حریمخصوصےیکسرباز 🌿
__
یکی از رکن های به یقین رسیدن ، استفاده از سنّت پیشینیان است.
حرکت دنیا حالتی دارد که بسیاری از مسائل ، تکرار میشود.
اگر انسان اهل تحقیق باشد ، میتواند به راه هایی که گذشتگان پیمودند و کامرواییها و ناکامیهای آنان توجه کند و تلاش نماید که برنامهی خود از آن درس بگیرد.
متأسفانه فیالحال ، اکثر مشکلات عدمِ دانستنِ تاریخ و گذشته است - !
اطلاعات ، آگاهیِکافی و مطالعه ندارند . وفکر میکنند چقدر قبل از انقلاب اوضاع گل و بلبل بود!!
حضرات!!
دنیا تمام میشود و فانی است!
اما انسان باقی است و تمام شدنی در کار نیست!
دنیا گولتان ( گولمان) نزند!!
#حرفاعضا
سلام علیکم حقیقتا نمیخواستم نظری بدم ، اما دیدم حیف هست اگر نگوییم .
خواهر بنده به تازگی با یک طلبه عقد کردن .
این آقا با اینکه طلبه هستند ، ولی خسیس نیستند ، تا جایی که در توان باشد خرج میکنند .
رستوران و پیتزایی و کذا و کذا هم میرن . با لباس روحانیت
چرا بعضی ها میگن که طلاب گرامی نباید همچین جایی بره نمیدانم ..
خداروشکر به شدت هم شوخ و احساسی هستند ولی شیرینیش اینجاست که با نامحرم حتی بنده درحد سلام علیک و خداحافظ و خیلی سر به زیر و محجوب صحبت میکنند
اما با خواهرم ، به شدت احساسی و شوخ و مهربون و ... و تمام احساسات طلاب گرامی خرج همسر میشه جدای از خواهر و برادر و محارم
این شیرینه
البته یک سختی هایی هم داره اما به شدت میارزه
خداروشکر در شهر قم انقدر طلاب زیاد هست که به خاطر لباس مورد تمسخرِ زیاد قرار نمیگیرن .
اینم هست که نباید زیاد سخت گرفت به حرف مردم
#جواببنده
علیکم السلام
باریک الله فیکم
واقعیت اکثر روحانیون هم همینه!👌
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
__
برای این نسل ( جوانِ امروزی) باید جواب داشت!!
آیت الله الکبری، علی صفایی حائری
پ.ن:
یکی از علت هایی ک جوان ها از دین زده میشوند این است که بهشان گفته اند انجام بده انجام بده انجام بده ...
اما نگفتند چرا انجام بده!!
لذا وقتی دشمن شبهه ای به جانش انداخت که دین به چ درد میخورد؟، و او هم جوابی نیافت ، از دین زده میشود!
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
__
بعضیا وقتی توبه میکنن، با وسوسه های من زود به بادش میدن و تلاش خودشونو از بین میبرن.😃
مثلا بهش میگم بیا این بار بشکن، باز میتونی توبه کنی و ادامه اش بدی.
اما نمیدونه که اگه بشکنه، موج حملات منفی و ناامید کننده من براش شروع میشه.😈
مثلا میگم تو که نمیتونی. دیدی باز توبه شکستی؟! قبلا موفق نشدی. الانم موفق نمیشی.
خودم بهش گفتم بشکن، باز میتونی موفق بشی. اما وقتی شکست، به حرفم پای بند نیستم دیگه 😉
وقتی کسی توبه بشکنه، انرژیشو واسه توبه های بعدی میگیرم که دیگه مطمئن بشه که موفق نمیشه.
خیلیا نمیدونن و خوشحالم :)
پ.ن:
دست نوشته های حضرت شیطان.
خدمت آیت الله مستجابی بودم.
عرض کردم:
آقا جان شما علمتان از ما بیشتره.
بیشتر از ما چیز میفهمید.
روی نگین انگشترم چی بنویسم؟
یه خنده آرام کردند و گفتند:
نگین انگشتر مهم نیست!
نگین دل مهمه!
باید روی دل بهترین کلمات رو حک کنیم.
پ.ن:
آیت الله مستجابی دست راست آیت الله کاشانی در جریان ملی کردن صنعت نفت، و پسر عموی امام موسی صدر هستند.
#ولنتاین
بعضی گناهان متاسفانه در این زمانه رواج پیدا کرده و قبح آن ریخته شده، مثل #دوستی_با_جنس_مخالف (#رل_زدن) که امثال این گناهان سبب کوردلی و قساوت قلب میشود.
دختری که تا دو سال پیش چادری و باحیا و با ادب و اهل درس بوده، اما متاسفانه در این دو سال کرونا و مجازی شدن درسها، دچار آسیبهایی از جمله #عشق و عاشقی و شکست عشقی و رل زدن شدن و این گناهان، تمام عقاید او را زیر و رو کرده و همین طور پسری که اهل نماز و ادب بوده و حالا به خاطر صحبتها و دوستیهای ممنوعه با جنس مخالف، کلا یه آدم دیگه شده.
گناه را دست کم نگیریم، چون آثار بدی دارد و خیلی هم زود، به روح و روان آسیب میزند.
سعی کنیم هر شب، لااقل چندتا استغفار کنیم و بدانیم که داریم گناه میکنیم، نه اینکه فکر کنیم کارمون گناه نیست و یه چیز طبیعی است.
#کانال_اندکی_تفکر
#مصطفی
🌷
@ttafakor
إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ ... :)
قلبم در حجابِ سیاهی هاست ...
نفسم غرق در عیب هاست ...
عقلم مغلوب نفسم است ...
پس حجاب قلبم را سلب کن!
جانم را از عیوب پاک کن!
عقلم را از آزادِ از فرمانِ نفس کن!
یا مَن علی کلِ شیئٍ قدیر ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
__
یادش بخیر:
عید نوروز بود.
حالم از قضیه ای بد جور گرفته بود...
کنج صحن اسماعیل طلا نشستم به گریه زاری.
چند ماه بعد حل شد ...
بااینکه اصلا فکرش را هم نمیکردم ...
چهارشنبه ها روز زیارتی آقاست.
یا علی بن موسی الرضا!
چشم انتظار عنایت خاصت هستیم ...
⚫امام خمینی(ره):
به انقلاب اسلامی که ثمرهی خونِ پدرانتان است تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود زمینه را برای ظهور امام مهدی(عج) فراهم سازید.
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
__
ممکن است کسی شب را تا صبح نماز بگذارد ؛ ولی تنها دو رکعت از آن توأم با تقوا باشد . طبیعی است که تنها همان دو رکعت رضایت خاطر حضرت حق را فراهم کند .
در قرآن هم امده است . *آیهیدرتصویر
درست این است که تقوا ، برتر از عبادت صوری است . ممکن است کسی تلاش عبادیِ بسیاری بکند ؛ اما از دروغ و غیبت. همکاری با ظالمین نپرهیزد .
در این صورت اعمال عبادیِ او مانند چوب در آتش میسوزند.
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
صلوات امام کاظم علیه السلام
وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ
وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ
الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الاِسْتِغْفَارِ
حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ
وَ مَقَرِّ النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَيْرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ
وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ
ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ
وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ
وَ وِلاَءٍ مَسْلُوبٍ وَ أَمْرٍ مَغْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوبٍ
اللَّهُمَّ وَ كَمَا صَبَرَ عَلَى غَلِيظِ الْمِحَنِ وَ تَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَ اسْتَسْلَمَ لِرِضَاكَ
وَ أَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ وَ مَحَضَ الْخُشُوعَ وَ اسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ وَ عَادَى الْبِدْعَةَ وَ أَهْلَهَا
وَ لَمْ يَلْحَقْهُ فِي شَيْءٍ مِنْ أَوَامِرِكَ وَ نَوَاهِيكَ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
صَلِّ عَلَيْهِ صَلاَةً نَامِيَةً مُنِيفَةً زَاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِهَا شَفَاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ قُرُونٍ مِنْ بَرَايَاكَ
وَ بَلِّغْهُ عَنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاَماً وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاَتِهِ فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَاناً
إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِيمِ وَ التَّجَاوُزِ الْعَظِيمِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
هدایت شده از • تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
چرا کاظم؟-mc.mp3
5M
چرا به موسی بن جعفر(ع)
کاظم میگوییم.. ؟
استاد قنبریان ..
تا جمعه هر شب یک پادکست کوتاه .. !
@tarannomat •°🌿
آدم دوست دارد مثل بُشر حافی باشد!
با یک تلنگر!
یک قیاس!
یک هوشیاری!
از جهنم فرار کرد ... از عذابی که ممکن بود دچارش شود گریخت!
بشر دو انتخواب داشت.
یا ادامه دادن به سر مستی و خواب غفلت و ...
یا برگشتن به سمت خدا و پاک شدن از گناه!!
در طول روز این اتفاقات زیاد برایمان می افتد.
ما بشر حافی ایم؟
یا حمید ابن قحطبه ی طوسی؟
ای خدا ...
عاقبتمان را بخیر بگذران
#إنتَشِرو_فی_سبیل_الله
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
آدم دوست دارد مثل بُشر حافی باشد! با یک تلنگر! یک قیاس! یک هوشیاری! از جهنم فرار کرد ... از عذابی ک
شرح حال بشر حافی و حمید ابن قحطبه را ان شاءلله تا ظهر میگم خدمتتون
حمید ابن قحطبه طوسی
عبیدالله بزاز نیشابوری میگوید: من با حمیدبنقحطبه طوسی معامله داشتم. روزی برای دیدار او بار سفر بستم. وقتی به آنجا رسیدم، از آمدن من با خبر شد! هنوز لباس سفر بر تن داشتم که مرا احضار کرد. این قضیه در ماه رمضان، وقت نماز ظهر اتفاق افتاد.
نزد او رفتم. وی را در اتاقی دیدم که آب از وسط آن میگذشت!
سلام کردم. حمید تشت و آفتابهای آورد و دستهایش را شست. مرا نیز توصیه به شستن دستها نمود. سپس سفرهی غذا را پهن کردند.
من فراموش کرده بودم که اکنون ماه رمضان است و من روزه هستم! اما پس از چندی یادم آمد و بلافاصله دست از غذاکشیدم.
حمید از من پرسید: چه شد؟ چرا غذا نمیخوری؟
پاسخ دادم: ماه رمضان است. من نه بیمارم و نه عذر دیگری دارم تا روزهام را افطار کنم، اما شما چرا روزه نیستید؟!
امیر گفت: من علت خاصی برای خوردن روزهام ندارم و از سلامت نیز برخوردارم.
سپس چشمانش پر از اشک شد و گریست!
پس از آنکه از خوردن فراغت یافت از او پرسیدم: علت گریستن شما چه بود؟
جواب داد: هارون الرشید هنگامی که در طوس بود، در یکی از شب ها مرا خواست. چون به محضر او رفتم، دیدم رو به روی وی شمعی در حال سوختن است و شمشیری آخته نیز دیده میشود و خدمتکار او هم ایستاده بود. هنگامی که در برابر وی قرار گرفتم، سرش را پایین انداخت و دستور داد به خانه ام برگردم.
از رسیدنم به منزل چندانی نگذشته بود که مأمور هارون آمد و گفت: خلیفه با تو کار دارد.
گفتم: انا لله! می ترسم هارون قصد کشتن مرا داشته باشد. اما چون در برابر وی حاضر شدم، از من پرسید: از امیرالمؤمنین چگونه اطاعت می کنی؟
گفتم: با جان و مال و خانواده و فرزندم.
هارون تبسمی کرد و دستور داد برگردم.
چون به خانه ام رسیدم باز فرستادهی هارون آمد و گفت: امیر با تو کار دارد.
من در پیشگاه هارون حاضر شدم و او در همان حالت گذشته اش نشسته بود. از من پرسید: از امیرالمؤمنین چگونه اطاعت میکنی؟
گفتم: با جان و مال و خانواده و فرزند و دین.
هارون خندید و سپس به من گفت: این شمشیر را بگیر و آنچه این غلام به تو دستور می دهد، به جای آر!
خادم شمشیر را گرفت و به من داد و مرا به حیاطی که در آن قفل بود آورد. در را گشود، ناگهان! در وسط حیاط با چاهی رو به رو شدیم و سه اتاق نیز دیدیم که در همه ی آنها قفل بود. خادم در یکی از اتاق ها را باز کرد. در آن اتاق بیست تن پیر و جوان را که همگی به زنجیر بسته شده و موها و گیسوانشان روی شانه هایشان ریخته بود، دیدم. به من گفت: امیرالمؤمنین تو را به کشتن همه ی اینها فرمان داده است.
آنان همه علوی و از نسل علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) بودند. خادم یکی یکی آنان را می آورد و من هم گردن ایشان را با شمشیر می زدم، تا آنکه آخرینشان را نیز گردن زدم! سپس خادم جنازهها و سرهای کشتگان را در آن چاه انداخت.
آنگاه، خادم در اتاق دیگری را گشود. در آن اتاق هم بیست نفر علوی از نسل علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) به زنجیر بسته شده بودند.
خادم گفت: امیرالمؤمنین فرموده است که اینان را بکشی! بعد یکی یکی آنان را پیش من می آورد و من گردن میزدم و او هم سرها و جنازه های آنان را به چاه می ریخت تا آنکه همه را کشتم. سپس در اتاق سوم را گشود و در آن هم بیست تن از فرزندان علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) با گیسوان و موهای فرو ریخته به زنجیر کشیده شده بودند.
خادم گفت: امیر المؤمنین فرموده است که اینان را نیز بکشی.
باز به شیوه قبل همه را کشتیم تا این که از آنان تنها پیر مردی باقی مانده بود. آن پیر به من گفت: نفرین بر تو ای بدبخت! روز قیامت هنگامی که تو را نزد جد ما رسول الله (صلی الله علیه و آله) بیاورند تو چه عذری خواهی داشت که شصت تن از فرزندان آن حضرت را که زاده علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) بودند، به قتل رساندی؟
در این هنگام دستها و شانههایم به لرزه افتاد.
خادم نگاهی غضبناک به من کرد و مرا اجازه ترک وظیفه نداد! لذا آن پیر را نیز کشتم و خادم جسد او را به چاه افکند! اکنون با این وصف، روزه و نماز من چه سودی برایم خواهد داشت، حال آنکه در آتش، جاودان خواهم ماند!
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
شرح حال بشر حافی و حمید ابن قحطبه را ان شاءلله تا ظهر میگم خدمتتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بُشر ابن حارث مروزی (بشر حافی_ پابرهنه)
4_6032742245424171603.mp3
22.5M
عصر شهادت امام کاظم علیه السلام
روضه ی جدش رو شنیدن خوبه ...
یکی یه روضه از امام کاظم واسم گذاشت تو ناشناس
اما یه چی میدم عین روضه است:
هدایت شده از حریمخصوصےیکسرباز 🌿
Untitled 1.mp3
24.69M
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
حمید ابن قحطبه طوسی عبیدالله بزاز نیشابوری میگوید: من با حمیدبنقحطبه طوسی معامله داشتم. روزی برای
پای منبر حاج آقای غروی بودم .
فرمودند ک عادت ندارم روایات رو نیمه کاره ول کنم. ولی توی بحار الانوار ، این روایت نیمه کاره اومده.
میفرمود ک از بزرگان و اساتید گفته اند ک تو کتب خطی نجف، دیده اند ک ادامه ی این روایت چنین اومده ک:
مشکل حمید ابن قحطبه این بود ک ناامید از رحمت خدا شد! و این ناامیدی اونو به دوزخ کشوند!
اصن ابلیس بخاطر این ابلیس نامیده شد ک از رحمت خدا ناامید شد!!
رفقا!
هیچ گناهی بد تر از ناامیدی نیست.
چون وقتی تو میتونی برگردی و مصداق مرحمت جملهی ( مبدل السیئات بالحسنات _ تبدیل کننده ی گناهان به ثواب ) بشی ، میری و تو جهنم ساکن میشی!
با یدونه ناامید شدن!
از یکی از اساتید پرسیدم :
مگه شیطان بعد از خدا و پیامبران و امامان عالم ترین فرد تو دنیا نیست؟
فرمود بلی
عرض کردم پ چرا توبه نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟! مگه نمیدونه خدا میبخشتش و ...؟
فرمودند ک :
شیطان ناامید از رحمت خدا شد!
و بخاطر این جهنم رو پذیرفته و میدونه میره اونجا ، ولی چون ناامید شده ، میخاد حد اکثر ضربه اش رو به انسان بزنه!!
اخوی!
خواهرم!
ناامید نشید!!! هر گناهی ک کنید.
جمعه است و ذکرِ مذکورِ محمودِ مأثورِ این روز ، صلوات بر محمد و آل محمد است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
علامه امینی رضوان الله علیه فرمودند ک:
هر کس صلوات بفرستد و بعد از آن وعجل فرجهم را بگوید ، با من در ثواب کتاب الغدیر ، شریک است.
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
جمعه است و ذکرِ مذکورِ محمودِ مأثورِ این روز ، صلوات بر محمد و آل محمد است. اللهم صل علی محمد و آل م
پ.ن:
مذکور: یاد شده و توصیه شده
محمود: مورد تاکید و تحسین شده
مأثور: ارث رسیده شده