eitaa logo
|🇵🇸シ︎جَـنّٺ‌اݪحُسِـيݩ|
889 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
5.8هزار ویدیو
126 فایل
بسم‌الله...💕 اَللهم‌عجل‌لوليڪ‌الفرج✨! گمنام بگو:)↓ https://daigo.ir/secret/655612503 براے‌تبادل‌ و...آیدےمدیر کانال 🌸🕶️↓ @t_p001 چیزایی که شاید ندونی🤫↓ @poshte_pardehh تلگرام مون🗿 https://t.me/nasle_z80 کپی؟! آزاده، همه جوره 🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
این دو شلوار را دشمن پاره کرده، یکی در جنگ نرم(فرهنگی) و دیگری در جنگ سخت(نظامی). یکی قهرمان عزت و جوانمردی و دیگری قربانی ضعف و خودباختگی! || 🥀 ‌‌‌‌‌‌‌ 🖇⃟ 🌸⇢🦋
‍ ‍ ☘️ آیت الله بهجت (ره) : 🔆 جهت گشایش امور و باز شدن گره هاے ڪور ؛ 🌿 خواندن سوره بسیار مجرب و پر ثمر خواهد بود . 📚 ذکرهای شگفت انگیز عارفان ۱۳۰ 🖇⃟ 🌸⇢🦋
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ از کجا اینقدر مطمئنی به خودت؟ 🔻قابل توجه حزب‌اللهی‌ها و مذهبی‌ها! 🌙⃟🌸↯¦‹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این کلیپ رو ببین، تا زندگیت درست بشه! 🔺خدا دنیا رو اینجوری خلق کرده.. اگه اینو بدونی زندگیت عوض میشه👆 🌙⃟🌸↯¦‹
|🇵🇸シ︎جَـنّٺ‌اݪحُسِـيݩ|
#رمان #عاشقانه_دو_مدافع #قسمت_اول آخر هفته قرار بود بیان واسه خواستگاری زیاد برام مهم نبود که قرا
دیگه چیزی نگفتم پریدم تو اتاق تا از اصابت ترکشای مامان در امان باشم سریع حاضر شدم نگاهم افتاد به آینه قیافم عوض شده بود یه روسری آبی آسمانی سرم کرده بودم با یه چادر سفید با گلهای آبی سن رو یکم برده بود بالا با صدای مامان از اتاق پریدم بیرون عصبانیت تو چهره ی مامان به وضوح دیده میشد گفت:راست میگفتی اسماء هنوز برات زوده خندیدم، گونشو، بوسیدم و رفتم آشپز خونه اونجا رو به پذیرایی دید نداشت صدای بابامو میشنیدم که مجلس رو دست گرفته بود و از اوضاع اقتصادی مملکت حرف میزد انگار ۲۰ساله مهمونا رو میشناسه همیشه همینطور بود روابط عمومی بالایی داره بر عکس من چای و ریختم مامان صدام کرد _ اسماء جان چایی و بیار خندم گرفت مثل این فیلما چادرمو مرتب کردم. وارد پذیرایی شدم سرم پایین بود سلامی کردم و چای هارو تعارف کردم به جناب خواستگار که رسیدم کم بود از تعجب شاخام بزنه بیرون ، آقای سجادی این جا چیکار میکنه یعنی این اومده خواستگاری من وای خدا باورم نمیشه چهرم رنگش عوض شده بود اما سعی کردم خودمو کنترل کنم مادرش از بابا اجازه گرفت که برای آشنایی بریم تو اتاق دوست داشتم بابا اجازه نده اما اینطور نشد حالم خیلی بد بود اما چاره ای نبود باید میرفتم ..... سر جام نشسته بودم و تکون نمیخوردم سجادی وایساده بود منتظر من که راهو بهش نشون بدم اما من هنوز نشسته بودم باورم نمیشد سجادی دانشجویی که همیشه سر سنگین و سر به زیر بود اومده باشه خواستگاری من من دانشجوی عمران بودم اونم دانشجوی برق چند تا از کلاس هامون با هم بود همیشه فکر میکردم از من بدش میاد. تو راهرو دانشگاه تا منو میدید راهشو کج میکرد. منم ازش خوشم نمیومد خیلی خودشو میگرفت..... چند سری هم اتفاقی صندلی هامون کنار هم افتاد که تا متوجه شد جاشو عوض کرد. این کاراش حرصم میداد. فکر میکرد کیه البته ناگفته نماند یکمی هم ازش میترسیدم جذبه ی خاصی داشت. تو بسیج دانشگاه مسئول کارای فرهنگی بود. چند بار عصبانیتشو دیده بودم غرق در افکار خودم بودم که با صدای مامان به خودم اومدم اسمااااااء جان آقای سجادی منتظر شما هستن از جام بلند شدم به هر زحمتی بود سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم مامان با تعجب نگام میکرد رفتم سمت اتاق بدون اینکه تعارفش کنم و بگم از کدوم سمت باید بیاد اونم که خدا خیرش بده از جاش تکون نخورد. سرشو انداخته بود پایین دیگه از اون جذبه ی همیشگی خبری نبود. حتما داشت نقش بازی میکرد جلوی خانوادم حرصم گرفته بودم هم تو دانشگاه باید از دستش حرص میخوردم هم اینجا حسابی آبروم رفت پیش خانوادش برگشتم و با صدایی که یکم حرص هم قاطیش بود گفتم... ✍🏻نویسنده:سرکار خانم علی آبادی
••❲✨🕊❳•• ‌وَ‌شَھـٰادَت‌نَصیب‌ِ‌ڪَسـٰانۍمۍشَـود کِہ‌در‌رَهِ‌؏ِـشـق‌بِـۍتَرس‌بٰـا‌جـٰانِ‌خود‌ بـٰازِ؎ڪُنَنَد...!シ 🕊✨❳••
امربہ‌معروف‌وقتۍ‌اثرمیذاره‌کہ خودمون‌بہ‌حرفامون‌عمل‌کنیم☝️🏼 فقط‌درحد‌حرف‌نباشیم🚶🏻‍♂️! 🔥⇉| 🔥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⇉| 𝒋𝒐𝒊𝒏↷ 『 🧡↬ @sarbazmahdee
|🇵🇸シ︎جَـنّٺ‌اݪحُسِـيݩ|
تُـو تنها میتوانی آخـرین درمـان من باشـی و بی‌شک دیگران بیهوده میجویند تسیکنم:)♥️ 🔥⇉| 🔥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⇉| .دلها 𝒋𝒐𝒊𝒏↷ 『 🧡↬ @Sarbazmahdee
بجای ملامت مردم خودمان را ملامت کنیم❗️ 📌جامعه اسلامی در گرو تشکیل دولت اسلامی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی و بعد کشور اسلامی. اگر دولت ما اسلامی شد، آن وقت کشورمان اسلامی خواهد شد. اگر من و شما در معاشرتمان، در رفتارمان، در طلب مالمان، در مجاهدتمان، نتوانستیم خود را به حد نصاب برسانیم، از آن دانشجو، از آن جوان بازاری، از آن عنصر در رده‌های پایین دولتی، از آن کارگر، از آن روستایی، از آن شهری چه توقعی میتوانیم داشته باشیم که اسلامی عمل کنند؟ چرا مردم را بیخود ملامت میکنیم؟ نباید ملامت کنیم. اگر کمبودی هست، خودمان را باید ملامت کنیم؛ «لوموا انفسکم». 📚١٣٨٠/٠۶/٠٨ 🔸مراتب تکاملی جامعه اسلامی(۱) ✍️محتوای کار شده توسط کانال نقشه راه ‌‌‌‌‌‌‌ 🖇⃟ 🌸⇢🦋