🌹نام و نام خانوادگی: محمدحسین مرادی
🍃تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۶/۲۶
🌹محل تولد: تهران؛ محلهی مجیدیه
🍃وضعیت تأهل: متأهل
🌹میزان تحصیلات: دانشآموختهی هنرستان شهید مطهری رشتهی نقشهکشی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد رشتهی جغرافیا
🌹تاریخ اعزام به سوریه: ۱۵ مهر سال ۱۳۹۲ بهعنوان پاسدار نیروی قدس
🍃تاریخ شهادت: ۱۳۹۲/۸/۲۸
🌹محل شهادت: سوریه،دمشق،حجیره
🍃محل دفن: گلزار شهدای امامزاده علیاکبر (ع) چیذر،
🕊 مهر 1360 به دنیا آمد. از کودکی عشق انقلاب و استکبار ستیزی در دلش بود. این عشق زمانی برای همه تداعی شد که در هفت سالگی نامه ای به مقصد خط مقدم جبهه ارسال کرد و گیرنده آن نامه پدرش بود، در نامه نوشته بود: «باباجان سلام، حال شما خوب است؟ من دارم درس خودم را خیلی خوب یاد میگیرم برای اینکه با سواد شوم و چشم آمریکا را در آورم. » با این عشق بزرگ شد و سرانجام روز 28 آبان 93 مصادف با 17 محرم در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب سلام الله علیها به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر مطهرش در روز جمعه اول آذر ماه سال گذشته با حضور پر شور مردم، تشییع و در امامزاده علی اکبر چیذر در کنار دایی شهیدش به خاک سپرده شد.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محمدحسین_مرادی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🌹🍃 #چله_شهدایی
بیست وهفتمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهیدمدافع حرم #محمدحسین_مرادی🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیستودوم مسئول اعتکاف دانش آموزی یزد بود . از وسط برنامه ها
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستوسوم
چشمانم را بستم .
با نوای صلوات خاصه امام رضا خودم را پای ضریح می دیدم .
در بین همهمه زائران ، حرفم را دخیل بستم به ضریح :
«ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده!»
همه را سپردم به امام (ع) ❤
هندزفری را گذاشتم داخل گوشم .
راه می رفتم و روضه گوش می دادم .
رفتم به اتاقم با هدیه هایش ور رفتم : کفن شهید گمنام ، پلاک شهید ...
صدای. اذان بلند شد ، مادرم سر کشید داخل اتاق و گفت :« نخوابیدی؟!
برو یه سوره قرآن بخون!»
ساعت شش_شش و نیم صبح ، خاله ام با مادرم وسایل سفره عقد را جمع
می کردند.
نشسته بودم و بر و بر نگاهشان میکردم!
به خودم می گفتم :« یعنی همه اینا داره جدی می شه؟» ☹️
خاله ام غرولندی کرد که :«کمک نمی کنی حداقل پاوش لباست رو بپوش!»
همه عجله داشتند که باید عقد زودتر خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم . ☹️☹️
وقتی با کت و شلوار دیدمش ، پقی زدم زیر خنده 😂
هیچ کس باور نمی کرد این آدم ، تن به کت و شلوار بدهد ..
از بس ذوق مرگ بود ، خنده ام گرفت 😂
به شوخی بهش گفتم :« شما کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده ؟»😂😉😁
در همه عمرش فقط دوبار با کت و شلوار دیدمش : یک بار برای مراسم عقد ، یک بار هم برای عروسی 😁
درو همسایه و دوست و آشنا باتعجب می پرسیدند :« حالا چرا امامزاده؟!» نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستند خانه بخت😂
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹
#محمدحسین_محمدخانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊شهید محمد آرش احمدی ششم خرداد 1375 در مشهد متولد شد و در 27 مهرماه 1395 در استان حلب سوریه به مقام رفیع شهادت نائل آمد. اما پیکر مطهرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالاثر فاطمیون قرار گرفت. تا اینکه در مهر ماه 1400بعد از گذشت پنج سال از شهادتش پیکر مطهر او در جریان عملیات تفحص شهدای مدافع حرم در سوریه کشف و هویتش از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر شهید احمدی همزمان با اربعین حسینی(ع) در گلزار شهدای بهشت رضای مشهد برگزار شد.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محمدآرش_احمدی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🕊شهید علیجانی از اساتید مرکز آموزش مهندسی رزمی دانشگاه حضرت امیرالمومنین (ع) نیروی زمینی سپاه بود.
وی برای ماموریت مستشاری در حوزه مهندسی رزمی به منطقه ماموریتی حلب سوریه اعزام شدو سی و یکم مردادماه در حین انجام مأموریت به درجه رفیع شهادت نائل شد.
شهید علیجانی سال ۷۹ وارد دانشکده افسری سپاه اصفهان شد و مدت نه سال در مرکز آموزش امام حسین (ع) نیروی مقاومت بسیج و از سال۱۳۹۰ در مرکز آموش مهندسی رزمی دانشگاه علوم و فنون امیرالمومنین (ع) نیروی زمینی سپاه خدمت کرد.
این شهید سرافراز متولد محله احمد آباد شهر درچه و از او ۳ فرزند به یادگار مانده است؛ شهید علیجانی از خانواده شهدا و برادر شهید قاسم علیجانی است.
سردار شهید علیجانی پنجمین شهید مدافع حرم شهر درچه است؛ شهید جواد محمدی، شهید سید یحیی براتی، شهید سید سجاد حسینی و مهدی اسحاقیان دیگر شهدای مدافع حرم این شهر هستند
🖌شهید علیجانی خطاب به مادر وصیت کرده است: مادر عزیزتر از جانم حلالم کن و دعا کن که مانند برادر شهیدم روسفیدت کنم و آخر و عاقبتم ختم به خیر و شهادت شود انشاءالله.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#ابوالفضل_علیحانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
📣 مراسم وداع با پیکر شهید سیدهاشم حسینی در حرم مطهر رضوی
🔸مشهدالرضا(ع) یک بار دیگر معطر به عطر حضور شهیدی دیگر از تبار لشکر سرافراز فاطمیون شد و اینبار شهید «سید هاشم حسینی» میهمان حریم نورانی رضوی شده تا بگوید خط سرخ شهادت و راه سید و سالار شهیدان هنوز هم ادامه دارد.
🔸مردم ولایتمدار و شهیدپرور مشهد در شام شهادت حضرت رقیه بنت الحسین (ع) با حضور در حرم مطهر رضوی با پیکر شهید«سید هاشم حسینی» از شهدای تازه تفحص شده مدافع حرم وداع کردند.
🔸در این مراسم که بعد از نماز مغرب و عشاء در رواق امام خمینی(ره) برگزار شد، زائران حریم ملکوتی رضوی با ندای«لبیک یا حسین» و «لبیک یا زینب» از این شهید تازه تفحص شده استقبال کردند و بر پیکر او نماز خوانده و برای علو درجات او دعا کردند.
🔸شهید«سید هاشم حسینی» از شهدای مدافع حرم است که در تاریخ 31 فروردین سال نود و چهار در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) در منطقه عملیاتی خان طومان کشور سوریه به مقام والای شهادت نائل آمد
شهید مدافع حرم🕊🌹
#سیدهاشم_حسینی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_قاسم
♦️سردار شهیدم، نگران نباش
ما مثل شما، پای آرمانهایمان
می ایستیم...
🔴@sarbazanzeynab🔴
🌹نام و نام خانوادگی : موسی کاظمی دره بیدی
🍃 نام پدر : شکرالله
🌹تاریخ تولد : ۱۳۵۷/۰۳/۰۱
🍃محل شهادت : شمال غرب عملیات : برون مرزی
🌹نحوه شهادت : اصابت ترکش به سر
🍃تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۰۶/۰۱
🌹محل خاکسپاری : يزدانشهر
وصیتنامه شهید👇
🕊خدایا من را لایق لقاے شهادت قرار ده!
خدایا ! کمکمان کن که در صحنه عمل، پایمان نلغزد و استوار بر ایمان و عقیده خود بمانیم.
خدایا! من را از شر وسوسههاے شیطانے برهان.
خدایا ! آرزویم شهادت در راه تو بوده و هست. آن را براے من و دیگر دوستانم در این راه مقدر بگردان.
خدایا! زمانے که ما را آمرزیدهاے از این دنیا ببر، و آن زمانے که گناهان ما را بخشیدهاے، پاک گردانیدهاے، ما را لایق این لقاے خودت و شهادت در راه خود، قرار ده...
از خدا خواستم که در سومار شهادت را نصیبم کند که نشد و از خدا خواستم که در شمال غرب نصیبم گرداند که باز مرا لایق این فیض عظیم ندانست. ای خدا! تو را به پهلوے شکسته حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قسم، که این سرے دیگر قسمت ما بگردان شهادت در راه خودت را... انشالله!
محل شهادت سوریه
تاریخ تولد:۵۷/۳/۱
تاریخ شهادت:۹۳/۶/۱
سالروز شهادت❣
شهید مدافع حرم🕊🌹
#موسی_کاظمی_دره_بیدی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷به یاد شهدایی مثل مصطفی صدرزاده
🎥 موقع آرپیجی زدن، دنیا رو پشت سر میذاری!
🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیستوسوم چشمانم را بستم . با نوای صلوات خاصه امام رضا خودم
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستوچهارم
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑
می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!» 🤦🏻♀
هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد 😑💣
هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ،
مطمئنم که شهید می شم !» ☺️
فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند .
آن را ریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😂
آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند .
بعضی ها که فکر می کردند طلبه است 😂
با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم .
حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐😂
عدهای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!» 😬
همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم .
رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ...
البته خدا دروتخته را جور می کند😁
آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود 🤦🏻♀😂
شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»
چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!»
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹
#محمدحسین_محمدخانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیستوچهارم حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادت
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستوپنجم
مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد ، شکر که همونی که میخواستم شد ، شکر که همه چیز طبق میلم جلو می ره ، شکر ..»❤️
موقع امضای سند ازدواج دستم می لرزید، مگر تمامی داشت😬
شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی ، ولی باورم نمی شد تا این حد 😐
امضاها مثل هم در نمی آمد . زیر زیرکی می خندید :« چرا دستت می لرزه؟!
نگاه کن! همه امضاها کج و کوله شده !»😂
بعد از مراسم عقد رفتیم آرایشگاه ، قرار شد خودش بیاید دنبالم .
دهان خانواده اش باز مانده بود که چطور زیر بار رفته بیاید آتلیه اصلأ خوشش نمی آمد ، وقتی دید من دوست دارم ، کوتاه آمد 😁
ولی وقتی آمد آنجا ، قصه عوض شد .
سه چهار ساعت بیشتر نبود باهم محرم شده بودیم .
یخم باز نشده بود ، راحت نبودم ...
خانم عکاس برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر ، این قدر مسخره بازی در می آورد که در عکس ها بخندم 😂
همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد ..
پشت فرمان بلند بلند می خواند :« دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم / خیلی حسین زحمت مارا کشیده است!» 😍
کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل 😍😅
یاد روز هایی افتادم که با بچه ها می آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود .
بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که« این بار اومده سراغ ارث پدرش!»😂
سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد ..
حتی آمده و از آنها خواسته بود که بتوانند مرا راضی کنند به ازدواج 😅
می گفت قبل از اینکه قضیه ازدواج مطرح شود ، خیلی از دوستانش می آمدند و درباره من از او مشورت می خواستند😂
حتی به او گفته بود برایشان از من خواستگاری کند،
و غش غش میخندید😂 که :«اگر میگفتم دختر مناسبی نیست بعدا به خودم میگفتند پس چرا خودت گرفتیش؟!☹️😂
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹
#محمدحسین_محمدخانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🕊شهید علی عظیمی در بیست و پنج دی ماه سال 1365 درشهرستان زرند چشم به دنیا آمد تحصیلات خود را در شهرستان زرند گذراند. بنا به گفته دوستان و دبیران شهید عظیمی، وی در تمامی دوران سوابق تحصیلی خوداز نظر اخلاقی، مذهبی، اجتماعی و غیره زبان زد خاص و عام بوده است. مدیر این شهید بزرگوار گفته است؛ شهید عظیمی همیشه برای نماز جماعت قبل از همه در نمازخانه حاضر و موکت ها را پهن میکرد تا شرایط برای سایر نمازگذاران آماده شود و دانش آموزان به راحتی نماز بگذارند.
🖌پس از اتمام دوره خدمت سربازی به دلیل وجود علاقه و قبول شدن در سپاه پاسداران به عضویت تیپ38 ذوالفقار در آمد.
شهید عظیمی به دلیل علاقه زیاد به خانم حضرت زینب (س) طی مدت چندسال اصرار زیادی به فرمانده تیپ مکانیزه برای اعزام به سوریه داشتند که فرمانده تیپ به نقل از آن روزها اینگونه می گوید که شهید عظیمی هر روز پس ازاقامه نماز ظهر و عصر نزد من می آمد و می گفت حاجی مرا نیز به سوریه اعزام کنید که پس از ماه ها پا فشاری بالاخره اجازه می دهند و شهید عظیمی به سوریه اعزام شود. شهید مدافع حرم علی عظیمی در بیست و سوم رمضان سال 1396 به سوریه جهت دفاع از حریم آل الله اعزام شد و 48 روز از زندگی خود را در سوریه سپری کرد و روز جمعه بیست مرداد ماه 1396 در منطقه عمومی تدمر درگیر و زخمی می شود و ایشان با وجود جراحت 4کیلومتر خود را از محل درگیری دور میکنند و در یک بیابان پس از دست دادن خون فروان به یک خاکریز تکیه داده و دست خود را به حالت استراحت زیر سر خود قرار میدهندو به درجه ی شهادت نائل می گردد.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#علی_عظیمی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🌹🍃 #چله_شهدایی
بیست وهشتمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهیدمدافع حرم #علی_عظیمی🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم توسط همسر شهید مدافع حرم؛ «علی جوکار» ضبط شده و مربوط به آخرین لحظات حضور شهید در منزل خود در شهرستان کازرون است.
شاید زیباترین لحظات این کلیپ :
تقاضای دختر کوچولوی شهید است که از بابا می خواهد«آهسته تر از پیش آنها برود» .
گریه و التماس عجیب فرزند کوچک شهید هنگام وداع پدر با خانواده است.
گِله ای نیست؛ گِله،حوصله هممیخواهد
من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم میخواهد
#دردانه_پدر
#فرزند_شهید
#حضرت_رقیه
🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیستوپنجم مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد ، شکر که همونی
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستوششم
اگه هم می گفتم برای خودم می خوام که معلوم نبود تو بلهبگی!» 😂
حتی گفت :«اگه اسلام دست و پامو رو نبسته بود ، دلم می خواست شمارو یه کتک مفصل بزنم !»😬😬😂
آن کل کل های قبل ازدواج ، تبدیل شدند به شوخی و بذله گویی😂
آن شب ، هر چی شهید گمنام در شهر بود ، زیارت کردیم 😍
فردای عقد رفتیم خانه خاله مادرش
آنجا هم یک سر ماجرا وصل می شد به شهادت.
همسر شهید بود ، شهید موحدین ☺️😍
روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدهم .
محمد حسین هم ظهرش امتحان داشت . با اعتماد به نفس ، درس نخوانده رفت سرجلسه 😐😂
قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفقایش که کل درس را در ده دقیقه برایش بگوید🙄😂
جالب اینکه آن درس را پاس کرد😅
قبل از امتحان زنگ زد که «دارم میام ببینمت!»😁
گفتم :«برو امتحان بده که خراب نشه!»
پشت گوشی خندید که «اتفاقا میام که امتحانم خراب نشه!»😁
آمد😂
گوشه حیاط ایستاد ، چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم .
دوباره این جمله را تکرار کرد : «تو همونی که دلم خواست ، کاش منم همونی بشم که تو دلت می خواد!» 🙃
رفت بعداز امتحان ، زود برگرشت.
تولدش روز بعد از عقدمان بود💞
هدیه خریده بودم : پراهن ، کمربند ، ادکلن . نمی دانم چقدر شد ، ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم ، همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد 😂🤦🏻♀
بعد از ناهار ، یک دفعه با کیک و چند تا شمع رفتم داخل اتاق . شوکه شد😆 خندید :«تولدمنه؟ تولد توئه ؟ اصلا کی به کیه؟😂😅😅😍
وقتی کادو را بهش دادم گفت :«چرا سه تا؟!»🤔
خندیدم که «دوست داشتم!»😁
نگاهی به مارک پیراهن انداخت، طوری که توی ذوقم نزده باشد ، به شوخی گفت :«اگه ساده ترم میخریدی به جایی برنمی خورد !»😊😉
یکی پیس از ادکلن را زد کف دستش ، معلوم بود خیلی از بویش خوشش آمده:«لازم نکرده فرانسوی باشه .. مهم اینه که خوشبو باشه!»😁
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹
#محمدحسین_محمدخانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار برای نخستین بار
🎥 هشدار حاجقاسم درباره بیتوجهی به اندیشههای رهبر انقلاب
🔹در این ویدئو برای نخستین بار صحبتهای منتشر نشده شهید حاجقاسم سلیمانی در آذر سال 97 در دانشگاه شهید باهنر کرمان را تماشا کنید.
🔴@sarbazanzeynab🔴
💞معرفی شهید 💞
🌷شهید محمدرضا یعقوبی اهل شهرلنگرودهمزمان با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا پایان دوران دفاع مقدس به جهاد ادامه داد و به مقام جانبازی رسید.
🌱🌷شهیدیعقوبی پس از جنگ، به فعالیت خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد و همزمان در رشته حقوق نیز تحصیل کرد و وکیل پایه یک دادگستری شد.
❇️شهیدیعقوبی(ازشهدای جامعه ی حقوقی کشور) در نیمه شب 19 رمضان در سوریه و در دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام در عملیات مستشاری به شهادت رسید به همین دلیل وی را شهید لیلهالقدر نامیدند.💫🕊
✅یکی از خصوصیاتی که شیعه باید داشته باشد معرفت شناسی است که امروزه از آن بهعنوان بصیرت نام میبرند ✨
🌻و شهید بزرگوار به بصیرت کامل رسیده بود و در راه اسلام و دفاع از حریم انقلاب اسلامی به عنوان مدافع حرم به مقام شهادت نائل آمد تا به جرگه یاران قدیم خود از جمله سردار شهید حسين املاکي بپیوندند.
💥🍃شهید جاویدالاثر مدافع حرم گیلان شهید محمدرضا یعقوبی 💥🍃
شهید مدافع حرم ✨
#محمدرضا_یعقوبی🌷🍃
شهادت:۱۳۹۵/۴/۵
🔴@sarbazanzeynab🔴
دختر شهید مدافع حرم مصطفی مهدوی نژاد دور عکس باباش میگرده ..❤️
شهداشرمنده ایم😭
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مصطفی_مهدوی_نژاد
🔴@sarbazanzeynab🔴
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#شادی_روح_شهدا_صلوات🕊🌹
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما تو را فراموش نکردیم تو هم ما را فراموش نکن...🌹
.
دیدار با پدر بزرگوار شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری ۳۰ مهرماه ۱۴۰۱ گلزار شهدا بین المللی کرمان
.
#پدرشهید
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#علی_زینالعابدین_پور
🔴@sarbazanzeynab🔴
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستوهفتم
برای کمربند چرم دو رو هم حرفی نزد .
آخر سر خندید که «بهتر نبود خشکه حساب میکردی می دادم هیئت ؟»😆
سرجلسه امتحان ، بچه ها با چشم و ابرو به من تبریک می گفتند .
صبرشان نبود بیاییم بیرون تا ببینند با چه کسی ازدواج کرده ام 😅
جیغی کشیدند ، شبیه همان جیغ خودم وقتی که خانم ابویی گفت :« محمد خانی آمده خواستگاری ات!»🤣
گفتند :«مارو دست انداختی ؟»🤨
هرچه قسم و آیه خوردم ، باورشان نشد . 😆
به من زنگ زد آمده نزدیک دانشگاه .
پشت سرم آمدند که ببینند راست می گویم یا شوخی میکنم 😂🤦🏻♀
نزدیک در دانشگاه گفتم :« ایناها! باور کردین؟اون جا منتظرمه!»😐
گفتند :« نه !تا سوار موتورش نشی ، باور نمیکنیم!»😑
وقتی نشستم پشت موتورش پرسید :
« این همه لشکر کشی برای چیه؟»🤔
همین طوری که به چشم های بابا قوری بچه ها می خندیدم ، گفتم :«اومدن ببینن واقعا تو شوهرمی یا نه!»😂
البته آن موتور تریل معروفش را نداشت .
کلا آن موتور وقف هیئت بود . عاشق موتور سواری بودم ، ولی بلد نبودم چطور باید با حجاب کامل بشینم روی موتور 🤦🏻♀
خانم های هیئت یادم دادند😂
راستش تا قبل از ازدواج سوار نشده بودم . فقط چند بار با اصرار ، دایی ام مجبور شدم بشینم ترک موتور ، همین ☹️
باهم رفتیم خانه دانشجویی اش در یک زیر زمینی که باور نمی کردی خانه دانشجویی باشد ، بیشتر به حسینه ای نقلی شبیه بود 😂
ولی از حق نگذریم ، خیلی کثیف بود 😬
آنقدر آنجا هیئت گرفته بودند و غذا پخته بودند که از درو دیوارش لکه و چرک می بارید 😐
تازه می گفت :«به خاطر تو اینجا رو تمیز کرده م!»😐🤦🏻♀
گوشه یکی از اتاق ها ، یک عالمه جوراب تلنبار شده بود 😐
معلوم نبود کدام لنگه برای کدام است ، فکر کنم اشتراکی میپوشید🙄
اتاق ها پر بود از کتیبه های محرم و عکس شهدا .
از این کارش خوشم می آمد 😁☺️
بابت شکل و شمایل و متن کارت عروسی ، خیلی پایین کرد .
خیلی از کارت ها را دیدیم . پسندش نمی شد ..
نهایتا رسید به یک جمله از حضرت آقا با دستخط خودشان😍
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹
#محمدحسین_محمدخانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستوهشتم
بسم الله الرحمن الرحیم
همسری شما جوانان عزیزم را که پیوند دل ها و جسم ها و سرنوشت هاست ، صمیمانه به همه شما فرزندان عزیزم تبریک می گویم .
سید علی خامنه ای
دستخط را دانلود کرد و ریخت روی گوشی 😁❤️
انتخابمان برای مغازه دار جالب بود .
گفت :« من به رهبر ارادت دارم ، ولی تا به حال ندیدم کسی خط ایشون رو داخل کارت عروسی ش چاپ کنه!»☺️
از طرفی هم پافشاری می کرد که از متن های حاضر ، یکی را انتخاب کنیم .
اما محمد حسین در این کارها سر رشته داشت، به طرف قبولاند که می شود در فتوشاپ ، این کارت را با این مشخصات ، طراحی و چاپ کرد 😁
قضاوت دیگران هم درباره کارت متفاوت بود .
بعضی ها می گفتند قشنگ است ، بعضی ها هم خوششان نیامد .🤷🏻♀
نمی دانم کسی بعد از ما از این نوع کارت استفاده کرد یا نه ، ولی بابش باز شد تا چند نفر از بچه های فامیل عقدشان را داخل امام زاده برگزار کنند😁
از همان اول با اسباب و اثاثیه زیاد موافق نبود .
می گفت :«این همه تیر و تخته به چه کارمون میاد؟😶
از هر دردی سخنی گفتم و چند تا منبر رفتم برایش تا راضی اش کنم🤦🏻♀
موقع خرید حلقه پایش را کرده بود در یک کفش که بجایش انگشتر عقیق بخریم. باز باید میز مذاکره تشکیل میدادیم و آقا را قانع می کردیم🙄😬
بهش گفتم:« انگشتر عقیق باشه برای بعد الان باید حلقه بخریم😁»
حلقه را خرید، ولی اولین بار که رفتیم مشهد ، انگشتر عقیقی انتخاب کرد و دادیم همانجا برایش ساختند😍
کاری به رسم و رسوم نداشت هرچه دلش میگفت همان راه را میرفت😂😐🚶🏻♀
از حرکات و سکنات خانوادهاش کاملا مشخص بود هنوز در حیرت اند که آیا این همان محمد حسینی است که هزار رقم شرط و شروط داشت؟🧐
روزی موقع خریدن جهیزیه ،خانم فروشنده به عکس صفحه گوشیم اشاره کردند و پرسید این عکس کدوم شهیده خندیدم که این هنوز شهید نشده و شوهرمه
کمکم با رفت و آمد و بگو و بخند هایش توجه همه را جلب کرد
آدم یخی نبود سریع با همه گرم میگرفت و سر رفاقت باز میکرد
با مادربزرگم هم اخت شد و برو و بیا پیدا کرد
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹
#محمدحسین_محمدخانی
🔴@sarbazanzeynab🔴