📊 نمودار پیام نوروزی رهبر انقلاب بهمناسبت آغاز سال۹۹
🔻 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۳۹۹، سال جدید را سال «جهش تولید» نامگذاری کردند.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#پلاک_پنهان
@sarbazekoochak
#قسمت_بیست_ودوم
از اتاق خارج شد،باور نمی کرد که کمیل تا بازداشگاه او را همراهی نکرده،درد اینکه او را به بازداشگاه فرستاده بود ،داغونش کرده بود اما این کارش بدتر بود،با فشار دست شرفی به دور بازویش "اخی" گفت. به اخم های شرفی خیره شد،حیف که حال خوشی نداشت والا می دانست چطور جواب این اخم و تخم های الان و تهمت های صبح را یک جا به او بدهد. وارد راهرویی شدند ،که هر سمتش اتاقی بود،با ایستادن شرفی ،او هم ایستاد،شرفی در مشکی رنگ را باز کرد گه صدای بدی داد مثل اینکه خیلی وقت بود که بازش نکرده بودند ،اشاره کرد که وارد شود،سمانه چشم غره ای برایش رفت و وارد اتاق کوچک شد. با محکم بسته شدن در،صدای بلندی در فضای کوچک اتاق پیچید،اتاق در تاریکی فرو رفته بود،سمانه که از تاریکی میترسید،تند تند زیر لب ذکر میگفت و با دست بر روی دیوار می کشید تا شاید کلید برق را پیدا کند. هر چه میگشت چراغی پیدا نمی کرد،دیگر از ترس گریه اش گرفته بود ،با لمس دیوار ،خودش را به گوشه ی اتاق رساند ،که با برخورد پایش به چیز ی،جیغ خفه ای کشید ،اما کمی بعد متوجه پتویی شد،نفس عمیقی کشید،به دیوار تکیه داد به اطراف نگاهی کرد،کم کم توانسته بود که اطرافش را ببیند ،اما به صورت هاله ای کم رنگ،همه ی افکار ترسناک و داستان های ترسناکی که خودش و صغری براهم تعریف می کرند،همزمان به ذهنش هجوم آوردند. پاهایش به لرزش درآمدند،دیگر توانی برای ایستادن نداشت ،بر روی زمین نشست و در کنج اتاق خودش را در آغوش گرفت،دلش گرفته بود از این تنهایی،از کمیل،از سهرابی از همه. احساس بدی بر دلش رخنه کرده بود،بغض گلویش را گرفته بود،دوست داشت فریاد بزند ،زجه بزند تا شاید این بغضی که از صبح راه گلویش را بسته بود بشکند و بتواند نفس راحتی بکشد،اما چطور...
چند ساعت گذشته بود؟پنج ساعت یا ده ساعت؟چند ساعت خانواده اش از او بی خبر بودند،می دانست الان مادرش بی قرار بود،می دانست الان پدرش نگران شده،می دانست برادرش الان در به در دنبال او می گشت ،می دانست که دایی و یاسین پیگیر هستن،اما...
دستی به صورتش خیسش کشید،کی گریه کرده بود و خودش نمی دانست؟ الان نیاز داشت به آغوش گرم مادرش،که در آغوش مادرش فرو رود و حرف بزند و در کنار حرف هایش از ب*و*سه هایی که مادر بر روی موهایش می کاشت،لذت ببرد،اما الان در این اتاق تاریک و سرد تنها بود،قلبش بدجور فشرده شده بود،احساس می کرد که نفس کشیدن برایش سخت شده بود. اشک هایش به شدت بر صورت سردش سرازیر می شدند،گریه های آرامش به هق هق تبدیل شده بودند اما او با دستانش جلوی دهانش را گرفت تا صدایش را خفه کند،نمی خواست کسی شکستنش را ببیند،می دانست اینجا کسی نیست مادرانه به داد او برسد.... ❤️
@sarbazekoochak
کمیل عصبی مشتی بر روی میز زد،امیرعلی با شتاب به سمتش رفت و بازویش را گرفت و گفت:
ــ آروم باش مرد مومن
ــ چطور آروم باشم، فرار سهرابی کم بود،این روزنانه ها و نشریه هاچیه؟؟
ــ نمیدونم والا،منم فک میکردم قضیه ی خیلی ساده ای که زودی تموم میشه میره،اما مثل اینکه اینطورنیست،اینکه دارن نشریه پخش میکنن خیلی عجیبه،همیشه فعالیت های ضد انقلابی مجازی بوده،تعجب میکنم الان دارن نشریه و سخنرانی میدن بیرون
ــ یه حدسایی میزنم اما باید یکم بیشتر تحقیق کنیم، بگو خانم شرفی ،خانم حسینی رو بیاره اتاق بازجویی
ــ به نظرم خبردار نشه بهتره؟بالاخره روحیه اشو میبازه
ــ مجبورم امیرعلی،شاید از چیزی خبر دار باشه
ــ شاید،من برم هماهنگ کنم!!
با خروج امیر علی از اتاق،سریع چند نمونه از نشریه ها را برداشت و از اتاق خارج شد،قبل از اتاق بازجویی به اتاق گروه خودش رفت و پرونده ای که امیرعلی به او تحویل داده بود ،را با توضیحات به گروه تحویل داد و روند کار را برایشان توضیح داد و بعد از اطمینان از اینکه همه ی کارها به خوبی در حال انجام هستند ،به اتاق باز جویی رفت. با دیدن سمانه احساس کرد قلبش فشرده شد،از چشمان پف شده و سرخش ،سخت نبود فهمیدن اینکه دیشب حال بدی داشته. با ناراحتی روی صندلی نشست،منتظر ماند سمانه حرفی بزند اما سمانه حرفی برای گفتن نداشت!
ــ سلام،خوبید؟
ــ سلام ،به نظرتون خوب به نظر میرسم؟
ــ باید باهم حرف بزنیم
ــ گوش میدم
کمیل نشریه ها را روبه روی سمانه گذاشت:
ــ در مورد اینا چی میدونی؟
سمانه نگاهی به آن ها انداخت ،با دیدن متن های ضد نظام،که کلی حرف دروغ در مورد جنایات دروغین نظام بود،چشمانش از تعجب گرد شده اند، کمیل با این عکس العمل مطمئن شد که سمانه از این نشریه ها بی خبر هستش.
ــ اینا چین دیگه؟
ــ میدونی اینارو کجا پیدا کردیم؟؟
ــ کجا؟
ــ تو اتاق کارت....
❣سرباز کوچک 💕
eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
🚩سردار حسین اسداللهی به یاران شهیدش پیوست
🔹فرمانده سابق لشکر عملیاتی محمدرسول الله تهران بزرگ بر اثر بیماری ناشی از عوارض شیمیایی سالهای دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ پیامی را بدین منظور صادر کرد:
انا لله و انا الیه راجعون
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِر وَما بَدَّلوا تَبدیلًا
سردار حاج حسین اسدالهی، بسیجی مخلص و سرباز سرافراز ولایت و امت اسلامی، پس از عمری مجاهدت و ایثار در صحنههای نبرد دوران جنگ تحمیلی و همچنین جبهههای مقابله با داعش در سوریه، امروز دوم فروردین ماه ۱۳۹۹ بر اثر عارضهی شیمیایی به یاران شهیدش پیوست.
شهید اسدالهی از رزمندگان فعال در دوران جنگ تحمیلی بود که پس از پایان جنگ تحمیلی، سالها در سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ مشغول به خدمت بوده و فرماندهی اسبق لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص) در کارنامهی مدیریتی ایشان است.
وی همچنین در زمان شکل گیری گروهکهای تکفیری و تروریستی موسوم به داعش، مدتهای طولانی به عنوان فرمانده در کنار رزمندگان و مدافعان حرم حضرت زینب (س) نقشی اساسی داشت.
شهید اسدالهی پس از نابودی داعش، در صحنههای مختلف خدمت رسانی به ملت شریف ایران بویژه در صحنههای امدادرسانی بهنگام زلزلهی واقع شده در غرب کشور و همچنین وقوع سیل در شهرهای شمال و غرب کشور دوشادوش بسیجیان و گروههای جهادی، حضوری شبانه روزی داشتند.
سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ فقدان این سـردار دلاور را به محضر حضـرت بقیه الله الاعظـم (عج)، مـقام معظـم رهبـری «مـدظلـه العالـی» و خانواده معـزز ایشان تسلیت عـرض نموده و از خـداونـد متعـال علـو درجـات و حشـر با اولیاء الهـی را برای آن مجاهـد نسـتوه مسئلت مـی نماید.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
#عید_مبعث
🌸امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده
🌿امشب فضای مکه پر از جلوه ی کوثر شده
🌸امشب جهان رشک جنان امشب زمین کوثر شده
🌿امشب امین وحی حق نازل به پیغمبر شده
🌸امشب محمد کرده بر تن خلعت پیغمبری
🌿یا گوش شو تا بشنوی یا چشم شو تا بنگری
🌸ای مکه احمد آمده آغوش خود را باز کن
🌿ای کعبه بر دور سر آن جان جان پرواز کن
🌸ای بت ثنای مصطفی با نام حق آغاز کن
🌿ای آفرینش یک صدا آهنگ وحدت ساز کن
🌸ای جامعه بیدار شو قرآن صلایت می زند
🌿فریاد زن پاسخ بگو احمد صدایت می زند
💠مبعث خاتم الانبیاء محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) مبارک باد
#عید_مبعث_مبارک
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
🔴پخش زنده سخنرانی رهبر معظم انقلاب
❤️امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی امروز به مناسبت فرارسیدن سال نو و عید مبعث پیامبر اعظم صلیالله علیهو آله و سلم بصورت زنده و مستقیم با ملت شریف ایران سخن خواهند گفت.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝