eitaa logo
مدافعان حرم
41.9هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
44 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/bs5.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 بدرقۀ شهدای مدافع حرم در میدان امام حسین(ع) 🔹مراسم وداع و بدرقۀ پیکر ۷ شهید مدافع حرم، عصر امروز در میدان امام حسین (ع) تهران برگزار شد. تصاویر از سیدحسین علائی 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع پیکر دو پاسداری که در سوریه به شهادت رسیدند 🔹پیکر دو شهید پاسدار که توسط رژیم صهیونیستی در سوریه به شهادت رسیدند در میدان امام حسین(ع) تهران تشییع شدند 🔴@sarbazanzeynab🔴
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چی میشه پرچم حرم برام کفن بشه ... لحظاتی از وداع با پیکر مطهر شهید مدافع حرم "پناه تقی زاده" در معراج شهدا 🔴@sarbazanzeynab🔴
♦️جزئیات مراسم تشییع پیکر شهید مدافع حرم سردار محمد علی عطایی 🔹پیکر سردار شهید مدافع حرم دکتر محمد علی عطایی شورچه روز چهارشنبه رأس ساعت ۹:۳۰ صبح از میدان امام (ره) تا گلزاری شهدای کنگاور استان کرمانشاه تشییع خواهد شد. 📌مراسم تشییع تهران: سه شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۸:۳۰، شهرک شهید محلاتی مسجد جامع پیامبر اعظم 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺صلوات برای تعجیل درفرج امام زمان‌ فراموش نشه🌺 صفحه44 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر شهید مدافع حرم علی‌آقا عبدالهی در تهران تشییع شد شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
مجید بربری🌹#قسمت_هفتم شهید مجید قربانخانی 🌟 پشت هم تیر خالی می‌کرد. از آن طرف،نزدیک دیوار،تا دیدند م
مجیدبربری🌹 شهید مدافع حرم مجید قربانخانی 🌟🌟 _حاج قاسم گفت:مجید آروم باش!بچه ها حالا میان می برنت عقب.و بلند شد ،تق تق،تق تق،.....،صدای گوش خراش تیراندازی حاج قاسم بود.هرچند لحظه، یک مرتبه بلند میشد رگباری می گرفت و دوباره به زانو می‌نشست و فوری سرش را می دزدید،تا سیبل رگبار تکفیری ها نشود. حتی برای یک لحظه، تیراندازی به مسلّحین ،نه خاموش می شد و نه کم.حاجی این بار همین که نشست،مجید گفت:آخ آخ،حاجی پاهام،درد دارم،کمکم کن! حاج قاسم تکه سنگی زیر سر مجید گذاشت،با عجله رفت پایین پاهایش نشست و شروع کرد به ماساژ دادن آنها، عمو سعید توی این هول و ولا،سراغ مجید را از بقیه گرفته بود.گفته بودند: _مجید تیر خورده،بدنش داغه و به تکفیری ها بد و بیراه میگه. سیّد فرشید،با عجله خودش را به مجید رساند.دل نداشت مجید را در آن حال ببیند.مجید که چشمش به سید افتاد،تکانی به خودش داد و گفت: _سیدجون،سه تا تیر خوردم،میرم یا می مونم؟😔 _مجید و جا زدن؟می مونی،الان با بچه ها می بریمت عقب. با همان حالش،هنوز داشت تکفیری ها را،لعن و نفرین میکرد.خونش هم بند نمی‌آمد. جایی که خوابیده بود،پر از خون تازه و لخته بود.سید فرشید و حاج قاسم مراقبش بودند.حاج قاسم میگفت: _مجید ذکر بگو،بگو یا زهرا،یاعلی،لبیک یا زینب. _آخ سرم،یاعلی،یازهرا،لبیک یا زینب حاجی خیلی درد دارم. حاج قاسم ترسید تیر به صورت مجید بخورد.تکه سنگی را جلوی صورتش سپر کرد .درد زیادی می کشید. سید فرشید چند دقیقه ای با مجید حرف زد.دلداری اش داد و سعی کرد آرامش کند.حاج قاسم دیگر تاب نداشت، درد کشیدن مجید را ببیند.یادش آمد قرص همراهش است.فوری دو تا ژلوفن درآورد و گذاشت دهان مجید. خواست آبش بدهد،اما مجید،در حالی که لبخند میزد،بی هوش شد و قرص ها از دهان نیمه بازش افتاد روی زمین. سحرگاه آن شب،گرچه دفتر زندگی خاکی مجید بسته شد،ولی فصل آسمانی و جاودانه آن،باز شده بود. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴