یارو رفیقش میمیره سر قبرش خرما میذاره..
رفت نیم ساعت بعد اومد دید بشقاب خالیه..
رو قبرش میزنه و میگه ممد اگه هنوز گشنه ای برات فلافلم بگیرم..
یکم #طنز
مادرم هر سال میگه نمیخوام برای روز مادر واسم کادو بگیری، تو فقط آدم باش.
اما من براش کادو میگیرم، راحتتره.
#روز_مادر
روزِ "من اگه ۱۰ تا پسر هم داشتم برای اسلام و ایران میدادم" مبارک!
#روز_مادر
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
روز ایشون مبارک...
این عکس رو وقتی دیدم و ذخیره کردم یاد مادر بزرگم افتادم ...
سه سالی هست ک نعمت وجودش از سرم کم شده. ولی کمتر روزی هست ک بهش فکر نکنم ...
تو اوج اینکه خاله ها و دایی ها مخالف این بودند ک بنده پا به حوزه بزارم ، ایشون موافقت میکرد و دوست داشت من برم حوزه.
یادمه خیلی دوست داشت منو با لباس روحانیت ببینه. تو خونه یه پارچه ی سه چهار متری داشتم که موقع نماز رو پام عمامه اش میکردم و باش نماز میخوندم. یه روز که خیلی شیک بسته بودمش و دشداشه و عبا رو هم پوشیده بودم بابام ازم یه عکس گرفت. اون عکسو بردم نشون مامان بزرگم دادم. انقد ذوق کرد و دعام کرد ...
قرآن رو خوب بلد نبود بخونه ، به اصطلاح خانم ها جلسه قرآن میرفت ، اما خب بخاطر مشغله ی کار های خونه نتونسته بود ادامه اش بده. وقتی میرفتم پیششون میگفتن ک بیا بهم قرآن یاد بده ... منم با جون و دل هر چقد بلد بودم یاد میدادم ...
ولی حیف که زود گذشت ...
بعد از اینکه آسمونی شد، چادر نمازشو بو میکردم و به یاد اون روزا گریه میکردم ... تا آخرش چادرشو به زور ازم گرفتن ...
قدر مادرا و مادر بزرگاتونو بدونید
اگه از دست برن هیچی دیگه جاشونو نمیگیره🙃
با یه صلوات روح همه مادرای زیر خاک رو شاد کنیم.
#روز_مادر
زن محجبه ، همینطور که در خیابان راه میرود راست راست شعار میدهد به نفع دین!
{مادری که همچین دختری تربیت کند ، یک زن شعار ساز است!}
دشمن برای این شعار ها دارد مقابله میکند!
حجتالاسلام والمسلمین عالی
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
💠 آیت الله فاطمۍ نیا:
●☜«اجابت دعــــا بعضے مـــواقــع
موانعے دارد، یکے از این مـوانــع
دلشکستن💔 است. پشت سرِ این
و آن حرف زدن است!»
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
🔴با پیشنهاد اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و موافقت رهبر انقلاب، رئیسجمهور عبدالحسین خسروپناه را ب
اعتکاف با هم تو یه مسجد بودیم.
عصری بود ک دیگه روزه ی روز دوم حالمان را گرفته بود. رفتم کنار شیخ عبدالحسین نشستم و عرض کردم احوال شما؟ و بعد از اندکی خوش و بش پرسیدم که شما ماشاالله این همه کشور مختلف سفر کردید ، هند هم رفتید؟ گفت ک : کجای کاری برادر من ؟ شهر دوم من تو خارج از کشور هنده! گفتم خب. از بازار جواهرات هند چخبر ؟ فرمودند که اطلاعی ندارم و ... اونوقت مفصل ایشون بنده رو سوال پیچ کرد و منم هر چ از علوم جواهرات میدانستم خدمتشان عرض کردم. آخرش هم گفتیم ک: حاج آقا ما ۱۵ سال از خدا عمر گرفتیم یدونه مشهد نصیب ما نشد😔 دعا کنید رزق مشهدمان اوکی شود. فرمودند که دو هفته دیگه میرم مشهد ، دعات میکنم . دعای ایشان همانا و مشهد رفتن ما در همان سال نیز همانا ... .
واقعا بعضی ها عالم اند. حتی با سن نسبتا کمتر از بقیه ی علما. وقتی امام جمعه بود همه ی وجودم را گوش میساختم و به حرف هایش دل میدادم. از اینکه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی شدند بسیار شاد و شنگولم.