eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
216 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
13.5هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
به سلامتی کسایی که توی خاطراتمون ابدی هستند و ما توی خاطرشون عددی نیستیم!... شهید حمید سیاهکالی مرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨يامقلب،قلب من در دست توست 🌿✨يامحول،حال من سرمست توست ❤️✨كن تو تدبيري كه در ليل و نهار 🌿✨حال قلب من شود همچون بهار ❤️✨يامقلب،قلب او را شاد كن 🌿✨يامدبر، خانه اش آباد كن ❤️✨يامحول،احسن الحالش نما 🌿✨از بديها فارغ البالش نما ❤️✨خدايا: رحمتت را در روزهاي آخر سال 🌿✨برای ڪسانيڪه برايم عزيزند جاري ڪن ❤️✨پایان امسالتوت سبز 🌿✨سال نو پیشاپیش مبارک
دوست واقعی مثل صبح زیباست؛ نمیشه تموم روز داشتش... ولی مطمعن هستی که روز بعد، هفته بعد،سال بعد و تا ابد هست! و تو یک"صبح قشنگی"😍🌻
زندگی سازِ دل است تو نوازنده‌ٔ این سازی و بس تو اگر شاد زنی شاد شوی گرچه باشی چو قناری به قفس ⛅️
آخر ِ اسفند که می شود می روم غبار ِ خاطراتت را بتکانم از حافظه ی ِ اتاق ها نبودنت شعر می شود سر ریز می کند از فنجانم همان فنجانی که صبح ها می نوشیدی از آن با لبخند گوش هایم سوت می کشند از خوشی فریاد می کشم حتما با قطار آمده ای و پنجره ها ریشخندم میکنند سرم دست به دست می گردد بین دیوارها بیا ... تا نوازش ِ گل های ِ قالی تمام نشده برگرد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲روز به بهار مانده 🕊✨بهارت بی گل وبلبل نباشد ⚪️✨نگاهت خالی ازسنبل نباشد 🕊✨به گلزار محبت تاقیامت ⚪️✨خودت گل باش 🕊✨وعمرت گل نباشد♥️ ⚪️✨پیشاپیش بهار مبارک🎉🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به یکشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۸خوش آمدید🧡 آخرین یکشنبه سال : 🧡💫در آستانه سال نو دعا می کنم ⚪️💫زندگیتون 🧡💫پر از بهترينها ⚪️💫وغــرق خوشبختی باشيد 🧡💫الهی بی دلیل ⚪️💫دلِ مهربونتون شاد بشه 🧡💫الهی رزق زیاد ⚪️💫و سلامتی و موفقیت 🧡💫روزی هر روزتون باشه 🧡💫تقدیم به شما خوبان ⚪️💫سال نو پیشاپیش مبارک 🧡💫روزتون بخیر دوستان خوبم✋
🍃🌷🍃 🌷السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ مُسْتَوْدَعَ حِكَمِ الْوَصِيِّينَ... 🍃سلام  بر تو ای مولایی که سینه مبارکت گنجینه علم اولین و آخرین است. 🌷سلام بر تو و بر روزی که به تمام جهانیان جرعه های حکمت خواهی نوشاند. 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص97. 🍃🌷🍃
ما دلبسته‌ی کسانی شدیم ‏که اهل رفتن بودند.... صبحتون شهدایی
‍ 💠💠💠💠💠 🌱سعید همیشه هر جا که بود موقع اذان ، با صدای بلند اذان میگفت . یک روز  به منزل یکی از بستگان در مسجد سلیمان رفته و شب را همانجا مانده بود . 🌱موقع نماز صبح صدای اذان محله را پر کرده بود . چند ساعت بعد پچ پچ در محله افتاد که : ما که مسجد در اینجا نداریم ، صدای اذان از کجا می آيد ؟ فهمیدیم صدای اذان سعید همه را برای نماز بیدار کرده است. برگرفته از خاطرات خواهر شهید سعید درفشان حماسه جنوب - شهدا🕊🌹🕊
🍂 یکی از شهدای گلگون کفن دفاع مقدس استان خوزستان شهید محمود احمدی نبی فرزند رجبعلی است که در تاریخ بیستم شهریور ماه سال ۱۳۳۸ در اهواز دیده به جهان گشود. این دلیرمرد خوزستانی در زمان دوران هشت سال دفاع مقدس به جبهه اعزام شد و به نبرد به دشمن پرداخت. پس از حضور در جبهه شهید محمود احمدی نبی در تاریخ ۱۲ شهریور سال ۱۳۶۰ به فیض شهادت نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد. پس از شهادت پیکر پاک شهید احمدی نبی به اهواز منتقل شد و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده های معظم شهدا تشییع شد. شهید محمود احمدی نبی در سن ۲۲ سالگی در کرخه نور به شهادت رسید و تربت پاکش در قطعه یک گلزار شهدای اهواز در جوار سردار شهید مجید سیلاوی قرار دارد.🕊🌹🕊
علامه حسن‌زاده آملی رحمت‌الله علیه: 🔻من هر وقت به عکس یک شهید می‌رسم می گویم، السَّلامُ عَلیکَ یا وَلیُّ اللّه، و هر وقت به عکس چند شهید می‌رسم می‌گویم، السّلامُ عَلیکُم یا أولیاءَ ‌الله. 🕊شادی روح بلندشان صلوات🕊🌹🕊
‍ ‍ ✨🌸🌸✨🌸🌸✨🌸🌸 💠سرداران گمنام ❣شهید صیاد شیرازی 🌿يكروز با ايشان عازم ماموريتی با هواپيما به مشهد مقدس بودم.طرفهای اذان ظهر بود ايشان برخاست و رفت بين دو قسمت هواپيما و با بانگ شيوای خود اذان را سر داد. دو روحانی پشت سر ما نشسته بودند. 🌿وقتی شهيد صياد شيرازی داشت اذان می گفت يكی از آن دو روحانی با صورتي درهم كشيده به من گفت فكر نكنم الان وقت اذان باشد. گفتم نه ايشان خودشان خوب می دانند كی وقت اذان است. با حالتی متعجب پرسيد مگر ايشان كی هستند. گفتم: ايشان صياد شيرازی هستند. فرد از سوال خودش خجالت زده شد. چطور می شود كسی امير سپهبد صياد شيرازی را نشناسد؟!! راوی : شهید سعید جهانی حماسه جنوب - شهدا🕊🌹🕊
آنان که به من بدی کردند مرا هشیار کردند ... آنان که از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند ... آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر وتحمل آموختند ... آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا و دوستی آموختند ... پس خدایا به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ،خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما 🌿. -شهید دکتر چمران🕊🌹🕊
بچــه هـٰارو با بیدار مےکرد تا نمـٰاز شـب بخونـن . . مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت: [ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم، هیـچ کس نیست نگام کنـه :|😂 یا مےگفت: پاشـو جونِ مـن؛ اسـم سـه چھـٰارتا مومـن رو بگو تو قنوت کـم آوردم😅! 🕊🌹🕊
سردار مرتضی صفاری در وصف سرلشکر شهید حسن درویش🕊🌹🕊
شهيد هوشنگ الهياری در سال ۱۳۴۱ در روستای اسلام آباد از توابع شهرستان پلدختر لرستان در يك خانواده متعهد و مذهبی به دنيا آمد، دوران كودكی را در دامان پاك و پر مهر مادر به اتمام رساند. پس از طی دوره ابتدايی و راهنمايی وارد دبيرستان شد. ورود اين شهيد سرافراز به دوره دبيرستان با آغاز جنگ تحميلی صدام عليه انقلاب نوپای اسلامی ايران تقارن پيدا كرد. «هوشنگ» با عشق و علاقه ای كه به حضرت امام و انقلاب او داشت درس و مدرسه را رها كرده، لباس مقدس سپاه را به تن پوشيد و با عضويت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راهی جبهه های جنگ گرديد.🕊🌹🕊 👇👇
..او عاشقانه دردعمليات های مختلف شركت نمود و چندين بار مجروح شد اما بلافاصله پس از بهبودی مجدداً به جبهه برمی گشت. تا اينكه در تاريخ ۶۵/۱۱/۲۹ روح آسمانی اش در عمليات كربلای ۵ به سوی معشوق پرواز كرد و به درجه رفيع شهادت كه بارها در قنوت نمازش آن را از خداوند طلب كرده بود نائل آمد.🕊🌹🕊
❣ پس از پيروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۹ كشور عزيزمان مورد هجوم وحشيانه دشمنان اسلام وانقلاب به دستور استكبار جهانی و قرار گرفت. در يكی از روزهای دوران دفاع مقدس كه هواپيماهای متجاوز عراقی شهر پلدختر را بمباران كردند درحالی كه هواپيماها هنوز آسمان شهر را ترك نكرده بودند و گرد و خاك زيادی به هوا بلند شده و صدای آه و ناله مادران و فرزندان آنها درشهر پيچيده بود ناگهان پسر عمويم هوشنگ به قصد كمك به مجروحين با موتورسيكلت سپاه پاسداران به محل حادثه حركت كرد. به او گفتم كجا می روی؟ پاسخ داد مگر نمی بينی شهر به خاك وخون كشيده شده؟ گفتم ولی هنوز خطر رفع نشده و او بی صبرانه گفت مردم الان به كمك ما احتياج دارند و بايد هرچه سريعتر به كمك آنها برويم. سوار شديم و رفتيم و شهيد هوشنگ گفت مرخصی ام تمام شده و بايد فردا به جبهه بروم. گفتم عزيزم تو سرپرست خانواده و تنها پسر خانواده هستی. اين بار اجازه نميدهم بروی، بگذار كسانی كه چند فرزند دارند آنها بروند. تو مادر و خواهرانت بی سرپرست هستند والحمدالله مردان دليرو شجاع ديگری هستند كه جلوی اين متجاوزان بايستند. اما هوشنگ گفت من به فرمان رهبر عزيزمان به جبهه می روم، مانع رفتن من نشويد. اسلام ،دين و مذهب ما اكنون درخطر است و ما وظيفه داريم انقلابمان را حفظ كنيم، برادران ما در جبهه تنها هستند. مگر در اين شرايط بهتر از دفاع از دين و مذهب و انقلاب و مملكت وجود دارد؟ هركاری كردم نتوانستم او را از رفتن به جبهه منصرف كنم. با هم خداحافظی كرديم و از يكديگر جدا شديم و همان موقع به جبهه رفت.🕊🌹🕊