#نماز_شب
#از_خواب_گران_خیز
بچه ها را برای نماز صبح بلند می کرد. می خواند
ای الله ی خوابیده چو نرگس نگران خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز.
می گفت: اگه آیه ی آخر سوره کهف رو بخونین، هر ساعتی که بخواین بیدار می شین.
آمد بالای سرم، گفت: مگه آیه رو نخوندی؟
گفتم: چرا؟
گفت: پس چرا دیر بلند شدی؟
درست موقع اذان بود. گفتم: نیت کرده بودم سر اذان بیدار بشم که شدم.
خندید. گفت: مرد مؤمن، این رو گفتم برای نماز شب بلند شین.
۱۶۹-شهید محمد بروجردی
📚یادگاران، جلد ۱۲ کتاب شهید بروجردی، ص۴۸
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
مجموعه #صوتی
#نیمه_پنهان_ماه
حاوی فایل صوتی برگرفته و چکیده ای از سری کتابهای نیمه "پنهان ماه" که در رادیو سراسری تولید گردیده و از نواهای دفاع مقدس و نیز از اصوات خود شهدا در برخی آثار استفاده شده است که در کنار محتوای غنی آن زیبایی شنیدنش را دو چندان می کند.
❣سرباز کوچک 💕
eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
محسن وزوائی.mp3
12.73M
✨" نیمه پنهان ماه "💫
#فصل دهم
روایتی از زندگی
#شهید_محسن_وزوائی
❣سرباز کوچک 💕
🆔 @sarbazekoochak
#نماز_شب
#ربنای_سوزناک
شب بود و ما هم چنان اسارت را در اردوگاه تكریت سپری می کردیم. همه در خواب عمیقی فرو رفته بودند. من زیر پتو بیدار بودم.
در همین لحظات صدای آرام و دوردستی را شنیدم. نیم خیز شدم و به اطراف نگریستم. صدا دیگر نمی آمد؛ از پنجره نگاهی به بیرون انداختم هیچ صدایی به گوش نمی رسید. کنجكاوانه گوشم را به زمین چسباندم. صدای ناله ی محزون را شنیدم. فهمیدم که صدا از داخل همین آسایشگاه است. به بچه ها نگاه کردم همه زیر پتوها دراز کشیده، در خواب بودند اما در آن گوشه یكی از پتوها مثل تپه ای کوتاه بالا آمده بود. با شگفتی دوستم را از خواب بیدار کردم. او هاج و واج مرا نگاه می کرد. واقعه را برایش شرح دادم.
او چشم هایش را مالید و نگاهی به آن جا کرد. بعد بی توجه به حرف های من خوابید و گفت: تو هم بخواب!
گفتم: بیدارت کردم تا به او کمک کنیم ببینیم چه گرفتاری دارد که این طور گریه می کند.
او گفت: تو نمی دانی چرا او گریه می کند؟ او دارد نماز شب می خواند. سپس پتو را روی سرش کشید و خوابید.
من که بی تاب شده بودم، به سوی آن آزاده رفتم و پتویش را آرام کنار زدم. دیدم که او در حال
سجده اشک می ریزد و ناله می کند. صدای ربّنایش بسیار سوزناک بود. بغض گلوی مرا می فشرد و با تعجب نگاهش می کردم! چه حال خوبی داشت! پیش خود گفتم: مگر فرق من و او چیست؟
.
دیدن آن صحنه مرا تكان داد و شخصیت مرا دگرگون کرد. از فردا شب من هم از خواب برخاستم.
۱۷۰-📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۱۷۰ ،خاطره ی ضیاء الدین احراری
╔══════•••• ✿🕊╗
@sarbazekoochak
╚🕊✿ ••••══════╝
مجموعه #صوتی
#نیمه_پنهان_ماه
حاوی فایل صوتی برگرفته و چکیده ای از سری کتابهای نیمه "پنهان ماه" که در رادیو سراسری تولید گردیده و از نواهای دفاع مقدس و نیز از اصوات خود شهدا در برخی آثار استفاده شده است که در کنار محتوای غنی آن زیبایی شنیدنش را دو چندان می کند.
❣سرباز کوچک 💕
eitaa.com/joinchat/3094216704Cccf19963bb
اصغر وصالی.mp3
7.53M
✨" نیمه پنهان ماه "💫
#فصل یازدهم
روایتی از زندگی
#شهید_اصغر_وصالی
❣سرباز کوچک 💕
🆔 @sarbazekoochak
هفت و سيزده دقيقه 0.pdf
419.2K
#کتاب
#هفت_و_سیزده_دقیقه
#فصل_اول
#مقدمه
❣سرباز کوچک 💕
🆔 @sarbazekoochak
سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
💠 امام خمینی(ره): سزاوار است بر اولین اسکناس که در ایران به طبع میرسد، عکس #اولین_مرد_مجاهد در رژیم
از کتاب «حاضر جوابیهای شهید مدرس» نقل است:
یک روز که مدرس از مجلس به خانه بازگشت، عده ای از مردم به منزل او ریخته و با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحهای بود که امروز تصویب شد؟ خلاف مصلحت است. مدرس پاسخ داد: اگر بیست راس اسب و استر و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند نهار چه میخورید، جواب چه میدهند؟! همه گفتند: جو! و مدرس گفت آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند؛ این وکلایی که شما انتخاب کردهاید همین قدرند؛ بروید آدم انتخاب کنید.
☘ سرباز کوچک
@sarbazekoochak