eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
216 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
13.5هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🍃🌷سه شنبـه تون معطر به عطرخوش صلوات 🌷🍃 بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌷🍃 🍃🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ🌷🍃
گفتم:با این همه گناه چڪارمےتوانم بڪنم؟ مهربانم فرمود: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده مگر نمے دانند خداست ڪه توبه را از بنده‌هایش قبول مےڪند... (علیه السلام): هنگامي که بنده اي توبه حقيقي کرد خداوند او را   مي دارد و در و گناهان او را مي پوشاند و هر چه از گناهان که دوفرشته موکل بر او برايش نوشته اند از يادشان ببرد و به اعضاي بدنش وحي مي کند که گناهان او را پنهان کنيد و به نقاطي از زمين که او در آنجا گناه کرده است فرمان مي دهد که گناهان او را پنهان کنيد. ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎
💐 (ع)💐 بال پرواز مرا تا ڪـربلا او داده است بعدفطرس‌هرکه‌خواهدپر،به‌مشهدمیرود
✨﷽✨ 🔆 🔹مردی مادر پیری داشت که همیشه از دست مادرش می‌نالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی و راه رفتن ضعف داشت. 🔸مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چاره‌ای به او نشان دهد. 🔹شیخ به او گفت: مادر توست و مراقبت از او وظیفه توست، او تو را بزرگ کرده و از تو مراقبت کرده. الان وظیفه توست که از او مراقبت کنی. 🔸مرد گفت: ده‌ها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیده‌ام، هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هرچه کرده بیشتر از آن برایش کرده‌ام و دیگر نمی‌توانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم. 🔹شیخ بعد از شنیدن سخنان فرزند مدعی به او گفت: تفاوتی مهم بین مراقبت‌ کردن تو و مراقبت کردن مادرت وجود دارد و آن این است که مادرت تو را برای ادامه زندگی بزرگ و مراقبت کرده و تو از او مراقبت می‌کنی به امید روزی که بمیرد. پس تا عمر داری هر کاری برایش کنی نمی‌توانی زحمات او را جبران کنی. 🔰قدر پدر و مادرمان را تا زنده هستند بدانیم و از آنها با حس محبت نگهداری کنیم نه با حس اجبار. راستی! اگر آنها زنده هستند همین الان فرصت خوبی است که حتی با یک تماس هم که شده جویای احوال آنها شویم. ☘🌺🌸☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا (عليه‌السلام)؛ ۱۳۱۸ بخش کوتاهی از مستند Double Journey 🌱25 جولای 1939 میلادی، یک گردشگر سوئیسی به نام الامایارد از میان آتش جنگ جهانی دوم به همراه دوستش با یک ماشین سواری از راه افغانستان خودش را به ایران رسانده و با دوربینی که زیر لباسش پنهان کرده اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا ع را ثبت کرده است. 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
در باغ ولایت گل خوشبوست رضا 🤍💚✨⚡️ سروچمن گلشن مینوست رضا 🤍💚✨⚡️ نومید مشو زدرگه احسانش سائل 🤍💚✨⚡️ زیرا به جهان ضامن آهوست رضا 🤍💚✨⚡️ 🌸پیشاپیش میلاد 🎉هشتمن نور ولایت 🌸تبریک و تهنیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 به گفته سردار حاجی‌زاده موشک خرمشهر۴، به این شکل تبدیل به ۸۰ راکت میشه و ۸۰ نقطه رو میزنه 🔹 بیچاره اسقاطیل!
🎐 | | 🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️دوستی و رفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی می کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎐 | | | 🏷 تصاویری از حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در حرم امام رضا (ع) ▫️به‌مناسبت میلاد حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سال پنجاه و هشت یا پنجاه و نه جاری شدن در بخشهایی از جزیره مینو باعث آسیب دیدگی تعدادی از خانه های اهالی منطقه شد. از طرفی تازه را تشکیل داده بودیم و می‌خواستیم با تبلیغات ضدانقلاب و حزب بعث عراق که اقدام به نفرت پراکنی علیه مردم و انقلاب و سپاه می‌کردند، مقابله کنیم. راه حل را در بلوک زنی و بازسازی خانه‌های مردم آنجا دیدیم و خودمان دست به کار شدیم. در آن زمان این کار ما خیلی اثر گذاشت و باعث ارتباط صمیمانه و بیشتر اهالی منطقه با سپاه شد. یادش بخیر‌... البته فقط بلوک زنی نبود. به طور کلی کمک‌های غیرنقدی و خواروبار هم بود که من و شهید منصور و ، به فرمانداری و شهرداری آبادان و شورای روستاها و پیش رفته و با التماس و خواهش و حتی گاهی با تهدید، درخواست کمک می‌کردیم. آنقدر وضع فرهنگی و اقتصادی مردم جزیره مینو اسفبار بود که گاهی سه نفری به نخلی تکیه می‌دادیم و بعد از کلی درد دل از فقر و فلاکت مردم و بی‌خیالی‌های آن زمان مسئولین، های های گریه می‌کردیم. خیلی از مردم توی کپرهای ساخته شده از سقف‌های نخل زندگی می‌کردند و از گرما و سرما در هلاکت و رنج بودند. چاره سریع را در ساخت و ساز خانه‌های بلوکی با کمک و یاری اهالی دیدیم. خودمان با دستگاه بلوک زنی و سیمان و ماسه‌ای که با التماس به این و اون تهیه کرده بودیم، با زبان روزه و در گرما و شرجی جزیره بلوک می‌زدیم و از کار کردن برای مردم محروم، و دیدن چهره‌های راضی و خندان و ساده آنها لذت می‌بردیم. نیروی بی پایان جوانی و ایمان و عشق به مردم، توان ما را چند برابر و باورنکردنی ساخته بود. منصور همیشه می‌گفت: می‌بینی نعمت!، چطور شادی در وجودشان می‌نشیند؟! همین برای ما بس است! نقل خاطره از: سردار‌ جانباز حاج نعمت الله سلیمانی خواه (از رزمندگان سپاه آبادان در دوران دفاع مقدس) تیر پنجاه و نه، جزیره مینو (مینوشهر فعلی). سه ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی. "سردارشهید حاج منصور عطشانی" در حال جمع آوری تعدادی از شاخه‌های خشک شده نخلستانهای جزیره مینو. از آنها برای استفاده در برخی خانه های روستاییان ساکن جزیره استفاده می شد. 🕊🌹🕊
شهیدی که همزمان با حاج‌قاسم در یمن به شهادت رسید درست در ساعت اولیه بامداد ۱۳دی ۹۸ همان دقایقی که شهید حاج قاسم سلیمانی توسط دولت جنایتکار آمریکا در فرودگاه بغداد ترور شد ایران اسلامی شهیدی دیگر را در پهنه سرزمین مقاومت تقدیم ملت کرد. پاسدار شهید مصطفی میرزایی در عملیات ترور ناموفق سردار شهلایی در شهر صعده یمن بر اثر اصابت موشک امریکا به شهادت رسید. 🔹شهید محمدمیرزایی پاسدار سپاه قدس بود اما یک محله او را خطاط ماهر، باربر صلواتی و اوستاکار با انصاف می دانستند. کسی خبر نداشت او امین حاج قاسم و مهندس مختل کردن سیستم ارتباطی گروهک های تکفیری است.🕊🌹🕊
❣یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی 🌹برای دیدنم به مقر شهید قطبی آمد. وقت نماز بود. به نماز ایستاد. گلوله سنگینی کنار ما به زمین نشست. خوابیدم. سر بلند کردم، دیدم حتی قنوت نمازش را به خاطر این انفجار عظیم ترک نکرده. بعد نماز در حالی که آتش دشمن، بر سرمان، میبارید. گفت: برادرم؛تا ساعاتی دیگر، من شهيد خواهم شد و اول خدا، سپس تو، باید سرپرست همسر و فرزندم باشی. ضمن اینکه: به غایت، مواظب پدر و مادر ! این جملات را باصلابت می گفت و می خندید. گفتم: فعلا جبهه ها؛ نیازمند تو هست و باید بمانی. گفت: پیمانه ام پر شده، دنیا برایم زندان. طاقت شهادت دوستان و همرزمانم را ندارم . دوستان شهیدم منتظرم هستند. وصیتنامه اش را به دستم داد و مرا در بغل گرفت و دوباره تاکید کرد که: سرپرست خانواده اش شوم و هوای پدر و مادر را داشته باشم. خندید و رفت.🕊🌹🕊
نای و خردل برای ملاقات یکی از همرزمان مجروحی که در اثر جراحت شیمیایی زمان جنگ حالش بد شده بود به بیمارستان ساسان تهران آمده بودیم، در حالی که آن مجروح درد شدیدی داشت و سرفه‌های زیادی می‌کرد، شهید سید جلال سعادت با چهره‌ای جذاب و پر نشاط به من می‌گفت تمام دردهای ایشان در برابر دردهای من بمنزله یک قلقلک است و می‌گفت که یک نوبت که به آلمان رفته بودم راه تنفس‌ام فقط به اندازه سر سوزن راه داشته و به شدت و با سختی فراوان نفس می‌کشیدم، سید جلال آنقدر به راحتی حرف می‌زد که در وهله اول کسی فکر نمی‌کرد که خودش هم مجروح شیمیایی است و اگر کسی او را نمی‌شناخت فکر می‌کرد او هیچ دردی ندارد. راوی: فتح‌الله مطلق ✍حسن تقی‌زاده بهبهانی🕊🌹🕊
درد دلی با فرمانده شهید سلام فرمانده! می‌خوام باهات درد دل کنم، می‌دونم که تو شهیدی و حاضر و ناظری و از حالم خبر داری، اما من می‌خوام حرفم رو بزنم تا خودم سبک شوم چون سنگ صبوری غیراز تو نمی‌شناسم! فرمانده! یادته شما با زور و التماس فرماندهی را قبول کردید چون آن را نه پست و مقام بلکه مسئولیت می‌دانستید، اما امروز بعضی‌ها برای رسیدن به پست و مقام چه هزینه‌ها می‌کنند و چه حق‌ها را ناحق می‌کنند و چه تهمت‌های ناروا به رقیب می‌زنند! فرمانده! یادته امام می‌گفت: من دست و بازوی شما رزمندگان را می‌بوسم؟ یادته می‌گفت: نگذارید پیش‌کسوتان جهاد و شهادت در پیچ و غم زندگی گم شوند؟ اما فرمانده! بعداز امام و شما این کلام هیچ مجری پیدا نکرد و ما در پیچ و خم زندگی کمر شکستیم! یادته مردم دست بر سر و لباس خاکی ما می‌کشیدند و بر سر و صورت خود می‌کشیدند تا متبرک شوند؟ اما نسل امروز که ما را نمی‌شناسند، یعنی عده‌ای نگذاشتند که آنها ما را بشناسند، چاقو و دشنه در قلبمان فرو می‌کنند و با قمه ارباً اربامان می‌کنند و زیر پا له‌مان می‌کنند! فرمانده! یادته وقتی با ماشین گِل‌مالی شده وارد شهر می‌شدیم مردم خودشان را با ماشین ما متبرک می‌کردند، اما نسل امروز که آشنایی با ما ندارد با ماشین خود به ما حمله می‌کنند و ما را زیر می‌گیرند! فرمانده! رهبرمون به مردم فرمود یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید اما عده‌ای عکس شما را آتش زدند و بر مزارتان سنگ‌پرانی کردند و ما جز اشک ریختن بر مظلومیت شما نتوانستیم کاری بکنیم! فرمانده! یادته مطیع رهبر بودیم، گفت جنگ، جنگیدیم، گفت صلح، صلح کردیم، چون او مولا و مقتدای ما بود و حرفش برای ما حجت بود، اما امروز بعضی‌ها نه تنها مطیع رهبر نیستند حتی خود را آگاه‌تر و فهمیده‌تر می‌دانند و برایش تعیین تکلیف می‌کنند! فرمانده! امروز جلویمان سیم خاردارهایی کشیده‌اند که به جای خار گُل دارند و همه را بسوی خود جذب می‌کند! امروز میدان مین‌هایی برای ما کاشته‌اند که خنثی کردنش را بلد نیستیم، یعنی یادمان نداده‌اند و حتی آنها را با فرش‌های زمردین پوشانده‌اند! فرمانده! یادته شما به دختران سفارش عفت و نجابت و حجاب می‌کردید، اما امروز عده‌ای به دخترانمان درس بی‌عفتی و به پسرانمان درس بی‌غیرتی می‌دهند! فرمانده! امروز عده‌ای به ظاهر مسلمان و مومن و مخلص‌اند اما در باطن سربازان دشمنند! فرمانده! اصلاً بعضی‌ها می‌خواهند ما و حماسه ما رو از ذهن‌ها پاک کنند و بجاش کسانی را بگذارند که حتی الفبای مسلمانی و مجاهدت را هم نمی‌دانند! فرمانده! ما امروز به یاری شما نیازمندیم، بداد ما و نسل ما برسید که سخت محتاج یاری‌تان هستیم. ✍حسن تقی‌زاده بهبهانی🕊🌹🕊
❣داشت رو زمین با انگشت چیزی می‌نوشت؛ رفتن جلو دیدن چندین متر اون ور تر، صدها بار نوشته "حسین" طوری‌که انگشتش زخم شده. ازش پرسیدن: حاجی چکار می‌کنی؟! گفت: چون میسّر نیست من را کام او؛ عشق بازی میکنم با نام او!💔 شهید🕊🌹🕊
❣یادی از استاد شهید حاج علی کسائی 🌹مرکز آموزش پیاده حدود 65 نفر کارمند خانم داشت. قبل از انقلاب این خانم ها بدون حجاب در محل کار حاضر می شدند، بعد از انقلاب هم با مانتو و مقنعه. آقای کسائی وقتی به مرکز پیاده آمدند و این نوع پوشش را دیدند. یک دوره کلاس تفسیر سوره نور براي خانم ها گذاشت. آیات حجاب را برای این خانم ها خواند و شرح و تفسیر کرد. بعد از جلسه سوم گفت: حالا که لزوم و وجوب حجاب را متوجه شدید، از روز بعد همه باید با چادر و مقنعه به محل کار تشریف بیاورید. این را هم به صورت اجبار مطرح کردند که اگر کسی با این پوشش نیاید، دژبان اجازه حضور در پادگان را نمی دهد. یعنی در بحث حجاب اول تببین کردند بعد از قدرت استفاده کردند! نتیجه هم داد و با درایت ایشان همه کارمندان خانم ما چادری شدند. ⭐️ستارگان فارس⭐️ 🕊🌹🕊
﴿وأصبِرْ لِحُڪمَ رَبُڪَ فإنِڪْ بأعیٖینٰا﴾ توفقط‌ڪمےصبرڪن وبدان‌جلوےچشم‌هاےمنے،هواتودارم...♥️
🔘 داستان کوتاه گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند . به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم .. گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت.. چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند . وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن. جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی. گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است . ─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مژده ای اهل رضـا 🎊روی رضـا 🌸پیـدا شــد 🎊جلـوه حسن الهی 🌸به فضا پیدا شـد 🎊ضعفا روی به 🌸گلـزار ولایت آرید 🎊که گـل روی 🌸معین الضعفا پیدا شـد 🎊میلاد مبـارک امام رضا (ع) 🌸 تبـریک و تهنیت بـاد 🌸🍃
از دسٺ رضا مےگیرم ازخاڪ در شفا مےگیرم من هرچہ بخواهم زخداوند جهان از رضا مےگیرم (ع)✨🌺 🌺 🌸🍃
🌻🍃ده پند امام علی بن موسی الرضا علیه السلام: 🌻اول: در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند. 🌻دوم: تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است. 🌻سوم: در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است. 🌻چهارم: به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد. 🌻پنجم: در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است. 🌻ششم: به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم. 🌻هفتم: بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند. 🌻هشتم: حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست. 🌻نهم: ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن. 🌻دهم: بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید. السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا«ع»  ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
آقاجانم، یا اباصالح المهدی‹عج›🌹 در این شب عزیز، شب ولادتِ جد بزرگوارتون💐 به ما عیدی بدین آقا، توفیق نوکریتون رو روزیمون کنید، توفیقِ اینکه بتونیم اونی باشیم که شما از ما می‌خواهید، بدرد بخورتون باشیم🤍🌸