#کظم_غیظ
ما سه نفر بودیم، با دکتر چهار نفر. آن ها تقریبا چهارصد نفر. شروع کردند به شعار دادن و بد و بی راه گفتن. چند نفر آمدند که دکتر را بزنند. مثلا آمده بودیم دانشگاه سخنرانی. از در پشتی سالن آمدیم بیرون. دنبالمان می آمدند. به دکتر گفتیم "اجازه بده ادبشان کنیم. " گفت "عزیز، خدا این ها را زده. " دکتر را که سوار ماشین کردیم، چند تا از پر سر و صداهاشان را گرفتیم آوردیم ستاد. معلوم نشد دکتر از کجا فهمیده بود. آمد توی اتاق. حسابی دعوامان کرد. نرسیده برگشتیم و رساندیمشان دانشگاه، با سلام و صلوات.
📚یادگاران، جلد یک، کتاب شهید چمران، ص ۳۳
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak 👈 عضویت
╚🕊✿ ••••══════╝
#کظم_غیظ
دیده بود بروجردی فرماند منطقه است، آمده بود پیشش. گفته بود دشمن داره می آد جلو، هیچ امکاناتی هم نیست.
بروجردی هم که همیشه ی خدا می خندید. این بار هم خندیده بود. طرف عصبانی شده بود؛ زده بود زیر گوشش.
برای چندمین بار بود که یکی می زد توی گوش بروجردی. بلند شده بود، صورتش را بوسیده بود، گفته بود شما خسته شده ای. بیا بشین. درست می شه.
📚یادگاران، جلد ۱۲ کتاب شهید بروجردی، ص ۶۲
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak 👈 عضویت
╚🕊✿ ••••══════╝
#شهید_حاج_حسین_خرازی
«همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم، که شهدا راهشان، راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند. ما لشکر امام حسینیم، حسینوار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین را در آغوش بگیریم، جز این نباید کلامی و دعایی داشته باشیم که «الّلهُمَّ اجعل مَحیایَ، مَحیا محمدّ و آلِ محمد و مَماتی، مَماتَ محمّد وَ آلِ محمد»
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak 👈 عضویت
╚🕊✿ ••••══════╝
#اهمیت_نماز
#شور_نماز
در ایامی که شبانه روز برای تدوین و مونتاژ فیلم ها در صداوسیما بودیم، وقت نماز که می شد، همین که قرآن شروع می شد، شهید سید مرتضی آوینی قلم را زمین می گذاشت؛ لباس پوشیده و نپوشیده که گهگاه هم در طول مسیر می پوشید، بچه ها را صدا می کرد که نماز است و با جیپی که دم دست بود، به طرف مسجد بلال حرکت می کرد. کاری هم نداشت که کسی می رسد یا نمی رسد. مدتی صبر می کرد و بعد راه می افتاد.
بچه ها اشتیاق او را که می دیدند، انگیزه بیشتری پیدا می کردند. اتفاق می افتاد که بچه ها در طول مسیر سوار ماشین می شدند. ماشین پر از بچه ها می شد، به طرف مسجد بلال. همیشه از نخستین کسانی بود که وارد مسجد می شد.
۵۹-📚قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص ۲۵
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak 👈 عضویت
╚🕊✿ ••••══════╝
🌼 السلام علیک
یا ابا صالح المهدی
دل هوای روی
ماه یار دارد جمعهها
دل هوای دیدن
دلدار دارد جمعهها
️صبح جمعه، چشم
در راهیم ما ای عاشقان
یار با ما وعده ی
دیدار دارد جمعهها
🌼 أللَّهُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
هدایت شده از دانشنامه قرآن کریم
🎁هدیه زیبای رادیو قرآن:
#یک_آیه_یک_قصه
روایتی متفاوت، جذاب و شنیدنی از سبک زندگی اسلامی به زبانی کودکانه.
با حضور استاد مریم نشیبا راوی قصههای کودک و هلیا امیدی مفرد نوجوانی که در این نمایشها به واسطه آیات قرآن با نکات اخلاقی آشنا میشود.
👌این برنامه به همت گروه علوم قرآنی رادیو قرآن با مدیریت مهندس علیرضا فتحیپور به روی آنتن این شبکه میرود.
👌تعدادی از این قصه ها را در اینجا می تونید استفاده کنید👇👇👇
eitaa.com/Qoranekarim/3111
✳️دانشنامه قرآن کریم
@Qoranekarim
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ بیﻫﻮﺵ بودﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ هم ﺗﺮکش ﺗﻮی ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ و خونریزی داشت ؛ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ میﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ داخل
ماشین.
هی ﺩﺳﺖ میﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺪﻥ بچه ﻫﺎ ،ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ،می ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ...
ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ میﮔﺮﻓﺖ می کشید ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمی ﺷﺪ ...با غصّه ﺯﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ که ﺯخمی ﺍﻓﺘﺎﻩﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ ..
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ می ﺷﺪﻧﺪ ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ ...
ﮔﻔﺖ : «ﺑﺎﺑﺎ.....! ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ نمیﺗﻮﻧﻢ ﺍین ها ﺭﻭ ﺟﺎبهﺟﺎ کنم. ﺍﻻﻥ می میرند ؛ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ.»
ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ یکی یکی ﺳﺮﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ می کرﺩ ،ﺩﺳﺖ می کشید ﺭﻭی ﺳﺮﻣﺎﻥ و می گفت:
ﻧﮕﺎﻩ کن ، ﺻﺪﺍﻣﻮ میﺷﻨﻮی ...؟ ﻣﻨﻢ ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯی ... می گفت و ﮔﺮیه می کرﺩ...
#شهید_حاج_حسین_خرازی🌷
❣سرباز کوچک 💕
🆔 @sarbazekoochak
@sarbazekoochak
#گزیده_ای_از_زندگی_نامه
سيداسداللَّه لاجوردي در سال ۱۳۱۴ ش در تهران به دنيا آمد. وي در نوجواني دروس دبيرستان را نيمه كاره رها كرد و همراه پدر به كار و فعاليت پرداخت. بعدها به دروس حوزوي روي آورد و تا حد كفايه پيش رفت. با آغاز نهضت اسلامي مردم به رهبري امام خميني، شهيد لاجوردي نيز به اين جريان پيوست و در تاسيس و ايجاد جمعيتهاي مؤتلفه اسلامي در سال ۱۳۴۱ نقش مهمي ايفا كرد. وي به همراه شهيدان بهشتي و مطهري تصميم به ائتلاف بر ضد رژيم گرفت و فعاليت زيادي در اين زمينه از خود نشان داد. اين مبارز انقلابي، اولين بار پس از اعدام انقلابي حسنعلي منصور، نخستوزير پهلوي، بازداشت شد و مبارزه عليه رژيم پهلوي و زندانهاي پياپي او تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي ادامه يافت. شهيد سيداسداللَّه لاجوردي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از طرف شهيد دكتر بهشتي به دادستاني انقلاب اسلامي منصوب گرديد و پس از آن رياست سازمان زندانهاي كشور را عهده دار شد. منافقين بارها كمر به قتل او بستند تا اينكه در اول شهريور ۱۳۷۷، در سن ۶۳سالگي در محل كار خود در بازار تهران، به دست منافقي مزدور به شهادت رسيد.
@sarbazekoochak
#خاطره
وقتی می شد که حاج اسدالله سیستم جدیدی برای امور اداری زندان اوین راه اندازی کرده بود.
دیوارهای طبقه دوم ساختمان را برداشتند و سالن بزرگی ایجاد کردند. چندین میز اداری چیدند و همه مسئولین سازمان زندان ها در پشت آن میزها مستقر شدند.
هر کس از پله ها بالا می آمد، درست مقابل رویش میزی می دید که سه نفر پشت آن نشسته بودند.
غالبا در اولین برخورد فکر می کردی مثل همه اداره ها میز اطلاعات و راهنمای مراجعین است. چه بسا همین طور هم بود.
جلو که می رفتی، مرد مسنی با لبخندی بسیار زیبا سلام و احوال پرسی می کرد و با همین لحن می پرسید:
- چیه عزیزم با کدوم قسمت کار داری؟
نامه ات را می گرفت، زیر آن چیزی نوشته و امضا می کرد، بلند می شد و از همان جا مسئول مورد نظر را صدا می زد و می گفت که کارت را راه بیندازد.
و اگر شکایتی داشتی، نامه ات را می گرفت، خودش بلند می شد همراهت می آمد تا میز مربوط و دستور می داد که مشکلت را رفع کن.
و چه بسا اکثر مراجعه کنندگان که خانواده زندانیان بودند، متوجه نمی شدند آن که این گونه دنبال کارشان است، کسی نیست جز حاج اسدالله لاجوردی رئیس کل سازمان زندان های کشور!
@sarbazekoochak
#وصیت_نامه
وصیّتم به صاحبان قدرت و نفوذ این است که اگر حرکتشان را دوست می دارند ، به جای شعارهای مردم فریب و سیاستمدارانه ، توصیه هایی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفین و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال می دارند ، با شهامت و رشادت ، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجیه و ماستمالی کردنهای حفظ سمت و استمرار موقعیت صدارت ! بپرهیزند.
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak 👈 عضویت
╚🕊✿ ••••══════╝
خاطره ای از زندگی #شهید_سید_اسدالله_لاجوردی
✍شهید #لاجوردی: به خاطر امام خمینی داخل آتش میروم...
اونایی که نمیخواستند آقاسید مسئول باشه، خیلی بهش فشار میآوردند.
سید تأییدِ امام رو داشت ، اما هیچوقت این تأیید رو اعلام نکرد.
می گفت: نباید از امام خرجِ خودمون کنیم، من فدای امام ...
می گفت: من فقط یکجا کوتاه میام ، اونم در برابرِ امام خمینی ...
می گفت: ای کاش امام یکبار امتحان می کرد و از من میخواست تا داخل آتش بروم، به خدا میرم، بخاطر امام حتی داخل آتش هم می روم...
📚منبع: کتاب دیدهبان انقلاب ، صفحه ۴۰ و ۴۲
#ولایت_پذیری
#ولایت_فقیه
#استقامت
#شهیدلاجوردی
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak 👈 عضویت
╚🕊✿ ••••══════╝