eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
218 دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
14.2هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
✍دستنوشته شهید احمد پلارک : خدایا عملے ندارم که بخواهم به آن ببالم.. جز معصیت چیزے ندارم والله اگر تو کمک نمے کردے و تو یاریم نمےکردے به اینجا نمےآمدم و اگر تو ستارالعیوبے را بر مےداشتے میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمےآمدند. هیچ بلکه از من فرار مےڪردند حتے پدر و مادرم خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو مےشود. شهید احمد پلارک شهید عطری
امام رضا(ع) او را عاشق بود .. یا او امام را عاشق!؟ پسرش مجتبی گم شد، توی حرم امام رضا(ع)... شب تا صبح تمام حرم رو گشت، صحن ها رو یکی یکی دید، از همه خادم ها پرس وجو کرد، همه کلانتری های اطراف حرم رو سر زد اما پیدا نشد که نشد!! دم صبح، خسته و ناامید رفت ایستاد جلوی ضریح، اشکش سرازیر شد زیر لب گفت: آقــا دیگــه نمی آیم… این رو گفت و سرش رو انداخت پایین و اومد بیرون، پاش رو هنوز از درب اصلی صحن بیرون نذاشته بود که چشمش افتاد به مجتبی، دست در دست مادرش، می اومد سمت او…. 🌷جستجوگر نور شهید مجید پازوکی🌷
💌 هرڪس با زشتی و سبڪسری تورا خشمگین ڪرد، تو با زیبایی بردباری اورا به خشم آور. 📚 غررالحڪم،ج۵، ﴿ علیه السلام﴾
💥 چند تا قلب براۍ امام‌ زمانت شکار کردۍ؟! چَند تامون‌ غصه‌خورِ‌ امام‌زمانیم؟! رفقــا! تو جنگ‌ چیزۍکه بین شھدا جا افتاده‌بود این ‌بودکه ‌میگفتن.. امام‌زمان! درد و بلات ‌‌به‌ جون‌ من❤️ 🌱
'♥️𖥸 ჻ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ(قریش۴) آن كه به هنگام گرسنگى طعامشان داد و از بيم در امانشان داشت. من همونم که وقتی میترسی بهت امنیت میدم. آخه کدوم عاشقی اینقدر نگران معشوقش میشه:) تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات 🌿¦⇠ 🌸¦⇠
گاهی پیش میاد برای داشتن "بعضی چیزها" تو زندگیمون خیلی عجله می کنیم... و وقتی نمیشه احساس "نا امیدی" می کنیم. اما هر چیزی زمانی داره و "حکمتی" پشتش هست که ما نمی دونیم.. پس "صبور" باشیم
شمع به کبریت گفت: از تو میترسم تو قاتل من هستی کبریت گفت: از من "نترس" از ریسمانی بترس کہ در دل خود جای دادی... عامل نابودی انسان ها "تفکرات منفی" خودشان است نه عوامل بیرونی ..!
32.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 آهنگ رپ پدر فتنه 🎼 با صدای سینا آبگون ؟
🔴 یک فرمول زیبا 👈 گاهی برای اینکه مشکلات زندگی ‌ را تحمل کنید و یا در برابر برخــی از نقصهـا و عیوب همسـرتان مشاجـره و دعوا نکنید، سعی نمایید شرایـط بدتر و سخـت‌تر‌ از شرایـــط مـوجـــــود را کــــه در بسیاری از زندگیـها وجـــود دارد، تصـــــور کنید. 👈 این کار،عامـل شکرگـــزاری و صبوری شما نسبت به شرایط موجود اسـت. 👈 و البته سعی و تلاشتان را برای بهبود وضعیت و حل مشکلات ادامه دهید. مهم این است که وجـــود مشکلات و یا نقصهای همسرتان، عاملِ ســـردی روابـط و مشـاجــــــره نگــــــردد.
🌹همسرانه فراموش نکنید که یک همسر تا پایان حیات، آرزومند محبت و نوازش است. تا می‌توانید این نکته را در نظر داشته و از محبت همسر خویش غفلت نکنید...!
🌸داستان شب مرد جواني کنار نهر آب نشسته بود و غمگين و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادي از آنجا مي گذشت. او را ديد و متوجه حالت پريشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتي استاد را ديد بي اختيار گفت: عجيب آشفته ام و همه چيز زندگي ام به هم ريخته است. به شدت نيازمند آرامش هستم و نمي دانم اين آرامش را کجا پيدا کنم؟ استاد برگي از شاخه افتاده روي زمين را داخل نهر آب انداخت و گفت: به اين برگ نگاه کن وقتي داخل آب مي افتد خود را به جريان آن مي سپارد و با آن مي رود. سپس استاد سنگي بزرگ را از کنار جوي آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگيني اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقيه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: اين سنگ را هم که ديدي. به خاطر سنگيني اش توانست بر نيروي جريان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گيرد. حال تو به من بگو آيا آرامش سنگ را مي خواهي يا آرامش برگ را؟! مرد جوان مات و متحير به استاد نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نيست. او با هر افت و خيز آب نهر بالا و پائين مي رود و الان معلوم نيست کجاست! لااقل سنگ مي داند کجا ايستاده و با وجودي که در بالا و اطرافش آب جريان دارد اما محکم ايستاده و تکان نمي خورد. من آرامش سنگ را ترجيح مي دهم! استاد لبخندي زد و گفت: پس چرا از جريان هاي مخالف و ناملايمات جاري زندگي ات مي نالي؟ اگر آرامش سنگ را برگزيده اي پس تاب ناملايمات را هم داشته باش و محکم هر جايي که هستي آرام و قرار خود را از دست مده. استاد اين را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عميقي کشيد و از جا برخاست و مسافتي با استاد همراه شد. چند دقيقه که گذشت موقع خداحافظي مرد جوان از استاد پرسيد: شما اگر جاي من بوديد آرامش سنگ را انتخاب مي کرديد يا آرامش برگ را؟ استاد لبخندي زد و گفت: من تمام زندگي ام خودم را با اطمينان به خالق رودخانه هستي و به جريان زندگي سپرده ام و چون مي دانم در آغوش رودخانه اي هستم که همه ذرات آن نشان از حضور يار دارد از افت و خيزهايش هرگز دل آشوب نمي شوم و من آرامش برگ را مي پسندم… 🌟خود را به خدا بسپار و از طوفانهاي زندگي هراسي نداشته باش چون خدا کنار تو و مواظب توست. 🍁🕊🍁🕊🌸🕊🍁🕊🍁
خـــــدایا... صــــدایت می کنم چـون در این دنیا دیگر صدا به صدایی نمیـرسہ امـّـا تــو گفتـی ڪه شنـــــوایی واسه همین فقــط تـــــو رو صــــدا می کنم رهــایم نڪـن...