سلام!!
رمانی برگرفته از سریال گاندو اما تماما با شخصیت ها و صحنه های آن فرق دارد. یک رمانی میهج و خانوادگی، کل کل های خواهر و برادری و کلی از این صحنه های خوب
گریزی از رمان:
#رسول
از نگاهای سر سفره رستا مشخص بود که دلخوره.سعی میکردم باهاش حرف بزنم ولی انگار به جز دلخوریش، قهر بود.بعد اینکه سفره رو جمع کردیم، رفتم کنار.روی مبل نشسته بود و داشت کانال های تیوی رو جابهجا میکرد.نشستم کنارش. نگاهش به تیوی بود و مخاطب حرفم رسول:"از کی دلخور و قهری و من خبر ندارم؟"
رستا:"از وقتی که بیشتر وقت جنابعالی برای رها خانومه!"
رسول:"حسودی خواهر شوهر از الان؟"
رستا:"جناب رسول خان سعی کن حرفی نزنی که نزنم یه ور صورتت کبود بشه."
••••••
یک تیم امنیتی و کلی ماجرا های تلخ و شیرین خانوادگی، تیمی و البته برادرانه
باقی پارت رو بیا تو چنل بخون
رمان ققنوس عشق 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/485687510C556e01e90e
منتظرتم 🌈✨
حقیقتـاًما؛
بۍتوغَریبیـمتوبۍماچگونہاۍ'!
اینصاحبنـا:)
#امام_زمان🌿🌸
بهترینکتابا
بهتریندلنوشته
بهترینعکسا
وجدیدتریننوحههاروکانالمادارهفقط😌👌
تازهکلیدورهممناجاتقشنگقشنگداریم❤️🌱
بزنرولینکبیا🙈😁
•••━━━━━━━━━
●>𝙹𝙾𝙸𝙽→
https://eitaa.com/pelak1001