eitaa logo
مدافعان حرم
41هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
44 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/bs5.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊 پگاه لبخندتان زیباترین صبح غزلخوان آشنایی‌هاست ... یادشهداباصلوات صبح و عاقبتمون شهدایی☀️ 🔴@sarbazanzeynab🔴
می گفـت : طوری تلاش کنید ، ڪہ اگــــر روزی . . . امام_زمان(عج) فرمودند یک سربازمتخصص میخام بفرمایند فلانی بیاید ... تاریخ تولد :1373/01/06 تاریخ شهادت :1396/01/04 شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۳۰ اردیبهشت ماه سالروز شهادت مدافع حرم علی اصغر شیردل 🦋صلوات شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
❣کلنا عباس یا زینب سلام الله علیها 🔹شهید مدافع حــ🌸ـــــرم میثم نجفی 🔹شب اربعین به شهادت رسیدند 🔹چند روز قبل بر اثر اثابت ترکش از ناحیه سر بعد از سه روز در کما بودن شهید شدند 🔹ولادت: ۱۳۶۷/۰۲/۱۰ تهران قرچک 🔹شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۰ سوریه حلب 🔹نحوه شهادت: اثابت ترکش به سر 🔹به نقل از یکی از اقوام نزدیک شهید میثم نجفی: عروسی شهید میثم بصورت معنوی و به دور از هرگونه موسیقی برگزار شد. همون شب مادرم توخواب دید که میثم و خانومشون توی حرم حضرت زینب ، مشغول زیارت هستن ... خانم زینب از اول شهید رو برای خودش میخواست . زائر زینب سلام الله علیها 💞 شهید زینب سلام الله علیها 💞 🔹ناز دانه آقا میثم 'حلماخانم' دو هفته بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
‍ 🌹 مدافع حرم آل الله جانباز شهید علی عابدینی فرمی 🌺تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۷ 🌹 تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۹۵ 🌸 محل شهادت : خان طومان سوریه 🥀 تاریخ بازگشت پیکر و خاکسپاری : ۲۴ مهر ۹۹ 🌷محل خاکسپاری شهید : گلزار شهدای روستای فرم در جوار شهدای روستای فرم و عموی شهیدش علی اصغر عابدینی 🌺 وصیت نامه شهید : ((بسم رب الشهدا و الصدقین 🌸خدایا مرا ببخش سلام خدا بر شهیدان راه حق سلام خدا به سید جلال ها . بر عمادی ها و تمامی شهدای اسلام سلام بر امام شهدا و رهبرمان امام خامنه ای از خدا می خواهم همه ی ما را ببخشد واز گناهانمان بگذرد. 🌸من علی عابدینی .یک گنه کار خاطی که اگر لطف خداوند نبود و ستار العیوب بودنش نبود رسوای زمانه بودم . ولی لطف خدا شامل حالمان شد، دوستان : از خدا بترسید و به یاد او باشید .کاری که من کمتر انجام دادم و شرمنده ام پدر جان : برایم دعا کن و از عمو علی اصغر بخواه که مرا شفاعت کند تا شاید مورد لطف خدا قرار گیرم ( همسر م : به تو هم سفارش می کنم کمی آرام باش و امیر محمد را خوب تربیت کن دیگر عرض خاصی ندارم . دوستان و آشنایان و فامیل مرا حلال کنید شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 🌱 قسمت 20 وقتی قدم زنان به حمیدرسیدم،باگلایه گفتم:"شماکه زحمت میکشی میای دنبالم،چرااین کاررومیکنی؟خب جلوی دردانشگاه نگه دارکه من این همه راه پیاده نیام. "حمیدرک وراست گفت:"ازخداکه پنهون نیست،ازتوچه پنهون،میترسم دوستهای نزدیکت ببینن ماموتورداریم،خجالت بکشی. دورترنگه میدارم که شماپیش بقیه اذیت نشی." گفتم:"این چه حرفیه؟فکردیگران واینکه چی میگن اهمیتی نداره.اتفاقامرکب یاورامام زمان عجل ا...تعالی فرجه الشریف بایدساده باشه. ازاین به بعدمستقیم بیاجلوی در."روزهای بعدهمین کارراکرد؛مستقیم می آمدجلوی دردانشگاه.من بعدازخداحافظی بادوستانم ترک موتورسوارمیشدم ومیرفتیم. سه شنبه رفتیم آزمایش دادیم.بعدهم جداگانه سرکلاس ضمن عقدنشستیم.یک ساعتی که کلاس بودیم،چندبارپیام داد:"حالت خوبه؟تشنه نشدی؟گرسنه نیستی؟"حتی وقتی کنارهم نبودیم دنبال بهانه بودبرای صحبت.کلاس که تمام شد،حمیدمن رابه دانشگاه رساند.بعدازظهردوتاکلاس داشتم. همان شب عروسی آقامهدی،پسرعمه ی حمیدبود. جورنشدهمدیگررابعدازعروسی ببینیم.چون ازصبح درگیرآزمایشگاه بودیم وبعدهم دانشگاه ومراسم عروسی حسابی خسته شده بودم.به خانه که رسیدم،زودترازشبهای قبل خوابم برد. صبح که بیدارشدم،تاگوشی رانگاه کردم متوجه چندین پیامک ازطرف حمیدشدم.چون همدیگررابعدازمراسم عروسی ندیده بودیم،برایم کلی پیام فرستاده بود؛ ابرازعلاقه ونگرانی وانتظاربرای جواب من!امامن اصلامتوجه نشده بودم.اول یک بیت شعرفرستاده بود:"گرگناه است نظربازی دل باخوبان/بنویسیدبه پایم گناه دگران!" وقتی جواب نداده بودم،این باراین طورنوشته بود:"به سلامتی کسایی که توی خاطرمون ابدی هستندوماتوی خاطرشون عددی نیستیم!"فکرش راهم نمیکردخواب باشم.دوباره پیام داده بود:"چقدرسخت است حرف دل زدن بامامگو!به دیواربگواگربهتراست!" غیرمستقیم گفته بوداگربه دیواراین همه پیام داده بودم جواب داده بود! به شعرخیلی علاقه داشت.خودش هم شعرمیگفت. میدانستم بعضی ازاین پیامکهااشعارخودش است،ولی من هنوزنمیتوانستم احساسم رابه زبان بیاورم.یک جورترس ته دلم بود.میترسیدم عاشق بشوم وبعدهمه چیزخیلی زودتمام بشود. دردلم مدام قربان صدقه اش میرفتم،امانمیتوانستم به خودش رودررواین حرفهای عاشقانه رابزنم.بعضی اوقات عشقم راانکارمیکردم؛ انگارکه بترسم بااعتراف به عشقم،حمیدراازدست بدهم. درمقابل این همه پیامک وابرازعلاقه ی حمید،خیلی رسمی جوابش رادادم ونوشتم:"به یادتون هستم. تازه بیدارشدم.کتاب میخوندم."حدس زدم سردی برخوردمن رامتوجه شده باشد.نوشت:"عشق گاهی ازدرددوری بهتراست/عاشقم کرده ولی گفته صبوری بهتراست/توی قرآن خوانده ام،یعقوب یادم داده است/دلبرت وقتی کنارت نیست،کوری بهتراست!" مدتهازمان بردتاقفل زبانم بازشودوبتوانم ابرازاحساسات کنم وباحمیدراحت باشم.هفته ی اول که باروسری وپیراهن آستین بلندوجوراب بودم! این جنس ازصمیمیت برایم غریبه بود.انگارکه وارددنیای دیگری شده بودم که تاحالاآن راتجربه نکرده بودم. تاآنجااین غریبگی به چشم آمدکه حمید،وقتی برای اولین باربه امامزاده حسین رفته بودیم به حرف آمدوباگله پرسید:"تومنودوست نداری فرزانه؟چراآن قدرجدی وخشکی!مثل کوه یخی!اصلابامن حرف نمیزنی،احساساتتونشون نمیدی." بااین که حق میدادم که چنین برداشت هایی داشته باشد،امابازهم ازشنیدن این صحبت جاخوردم،گفتم:"حمید!اصلااین طورنیست که میگی.من توروبرای یک عمرزندگی مشترک انتخاب کردم،ولی به من حق بده. خودم خیلی دارم سعی میکنم باهات راحت ترباشم،ولی طول میکشه تامن به این وضعیت جدیدعادت کنم." داخل امامزاده که شدم اصلانفهمیدم چطورزیارت کردم. حرف حمیدخیلی من رابه فکرفروبرد.دلم آشوب بود.کنارضریح نشستم ودستهایم رابه شبکه های آن گره زدم.کلی گریه کردم.نمیخواستم این طوررفتارکنم.ازخداوامامزاده کمک خواستم.دوست نداشتم سنگینی رفتارم ذره ای حمیدرابرنجاند. کارآنقدری پیچیده شده بودکه صدای مادرم هم درآمده بود.وقتی به خانه رسیدیم،گفت:"دخترم برای چی پیش حمیدروسری سرمیکنی؟قشنگ دست هموبگیرید،باهم صمیمی باشید.اون الان دیگه شوهرته،همراه زندگیته." بعدپیشنهاددادبرای اینکه خجالتمان بریزد،دستهای حمیدراکرم بزنم. حمیدچون قسمت مخابرات کارمیکرد،بیشترسروکارش باسیم های خشک وجنگی بود.توی سرمای زمستان مجبوربودباتاسیسات ودکل های مخابرات کارکندوبرای همین،پوست دستهایش جای سالم نداشت.وقتی داشتم کرم میزدم،دستهای هردویمان میلرزید.حمیدبدترازمن کلی خجالت کشید.یک ماهی طول کشیدتاقبول کنیم که به هم محرم هستیم! ادامه دارد... شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 شهید مدافع حرمی که اذن شهادتش را از حضرت معصومه سلام الله علیها گرفت کبوتران حرم؛ روایت‌هایی از شهدای استان قم داستانی از زندگی شهید مصطفی نبی لو، شهید مدافع حرم قمی که پس از چهار بار اعزام به سوریه سرانجام در سال ۱۳۹۶ در منطقه دیرالزور سوریه به شهادت رسید. 🍃شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیرین کاری های بچه های مدافع حرم😍☺️ 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وعده ای که سردار سلیمانی برای دیدار با رهبری به دختر شهید مدافع حرم داد و عملی شد ➕ بخش‌هایی منتشرنشده از دیدار با دختران شهدای مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوخی شوخی ؛ بعضی ها خریدنی میشن♥ شهید مدافع حرم 🔴@sarbazanzeynab🔴
شهیدی که طنز بود❤️ شهید سنجرانی از مدافعان حرم مشهدی است که بسیار ادم شوخ طبع هست و همیشه لبان ایشون خندان بود که در جوار حرم حضرت زینب به شهادت رسید شهید 🔴@sarbazanzeynab🔴