بعد از دو سال از شهادت حاج قاسم، همچنان خیلی ها را می بینم که می گویند بعد این اتفاق، مسیر زندگی و اعتقادی شان عوض شده.
بی اغراق؛ خون حاج قاسم مصداق «و بذل مهجته فیک ليستنقذ عبادک من الجهالة» است که در زیارت اربعین سیدالشهدا علیه السلام آمده است:
«وجانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی در گمراهی برهاند...»
شاید یک علت اینکه رهبر معظم انقلاب نیز گفتند «شهید» سلیمانی برای دشمنانش خطرناکتر از «سردار» سلیمانی است، همین مساله باشد.
@Sabeti ✅
• برنامه زنده #جهان_آرا
ویژه برنامه شهادت سیدشهدای مقاومت
💢 باحضور: :
- #سید_هاشم_الحیدری
( دبیر کل حزبالله عراق و معاون فرهنگی حشدالشعبی)
• زمان: دوشنبه ۱۳ دیماه ساعت ٢٢:٠٠
- تکرار روز بعد ساعت ١٤:٣٠
از #شبکه_افق سیما
• @ofogh_tv
• @jahanaraofoghtv
دیشب جلسه دوم "بررسی پرونده هسته ای ایران" برگزار شد. بعد جلسه یکی از شرکت کنندگان پرسید چه کتابی بخوانم تا اطلاعات سیاسی و تاریخی ام بیشتر شود؟
تصورم این بود سال اول یا دوم دانشگاه باشد. گفتم متولد چه سالی هستی؟
گفت: ۸۴
یک لحظه جا خوردم و ذهنم پرتاب شد به ۱۶ سال قبل. اولین چیزی که از سال ۸۴ خاطرم آمد انتخابات ریاست جمهوری آن دوره و ریاست جمهوری احمدی نژاد بود. همینطور که داشتم فکر میکردم عمر چقدر زود میگذرد، در دلم تحسینش کردم که به عنوان یک دانش آموز دبیرستانی چقدر دغدغه دارد و پخته شده که از الان دغدغه هایی دارد که خود من از ۱۸ سالگی درگیرش شدم.
گفتم کتاب خاطرات مبارزان انقلابی را بخوان. خاطرات عزت شاهی، احمد احمد، مرضیه حدیدچی، سید مرتضی نبوی و...
خوبی این کتابها این است که مثل رمان و داستان خواندنی است و بعد از پایان مطالعه هر کدام، کلی اطلاعات تاریخی مفید به است می آوری.
بعد از جلسه در ماشین همچنان داشتم فکر میکردم. به اینکه چقدر امروز لازم است برای نسل جدید "روایت" کنیم. نه فقط روایت تاریخ قبل انقلاب یا حتی دهه ۶۰ و ۷۰، روایت تاریخ همین یکی دو دوهه اخیر.
همچنان دارم فکر میکنم...
@Sabeti ✅
احتمالا اولین بار دبستان یا راهنمایی بودم که نامش به گوشم خورد، آن موقع خیلی از مسایل سیاسی سر در نمی آوردم. هیچ وقت آن موقع تصور نمی کردم که علامه محمد تقی مصباح یزدی یکی از معدود نفرات موثر در زندگی ام شود، فقط همینقدر می دانستم که یک نفری هست که هرچه شبهه اعتقای و سیاسی وجود دارد را پاسخ می دهد و البته سخت مورد هجمه و تخریب است.
بعدها که بزرگتر شدم و به قول معروف کمی وارد گود شدم، فهمیدم جنسش با بقیه خیلی فرق دارد. شجاعت و صراحت کلامش به شدت جذبم کرد، شیفته این روحیه اش شده بودم که از «هزینه دادن» باکی نداشت و مثل کوه در برابر تخریب ها استوار بود. کم کم که وارد دانشگاه شدم با خودم عهد کردم بیشتر درباره اش بخوانم، لذا متن بسیاری از سخنرانی هایش را به دقت خواندم. هر چه بیشتر خواندم بیشتر شیفته اش شدم. از منطق، قدرت استدلال، صراحت، شجاعت و هزینه دادنهایش لذت می بردم و البته درک مظلومیتش برایم مضاعف می شد.
وقتی با افکارش مانوس شدم، به طور محسوسی احساس کردم خیلی از شبهات دیگر برایم معنا ندارد. پاسخ خیلی از سوالاتم را گرفته بودم و به طور متفاوتی شبهات دیگران را در دانشگاه پاسخ می دادم. «مصباح» به معنی واقعی کلمه مثل چراغ بود و «فرمول» فکر کردن، استدلال کردن و پاسخ دادن به خیلی از شبهات را برای من و بسیاری از هم نسلان ام ارائه می داد.
در فتنه سال 88 نیز مثل همیشه یک تنه به میدان آمد، هزینه داد و علیه جریان هاشمی و التقاط سنگ تمام گذاشت. بعد از آن نیز شجاعانه با "اصولگرایان مدعی و قلابی" مرزگذاری کرد و به ما آموخت افراد و جریان های سیاسی را نه با برچسب هایشان بلکه با مواضع و عملکردشان بشناسیم.
حتی زمانی که احمدی نژاد به آرمانها و شعارهای اولیه اش پشت کرد، هیچگاه به خاطر اینکه قبلا از او حمایت کرده بود با او از در تسامح و تساهل وارد نشد، اشتباهات او را توجیه نکرد و با همان شجاعت، صراحت و آزادگی خاص خودش با او مرزگذاری کرد و خطر انحرافات او را بیان کرد.
بعدها نیز که دولت روحانی سر کار آمد، یک پای ثابت افشاگری علیه بنیان های فکری التقاطی او و دولتش بود، با هیچ کس و در هیچ سطحی تعارف نداشت، "اسلام" برایش مهمترین چیز بود و در این مسیر همه زندگی و آبروی خود را فدا کرد، هرچند دشمنان مغرض و مخالفان کم مایه اش با کلیشه های دروغین مانند "مصباح گفته اطاعت از احمدی نژاد اطاعت از خداست!" یا "مصباح با رای مردم مخالف است!" تمام تلاش شان را کردند تا نور او را خاموش کنند، اما "والله متم نوره ولو كره الكافرون..."
خدایش بیامرزد که یک الگوی واقعی برای سیاست ورزی مومنانه بود...
https://www.instagram.com/p/CYPheNHghpM/?utm_source=ig_web_copy_link
@Sabeti ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاقترم یا تو به من؟
زندهام بیتو همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن
بعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن
وای بر من که در این بازی بیسود و زیان
پیش پیمانشکنی چون تو شدم عهدشکن
باز با گریه به آغوش تو برمیگردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن
تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن
#فاضل_نظری
@dobeit | دو بیت شعر