادت: ۹۲/۱۱/۸
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
💠شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوشهایش را بریدند و بعد شهیدش کردند...
●دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است.
وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش.
به سید مهدی گفتم: «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟»
●گفت: «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.»
گفتم: «برو و مواظب خودت باش!»
با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد، گفت: «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!»
●مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در #عملیات_مرصاد را اینچنین بیان میکند:
"سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به #شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.
زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.."
#شهید_سیدمهدی_رضوی🌷
●خوشا زبانی که ذکرش صلوات برشهیدان باشد🌷
@sangarshohada
🥀 چفیه خونی
عملیات بیتالمقدس تمام شد
خبر داشتم شهید شده....
بهدنبال جنازهاش گشتم و پیدایش کردم.
چفیه خونی دور گردنش بود.
ترکش به فک و صورتش خورده بود.
حرفهایش چند دقیقه قبل از خداحافظی
یادم آمد و بیاختیار اشکهایم سرازیر شد...
علی چفیهاش را پهن کرد.
نان و غذایمان را گذاشتیم روی آن
لقمه اول و دوم را برداشتیم
که یکی از بچهها آمد و گفت:
«علی! بلند شو بریم.»
علی غذایش را گذاشت و سریع بلند شد.
انگار دنبال چیزی بود که گفتم:
«چفیهات رو لازم داری؟
اشکالی نداره، بیا چفیه من رو بگیر.»
راضی نشد. اصرار کردم با دلخوری گفت:
« واسه چی اصرار میکنی؟!
اگه من شهیدشم، چفیهات خونی میشه،
نمیتونم بهت پس بدم.»
ازش دلگیر شدم. از پشت، سرم را گرفت
و گردنم را بوسید. گفت:«خداحافظ رفیق!»
در نورد اهواز ماندیم و او رفت ....
(به نقل از همرزم شهید، علی بابایی)
#خاطرات
#شهید_علی_نیکوئی
#روحش_شاد_باصلوات
@sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️#40_روز تا #محرم💔
🍃تو دل غم مونده یه ماتم مونده
🍃چهل شب دیگه تا به #محرم مونده
🎙 #مسعود_پیرایش
@sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_عباس_بابایی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
🔴 تــو همان داغـــــی هستی
که تا زنــــده ایم در دلمان باقیست...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
آهای بچه شیعه ها
سربازانِ سید علی...
پست نگهبانی ما تمام شده
حالانوبت شما است...
سلاح ما دست دشمن نیفته..
نگذارید مملکت دست نا اهلان بیفتد...
#سالروز_شہادت_شهیدان🌷
#شهیدسیدعلی_منصوری
#شهیدعباس_دانشگر
#شهیدسیدرضا_حسینی_نوده
#شهیدحسینعلی_پور_ابراهیمی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید
💠زهی خیال باطل
●| یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «میخواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار میکنی که الان بروی؟
●عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت
●چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه همقسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچهها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید میرفت.
📎پ ن : شهیــدی ڪہ ماننـد مادرش زهــــــرا بین #در و #دیــوار
سوخت و پــــرڪشیـد .
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#سالروز_شهادت
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
عزیزےمیگُفت:
هروقٺاحساسڪردیداز
امامزمان
دورشدیدودلتون
واسهآقاتنگنیسٺ💔
ایندعاےکوچکروبخونید
بخصوصتوےقنوٺهاتون🤲🏻
لـَیِّـنْ قَـلبےلِـوَلِـیِّ أَمـرِڪ✨
یعنیخداجون
دلموواسہاماممنرمڪن . . .♥🌱
جوهرِ نوشتههایتان
کمرنگ شده یا ...نه؟!
چشمهای ما کم سو شده!؟
دوباره بنویسید برایمان
از روزهای خداییتان ...
#نامه_نگاری
#وصیت_نامه
#شهادت_نامه
#دفاع_مقدس
@sangarshohada 🕊🕊
#ختم_قران_شهدا
#دویست_نود_هشتمین
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 6 📿 24 📿
صلواتهای ختم شده⇩⇩⇩
( #s3_358_400)
May 11
سنگرشهدا
#رمان_محمد_مهدی 30 🔰 مگه حضرت زهرا (س) نبود که برای دفاع از امام زمانش رفت مسجد مدینه و با حفظ حیا
#رمان_محمد_مهدی 31
🔰 شب که رفتم بخوابم ، به پدرم گفتم چی کار باید بکنم تا امام زمان خوشحال بشه؟
باباهادی گفت آدم با سوادی بشو، آدم با تقوایی بشو، تا هم به خودت نفع برسونی و هم به دیگران
👈 اگه با سوادترین مردم هم بشی ، اما خداترس نباشی، به درد نمی خوره ، روزی همین علمی که یاد می گیری تورو زمین می زنه ، اما اگه علم همراه با خداترسی داشته باشی، به درد خودت و دیگران می خوری
هم خودت رشد می کنی ، هم بقیه رو رشد میدی
🌀 تمام شب فکرم درگیر بود، آخه چرا باید سعید اینطوری باشه؟
چرا باید پدرش اینطوری باشه؟
با خودم گفت درد و مشکلات ساسان کم بود، حالا سعید هم اضافه شده ،
اگه بی تفاوت باشم که نمیشه، اگر هم قصد داشته باشم کمک کنم ، برای من سخته ، خیلی سخت
قضایای ساسان رو می تونستم تو خونه بگم و کمک بگیرم از پدر و مادرم
اما دیگه قضیه سعید رو نمیشد تو خونه گفت
از خدا کمک خواستم و با امام زمانم حرف زدم که انشالله خودشون کمک کنن
✳️ امروز تو مدرسه ساسان رو دیدم که از همون اول خیلی ناراحت بود ، یه چیزی بین ناراحتی و درگیری فکری!
چیزی ازش نپرسیدم چون می دونستم دیگه با من دوست شده و اگه چیزه شده باشه ، حتما به من میگه
دو ساعت اول گذشت و دیدم هیچی نگفت ، کمی عجول شدم که خودم بهش بگم که دیدم سر کلاس به من گفت چطور میشه یه کتابی از 1400 سال قبل تا الان ، دست نخورده باقی مونده باشه؟
گفتم منظورت چیه؟
گفت دیشب پدرم داشت تلفنی با یکی از دوستهاش صحبت می کرد، راجع به همه چی حرف می زدن، مثل اینکه این دوستش رفته خارج و اونجا علیه اسلام صحبت می کنه
دوست پدرم می گفت برنامه بعدی من درباره قرآن هست و اثبات اینکه یک کتاب دست انسان ها هست و دست کاری شده و...
چون مادرم خونه نبود، پدرم رو بلندگو گذاشته بود و من صداها رو می شندیم
من وقتی اینها رو شنیدم تعجب کردم ، واقعا چیزهایی که درباره قرآن میگه ، راست بود محمد مهدی ؟
#رمان_محمد_مهدی 32
راستش من کمی جا خوردم، اولین بار این موضوع رو می شنیدم
تا حالا نه تو کتابی و نه تو حرفهای پدرم یا حاج اقا عسکری این موضوع رو نشنیده بودم اصلا
نمی دونستم چی بگم ، دهنم بسته شد ، هیچ چیزی به عنوان جواب به ذهنم نیومد
اما سریع خودم رو جمع و جور کردم و نذاشتم ساسان متوجه این موضوع بشه
گفتم نه بابا، این چه حرفیه؟ اگه دست خوره بود که تا حالا باید صدبار لو می رفت و همه می فهمیدن و همه جا جار می زدن که
اصلا باور نکن
ساسان گفت راستش منم باور نکردم ، اما ته دلم کمی می ترسم ، ته دلم دوست دارم جواب رو بدونم
من زل زدم به چشمهاش ، مطمئن بودم باید کمکش کنم و اگه نکنم ، بعدا شبهاتش بیشتر میشه و ممکنه بدتر بشه
گفتم چشم، صبر کن از پدرم بپرسم ، از پیش نماز مسجدمون بپرسم ، جواب کامل بهت میدم
زنگ تفریح که شد رفتم سراغ سعید
گفتم چه خبر؟
دائی جان دیشب چیزی نگفت بعد اینکه ما رفتیم؟
گفت نه ، اما رفت تو فکر ، حرفهای شوهر عمه خیلی روی اون اثر گذاشت ، ولی مقطعی هست
همیشه اینجوری میشه ، اما بعدش ...
خسته شدیم من و خواهرم، هرکاری میخوایم بکنیم الکی گیر میده ، هرچی میگیم...
یهو پریدم وسط حرفش و نذاشتم ادامه بده ، گفتم نمی خواد بقیه رو بگی
غیبت میشه ، پدرت راضی نیست
خودم بعدا با پدرم صحبت می کنم تا یه روز قشنگ با دائی صحبت کنه ، انشالله درست میشه
تو کار خودتو بکن، هرجا درس مشکل داشتی تو مدرسه بمن بگو ، زنگ تفریح ها کمکت می کنم
امروز بیشتر از هر روزی دیگه عجله داشتم تا زنگ بخوره و برم خونه
حتی خونه هم نه ، تو همون ماشین با باباهادی صحبت کنم و ازش جواب این سوالی که ساسان ازم پرسید رو بپرسم
دوست نداشتم شبهه ای برام پیش بیاد و اونو رها کنم و بدون اینکه جوابش رو بدونم ، بی خیال بشم
مادر ساسان رسید و اون رو سوار کرد و رفت ، من منتظر موندم
پدرم دیر کرد
تا حالا سابقه نداشت
تقریبا همه بچه ها و معلم ها و کارکنان رفته بودند
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_عباس_دانشگر
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
شست باران همه
کوچه خیابان هــارا....
پس چــرا مانده غمت
بـر دل بارانی مـــن؟؟؟
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سرّ نمازِ امامِ زمان (عجل الله تعالی فرجه)
🔸️نمازهایی که برای توسل وارد شده و زیارت هایی مثل «آل یاسین» برای این است که در آن وقت تمرکز بیشتری باشد تا ارتباط قویتر شود.
🔸️در نمازِ امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) که صد مرتبه می گویی: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، شاید سرّش این باشد که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) از هیچ چیز بیش از توحید لذت نمی برد.
🔸️آن وقتی شما را خیلی دوست دارد که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در وجود شما تجلی کند.
🔸️[آن وقت]، هر کمکی لازم باشد، می کند.
🔺️ بیانات آیتالله مصباح یزدی (قدس سره)،
۱۳۹۱/۰۶/۲۸
#مهدویت
@sangarshohada 🕊🕊
May 11
#خاطرات_شهید
●در زمینه رزم نظامی خیلی تبحر داشتند و در هر پست و جایگاهی به شدت احساس مسئولیت میکردند ، از نظر نظامی همکاران و فرماندهان ایشان را نخبه نظامی مینامیدند چون دارای تجارب و تخصصهای فراوانی بود
فوق العاده خوش رو و دوست داشتنی بود و رفیق و دوست زیاد داشت
●تو منزل حمید صداش میکردیم و اسم شناسنامه اش حیدر بود
دلسوز و پایکار نظام بود و عاشق جهاد و شهادت
که بلاخره به آرزوش رسید
شهادت با لب تشنه در کشور غریب و با زبان روزه
الله اکبر
خدایا به لحظه آخر و چشمان گریان خانواده ، شهید بزرگوار آقا حیدر رو شفیع و ضامن و دعاگوی ما قرار بده
#شهید_حیدر_جلیلوند
#سالروز_شهادت 🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم دیده نشده نبرد نفسگیر مدافعان حرم و داعشیها در فاصله 10 متری
🔹تصاویری از شهدا و جانبازان این نبرد به فرماندهی شهید محمد حسین محمدخانی که حاج قاسم به او لقب عمار را داده بود.
🔹زخمیها میگفتند ما رو خلاص کنید ولی نذارید دست داعشیها بیوفتیم اما حاج عمار یه تنه زخمی رو میذاشت رو دوشش و برمیگشت عقب
@sangarshohada 🕊🕊
#شهید_دکتر_چمران:
ای حسین!
در ڪربلا، تو یڪایڪ شهدا را
در آغوش مےڪشیدی، مے بوسیدی،
وداع مےڪردی..
آیا ممڪن است هنگامے ڪہ
من نیز بہ خاڪ و خون خود مےغلطم،
تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری و عطش عشق مرا بہ تو
و بہ خدای تو سیراب ڪنی؟
قسمتی از یک دلنوشتہ شهید دکتر مصطفی چمران🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سلام دوستان برای یکی از خادمین سنگرشهدا مشکل پیش اومده برای رفع مشکلشون #ختمدههزارتاصلواتبهنیتامامزمانعج گرفتیم هرکی میتونه با نفس خیرش تو این ختم شریک بشه به این ای دی پیام بدید
@FF8141
اجرتون با بی بی ۳ساله
#4200