eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
234 دنبال‌کننده
35.9هزار عکس
35.7هزار ویدیو
372 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
قاصدک..! شعر مرا ازبر کن برو آن گوشه‌ی باغ سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد! ❣صبحتون شهدایی شهید
غیور مردان جان برکف مدافعانِ دخترِ ایرانی؛ 🌷شهید علی خلیلی، 🌷شهید حمیدرضا الداغی، 🌷شهید محمد محمدی 🌱 🌱
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️فاجعه وحشتناک و جنایات غرب را بدقت ببینید‼️‼️ 🔥زنان بعد از چرخ شدن خوراک خوک میشوند ♦️دکتر رضا حمیدی : در کانادا بعد از لو رفتن این عمل وحشیانه مقامات بلند پایه،مردم آمریکا و کانادا شش ماه گوشت خوک نخوردن 🔻بزرگترین فاحشه خانه صنعتی اروپا در قبرس است که توسط ترکیه و اسرا ئیل از کشورهای دیگر برای صدها هزار نفر نظامیان آمریکایی ساپورت میشود 🌸در حالیکه خداوند در آیه 32 سوره مائده میفرماید: ...اگر یک انسان بی گناه کشته شود انگار تمام بشریت را کشته اند اگر یک انسان احیاء شود انگار تمام بشریت را احیاء کرده... 🌸آیا تصور نمیکنید وقت ظهور حضرت حجت است🌸
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🔥🌸🔥🌸 سخنان طوفانی حجت الاسلام رفیعی در مراسم سالگرد سردارشهید حاج حسین بادپا علیه سخنان و اقدامات رذیلانه و 🔹من تو دل شب نفرینشان می کنم، چون با همین انتخابات و در همین نظام به مسئولیت و ریاست جمهوری رسیدند، باهمین نظام به قدرت رسیدند، حالا ویدئو پر میکنند علیه رهبری و علیه نظام صحبت می کنند، حرفهایی که خودشون در اون زمان کسی جرات نمی کرد بهشون چیزی بگه، خدا ازشما نگذره، شما پیش خدا مسئولید، بترسید از خدا، جواب باید بدید روز قیامت، عجیبه که اینطور ادمها خودشون رو پیرو شهید سلیمانی ميدونند، شهید سلیمانی که می فرمود والله والله والله عاقبت بخیری در گروی پیروی از ولایت فقیه هست، خجالت بکشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یورش نظامیان صهیونیست به اریحا / یک جوان فلسطینی به شهادت رسید 🔹 به گزارش خبرگزاری شهاب، جوان فلسطینی در جریان یورش بامداد امروز نظامیان رژیم صهیونیستی به اردوگاه عقبه جبر در اریحا به ضرب گلوله اشغالگران به شهادت رسید.
🔴شهادت جوان فلسطینی‌ به دست نظامیان صهیونیست در «اریحا» 🔹در جریان حمله صبح امروز (دوشنبه) نیروهای رژیم اشغالگر اسرائیل به شهرک عقبه جبر در اریحا واقع در کرانه باختری یک جوان فلسطینی به نام «جبریل االلدعة» شهید و تعدادی دیگر نیز مجروح شدند. 🔹به گفته منابع پزشکی در کرانه باختری، شهید «جبریل االلدعة» در حالی بر اثر شدت جراحات وارده جان باخت که نیروهای رژیم اشغالگر فلسطین از رسیدن آمبولانس و امدادگران و تجهیزات پیش بیمارستانی به وی جلوگیری کردند. ☫
🔴«عابد» فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) شد 🔹آیین تکریم و معارفه فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) با حضور سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه برگزار شد. 🔹در این مراسم با حکم فرمانده کل سپاه سردار عبدالرضا عابد به عنوان فرمانده جدید قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) معرفی شد.
🔴 وزیر خارجه سوریه برای شرکت در نشست پنج‌جانبه وارد اردن شد 🔹فیصل المقداد وزیر خارجه سوریه، برای شرکت در نشست پنج‌جانبه مشترک با همتایان سعودی، اردنی، مصری و عراقی وارد امان پایتخت اردن شد. ☫
🔴 شهرک‌نشینان صهیونیست صبح امروز دوشنبه مجددا تعرض به مسجد الاقصی را ازسرگرفتند. ☫
🔴 هرگز از حق‌آبه ایران کوتاه نمی‌آییم سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری: 🔹ایران در بحث افغانستان و تحقق حق‌آبه ملت ایران از رودخانه هیرمند همواره پیگیر بوده و این مسئله جز یکی از مسائل اصلی مذاکرات فیمابین بوده است. 🔹هیئت فنی ایران با سفر به افغانستان و بازدید از سد مسئله حق‌‌آبه را پیگیری کرده اند و هیئت افغانستانی نیز به حق‌آبه جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرده اند. 🔹هرگز از حق‌آبه جمهوری اسلامی ایران کوتاه نمی‌آییم و این یکی از اصول دیپلماسی آب ایران با تمامی کشورهاست. ☫
🔴چه زیبا درون پلید خود را برایمان آشکار می‌کنند. )ایشان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران است. 🔹قاتل شهید عجمیان رضوان الله علیه و جوان سبزواری نفله و نامستحق هرگونه مدح. 🔹برایمان اثبات شده هرکس با این نظام بد افتاد نه تنها از دینش بلکه از انسانیت هم خارج شد. ☫
🔴شهادت روی پیاده‌رو/ روایتی از نحوه شهادت حمیدرضا الداغی شهید غیرت سبزواری 📌شهادت روی پیاده‌رو 🔹ساعت به نُه و نیم نزدیک می‌شود؛ حمیدرضا دارد می‌رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی‌زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی‌دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟! 🔹چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده‌اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده‌اند. چنگ می‌اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می‌کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می‌کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند. 🔹پسران می‌خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می‌کشد عقب. نمی‌دانم داد می زند کمک می‌خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می‌کشد. حمید که می‌بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می‌زند که ول کنید چه کارش دارید؟! 🔹خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی‌دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می‌زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت. 🔹دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها می رود دو پسر را دور می کند. 🔹خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می‌کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است. 🔹یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید: - کمک 🔹یک نفر زنگ می زند115. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى کما. 🔹آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می‌ گیرد می گوید: بابا نیومده کجاست؟ ☫