eitaa logo
مدافعان حرم
41.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
44 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/bs5.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‎🕊 ‌‎ دلت که بگیرد دوای دردت شهید گمنام هست کنار سردار بی پلاک٬فقط تو باشی و او٬تو باشی و هزار درد فاش نشده! تو او را نمی شناسی ولی او خوب تو را می شناسد دردت را می داند.. سلام صبحتون همراه با لبخند شهدا💫 🔴@sarbazanzeynab🔴
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله صفحه 361 🔴@sarbazanzeynab🔴
وصیت‌نامۀ شهید سید محمدحسین میردوستی به نام خداوند شهید محمدحسین میردوستی با سلام و صلوات خدمت آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف که اگر لطف ایشان نبود، بنده در این سنگر نبودم. سلام همسرم از تو می‌خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد. و بعد از شهادتم به خاطر من گریه نکن؛ چون من در راه خدا شهید شدم. و به پسرم بگو که پدرت برای امنیت کسانی مثل خودش در این راه رفت. ان‌شاءالله بتوانم جبران کنم. سلام به پدر و مادرم؛ سلام به شما که تا بزرگ شدنم زحمات بسیاری کشیده‌اید. پدرم ممنونم؛ بابت همه‌چیز ممنون. از اینکه به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می‌کردی. مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی. و از شما پدر و مادرم می‌خواهم بعد از من از همسرم و پسرم مراقبت کنید. آنها را بعد از خدا به شما سپردم. از خواهران و برادرم می‌خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید. فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛ نمی‌دانم چه زمانی این نامه را می‌خوانی؟ از تو می‌خواهم در زندگی‌ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی. شرمنده که نتوانستم باشم؛ دوستت دارم پسرم. مراقب خودت باش.یا علی اگر شهادت بنده به‌گونه‌ای بود که در کما یا مرگ مغزی رفتم، اعضای بدنم را اهدا کنید. به امید اینکه این‌گونه باشد. سید محمدحسین میردوستی دوزین 21/7/94 🔴@sarbazanzeynab🔴
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞روایتی از شهید سید محمدحسین میر دوستی پیشاهنگ دهه هفتادی مدافع حرم شهید 🔴@sarbazanzeynab🔴
خاطره ای از شهید از زبان مادر محمدحسین یک بار از تخت به پایین افتاد و چون دندانش تازه درآمده بود زبانش را سوراخ کرد. خیلی هول شده بودیم، خون زیادی از زبانش رفته بود. از بس خونریزی داشت یک دستمال گرفته بودم روی زبانش ولی همۀ دستمال پر از خون شد. آنقدر ترسیده بودم که گفتم نکند خدایی ناکرده از دست برود. بلافاصله بعد از رسیدن به بیمارستان، او را به اتاق عمل بردند. پارچه سبزی رویش انداختند که فقط قسمت دهانش باز بود. دو سال و نیم بیشتر نداشت، برایم جالب بود که طی مدت عمل هیچ عکس العملی نشان نمی‌داد. حتی گریه هم نمی‌کرد، گاهی پارچه را بالا می‌زدم ببینم زنده است یا نه. زبانش را بیرون کشیده بودند و بخیه می‌کردند. خودش گریه نمی‌کرد اما گریۀ من تمام نمی‎شد، آخر سر دکترها گفتند اینکه آرام است شما چرا گریه می‌کنید؟! 🔴@sarbazanzeynab🔴
15.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞روایتی کوتاه از زندگی شهید سید محمدحسین میردوستی شهید 🔴@sarbazanzeynab🔴
من زنده‌ام الان چیزی که از محمدحسین می‌خواهم این است که ایمانم را قوی کند. می‌دانم زنده است و ما چون به ایمانی که باید باشد نرسیده‌ایم، نمی‌توانیم حسش کنیم. دعا می‌کنم از خدا بخواهد ایمانم را آنقدر قوی کند که بتوانم حسش کنم. یک شب خوابش را دیدم که می‌گفت: «من زنده‌ام.» گفتم: «پس اون جنازه چی بود؟» گفت: «اون شبیه منه، من زنده‌ام.» محمدحسین قبلا از همانجایی که امروز بدنش دفن شده عکس دارد. زمانی که برادرم شهید شد و مزارش را برای گذاشتن پیکر آماده می‌کردند مادر شهید زلفی می‌بیند در حال کندن دو قبر آن طرف‌تر از مزار پسرش هستند، با اصرار می‌پرسد قبر چه کسی است؟ صاحبش سید است؟ می‌گویند بله. مادر شهید زلفی بعداً برای ما تعریف می‌کند که خواب پسرش را دیده که گفته مادر خیلی کار داریم قرار است یک شهید سید بیاورند. 🔴@sarbazanzeynab🔴
20.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞روایتی زندگی شهید سید محمدحسین میردوستی ملازمان حرم شهید 🔴@sarbazanzeynab🔴
استقلال مالی دیپلم که گرفت رشتۀ نرم افزار قبول شد ولی نرفت. محمدحسین دوران دبیرستان هم کار می‌کرد. تابستان‌ها از بازار با قیمت ارزان لوازم التحریر می‌خرید و در چهارشنبه و یکشنبه بازار نزدیک محل می‌فروخت. کار را عار نمی‌دانست. با اینکه به پول احتیاج نداشت، ولی دوست داشت روی پای خودش بایستد. لوازم تحریر میفروخت و برای خواهرش عروسک می‌خرید. خیلی کم پیش می‌آمد پول تو جیبی به او بدهیم. همیشه محمدحسین خودش پول داشت و دستش در جیب خودش بود. تا دبیرستان فروشندگی می‌کرد، حساب و کتاب خرج یک هفته‌اش را داشت. حتی وقتی می‌خواست چیزی برای خودش بخرد و پول کم داشت، نمی‌گفت برای من فلان چیز را بخرید، می‌گفت کمکم کنید خودم بخرم. 🔴@sarbazanzeynab🔴
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞مستند زندگی شهید سید محمدحسین میردوستی شهید مدافع آل الله شهید 🔴@sarbazanzeynab🔴
علاقه‌اش به نام محمد روی اسمش خیلی حساس بود. صدایش می‌زدم محمد، می‌گفت بگو محمدحسین. محمدحسین که می‌گفتم می‌گفت بگویید آقا محمدحسین. به خاطر علاقه‌اش به اسم محمد بود که نام پسرش را هم محمد گذاشت. می‌گفت هرچندتا پسر هم که داشته باشم اسمشان را محمد می‌گذارم و همیشه اسم پسرش را آقا محمدیاسا صدا می‌کرد. 🔴@sarbazanzeynab🔴
شــ🌷ـهدا مسافران جنت رضوان هستند که بال 🕊ملائک فرش قدوم آن هاست.. که ملائک عالم قدس بدان تبرک می جویند ولی زمینیان ازمقام آنان بی خبرند...📿 سلام صبحتون شهدایی☀️ 🔴@sarbazanzeynab🔴