eitaa logo
سـربــازان دههـ هـشــتادی🦋
438 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
3هزار ویدیو
110 فایل
‌˼بسم‌ ِرب‌ِالحُسین.˹✨ • مقصد آسمان است ؛از حوالی زمین باید جدا شد 🪐 ‹حرفـاتون https://daigo.ir/secret/1732795938 📱اعضای کانال؛ دهه دهشتادی‌ و... 🎞محتوا: همه ی سرزمین مادری🥺• -آݩ‌سوۍ‌خاڪریزجبھه↪️"تب‌ا‌د‌ل" @Taliya_m128 🍂ڪپے؟! ن فور 🍃با ذکر صلواٺ📿
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با طُ تا آخرین لحظه ٭٭ 🫐🫴🏻‌⊹ ࣪𖣠 ִֶָ یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون بفرمایین ...اختیار ما هم دست شماست خانم حیف مهمون بود وگرنه با اباژورم میزدم تو سرش وارد پذیرایی شدیم و مادر احسان سریع گفت وایییی چه قدر به هم میان..ماشا الله...ماشا الله بابام پرسید خب دخترم؟! منم گفتم : نظری ندارم من مامانم سریع پرید وسط حرفمو گفت بالاخره دخترها یکم ناز دارن دیگه..باید فک کنن مادر احسانم گفت : اره خانم...ما هم دختر بودیم میدونیم این چیزارو عیبی نداره  پس خبرش با شما . خواستگارا رفتن و من سریع گفتم لطفا دیگه بدون هماهنگی من قراری نزارید مامان: حالا چی شده مگه؟؟خب نظرت چیه؟! -از اول که گفتم من مخالفم و از این پسره خوشم نمیاد و حالا شروع شد سر کوفت بابا که تو اصلا میدونی چه قدر پول دارن اینا؟! میدونی ماشینشون چیه؟! میدونی پدره چیکارست؟!میدونی خونشون کجاست؟! -بابای گلم من میخوام ازدواج کنم نمیخوام تجارت کنم که -آفرین به تو...معلوم نیست به شما جوونا چی یاد میدن که عقل تو کله هاتون نیست -شب بخیر..من رفتم بخوابم اونشب رو تا صبح نخوابیدم تا صبح هزار جور فکر تو ذهنم میومد یه بار خودم با لباس عروس کنار سید تصور میکردم اما اگه نشه چی؟! یه بار خودمو با لباس عروس کنار احسان تصور میکردم داشتم دیوونه میشدم از خدا یه راه نجات میخواستم خدایا حالا که من اومدم خب سمتت تو هم کمکم کن دیگه فرداش رفتم دفتر بسیج.. یه جلسه هماهنگی تو دفتر اقا سید بود...اخر جلسه بود و من رفته بودم توی حال خودم  و نفهمیده بودم که زهرا پرسید: -ریحانه جان چیزی شده؟! -نه چیزی نیست -سمانه که از خواستگاری دیشب خبر داشت سریع جواب داد چرا ...دیشب برا خانم خواستگار اومده و الان هوله یکم -زهرا :ااااا...مبارکه گلم...به سلامتی تا سمانه اینو گفت دیدم اقا سید سرشو اول با تعجب بالا آورد ولی سریع خودشو با گوشیش مشغول کرد بعد چند بار هم گوشی رو گرفت پیش گوشش و گفت: لا اله الا الله...انتن نمیده و سریع به این بهونه بیرون رفت دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم ‌.•°°•.💬.•°°•. ⊱ @sarbazvu `•. ༄༅ ♥️ °•¸.•°࿐ ➺سربازان دهه هشتادی
با طُ تا آخرین لحظه ٭٭ 🫐🫴🏻‌⊹ ࣪𖣠 ִֶָ ׅ با د دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم با سمانه رفتیم بیرون و اقا سید هم بیرون در داشت با گوشیش حرف میزد...تا مارو دید که بیرون اومدیم سریع دوباره رفت داخل دفتر من همش تو این فکر بودم که موضوع رو یه جوری باید به اقا سید حالی کنم باید یه جوری حالیش کنم که دوستش دارم ولی نه...من دخترم و غرورم نمیزاره ای کاش پسر بودم اصلا ای کاش اونروز دفتر بسیج نمیرفتم برای ثبت نام مشهد ای کاش از اتوبوس جا نمیموندم ای کاش...ای کاش ولی دیگه برای گفتن این ای کاش ها دیره -امروز اخرین روز امتحانهای این ترمه زهرا بهم گفت بعد امتحان برم آقا سید کارم داره.. -منو کار داره؟! -آره گفته که بعد امتحان بری دفترش -مطمئنی؟! آره بابا...خودم شنیدم بعد امتحان تو راه دفتر بودم که احسان جلو اومد -ریحانه خانم -بازم شما؟! -اخه من هنوز جوابمو نگرفتم -اگه دیشب جلوی پدر و مادرتون چیزی نگفتم فقط به خاطر این بود احترامتون رو نگه دارم وگرنه جواب من واضحهل طفا این رو به خانوادتون هم بگید -میتونم دلیلتون رو بدونم؟؟ -خیلی وقت ها ادم باید دنبال دلش باشه تا دنبال دلیلش -این حرف آخرتونه؟! -حرف اول و آخرم بود و هست وبه سمت دفتر سید حرکت کردم و اروم در زدم . -رفتم توی دفتر و دیدم تنها نشسته و پشت کامپیوترش مشغول تایپ چیزیه. منو دید سریع بلند شد و ازم خواست رو یکی از صندلیهای اطاق بشینم و خودش باز مشغول تایپش شد. (فهمیدم الکی داره کیبردشو فشار میده و هی پاک میکنه) -ببخشید گفته بودیدبیام کارم دارید -بله بله (همچنان سرش پایین و توی کیبرد بود ) -خوبمثل اینکه الان مشغولید و من برم یه وقت دیگه میام -نه نه..بفرمایید الان میگم .راستیتش چه جوری بگم؟! لا اله الا الله... میخواستم بگم که... -چی؟! -اینکه .... ‌‌.•°°•.💬.•°°•. ⊱ @sarbazvu `•. ༄༅ ♥️ °•¸.•°࿐ ➺سربازان دهه هشتادی
سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانی! و سلام بر اندوه‌های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می‌نشینیم، یا حسین! اربعین حسینی بر ساحت مقدس آقا اباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه) و شیعیانشان تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمانده کل سپاه در پاسخ به مردم در مرز خسروی: خبرهای خوبی از انتقام می‌شنوید، ان‌ شاالله... خــــب هـــای خــــوب تــــــو راه هست 😍
🌍جهان بی عشق حسین چیزی نیست جز تکرار یک تکرار... [ما عاشقیم، عاشق آقای کربلا❤️]
آقای امام حسین ..   هنوز قسمت ما نشده بیایم کربلاتون، ولی اربعین امسال خوش بگذره با زائراتون💔:)
هنوزم پناهگاهمون زیر علمته 🙂 # عشقیـــ🦋🫧
- تابِ‌دلتنگۍنداردآن‌كِه‌مجنون‌می‌شود🫀:))
سکانسی که آرزو به دلم موند...❤️😭
🖇یک معادله ریاضی زیبا♥️ شاید تا به حال این سوال براتون پیش اومده که جمعه روز فرده یا زوجه؟ جواب این پرسش اینه : جمعه نه فرده و نه زوجه بلکه ترکیب *فرد و زوجه یعنی روز " فرجه"* " اللهم عجل لولیک الفرج" تعداد جمعه های یکسال 52 تاست.. و تعداد روزهای یکسال 365 روز.. 🔸بنابراین تعداد روزهای غیر جمعه 365 _ 52 = 313 چه پیام زیبایی دارد. یعنی ای مسلمان و ای منتظر ظهور در روزهای هفته باید کاری کنی که جزء 313 نفر باشی و آنگاه در روز جمعه منتظر ظهور باشی.. :)💔 💖سلامتی و تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عجل الله صلوات 💖