[ 🖇💚]
❨وضـو ميگيري، اما در همـين حال اسـراف مـيکني،
نماز ميخواني اما با برادرت قطع رابـطه ميکنـی،
روزه ميگيري اما غـيبت هم ميـکنی،
صـدقه ميدهـی اما مـنت ميـگذاری،
بر پيامـبر و آلش صـلوات میفرسـتی اما بدخلقـی ميکني،
دسـت نگه دار بابا جـان!
ثوابهايت را در کيسـهیِ سـوراخ نريز..!❩
•
🌿🖇¦⇢ #تلنگر👀🖐🏻
[𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂]
🍀از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که : آدم به درگاه خدا شکایت کرد و گفت : پروردگارا! شیطان را بر من مسلط کردی چون خونی که در بدنم جریان دارد! خداوند فرمود: ای آدم! در عوض آن مقرر می دارم که هر یک از فرزندانت که قصد گناه کند (تا آن را انجام نداده) بر او نوشته نشود و چون انجام داد آن را بنویسند و اگر کسی قصد کار نیکی کرد، اگر انجام نداد یک حسنه و اگر انجام داد ده حسنه برای او ثبت کنند.
حضرت آدم عرض کرد: «پروردگارا! بیفزا».
خطاب شد: هر یک از آنان که گناهی انجام داد و استغفار کرد او را می آمرزم.
حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا! باز هم بیفزا.
خطاب شد: توبه را برایشان مقرر داشتم تا وقتی که نفس به گلویشان برسد. یعنی تا آن وقت توبه شان را می پذیرم، آدم خشنود شد و گفت: مرا بس است
📚مجلسی. بحارالانوار، ج13: 365.
[𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂]
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽•
دعایۍ کھ برآوردھ نمیشھ❗️
#استاد_محمد_شجاعۍ🎙
#استورے|#story📲
[سربازانامامزمان⟯
- - - - - - - - - - - - - -
𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
دلھا نلرزھ✊🏼
#شھید_باڪرۍ🎙
#استورے|#story📲
[سربازانامامزمان⟯
- - - - - - - - - - - - - -
𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂
خاطرات طنز جبهه
دو ـ سه نفر بیدارم کردند و شروع کردند به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی. مثلا میگفتند: «آبی چه رنگیه؟»
عصبی شده بودم.
گفتند: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم»
دیدم بد هم نميگويند! خلاصه همینطوری سی نفر را بیدار کردیم! حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شده ایم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم. قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند!
فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش را نگه دارد.
گذاشتیمش روی دوش بچهها و راه افتادیم. گریه و زاری. یکی میگفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»
یکی میگفت: «تو قرار نبود شهید بشی»
دیگری داد میزد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟»
یکی عربده میکشید. یکی غش میکرد!
در مسیر، بقیه بچهها هم اضافه میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه و شیون راه میانداختند! گفتیم برویم سمت اتاق طلبه ها! جنازه را بردیم داخل اتاق.
این بندگان خدا كه فكر ميكردند قضيه جديه، رفتند وضو گرفتند و نشستند به قرآن خواندن بالای سر میت!!!
در همین بین من به یکی از بچهها گفتم: «برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک نیشگون محکم بگیر.»
رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! این قرارمون نبود! منم میخوام باهات بیام!»
بعد نیشگونی گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبهها از حال رفتند!
ما هم قاه قاه میخندیدیم. خلاصه آن شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم.
شادی روح شهدای که رفتند وخاطرات آنها به جاماند صلوات
#خنده_حلال
[𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂]
نامحـرم ، نامحـرم است چه در دنـیای حقیقی چه در مجـازی
#ارتباط_با_نامحرم
[سربازانامامزمان⟯
- - - - - - - - - - - - - -
𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂
اداۍمنٺظـرارودرنیاریم!
امـامزمـانزیادازاینمنٺظرایـےڪهمنٺظرنیسٺنداره...
ڪسےباشیمڪهدوسہٺاغمازروۍدوشامامزمانبرمۍداریم...
نہڪسۍڪهباگـناهمانعبراۍظہورشمۍسازیم!
#تلنگر
[سربازانامامزمان⟯
- - - - - - - - - - - - - -
𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂
حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان؛ . . 👌🏼!'
- حضرت آقا . . !🌿
[سربازانامامزمان⟯
- - - - - - - - - - - - - -
𝒮𝒶𝓅𝒷𝒶𝓏𝒶𝓃ℯ𝓂𝒶𝓂