eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
218 دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.7هزار ویدیو
102 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
روزم چون روزِ ديگران مى گذرد ؛ اما شب كہ مےرسد يادها پريشانم مےڪنند ... #همسرانه #شهید_محـمـد_ڪامران🌷 #کلنا_بفداک_یا_زینب🕊🕊 @sardarbakery
درها برای کسانی گشوده می شوند که جسارت درزدن داشته باشند. جسارت داشته باش با امید با عشق بامحبت با تلاش در بزن حتما درها گشوده خواهند شد به سوی روشنایی... @sardarbakery
آدم‌ها را مهمان کنید مهمان یک جرعه زندگی مهمان یک دل خوش یک احوالــپرسی ساده و بی‌قضاوت یک فنجان زندگی بی‌دغدغه ... آدم‌ها را مهمان کنید مهمان مهربانی‌تان این مهمانی به زندگیـتان برکت می‌دهد ... آدم‌ها را مهمان کنید به دوست داشتن به خیال راحت از حضورتان به حس خوب به حرفــهای بی کینه و کنایه به لبخندی به دعایی ... من شما را با احترام. به این چالشِ نیک دعوت میکنم
🌹پیامبر رحمت و مهربانی و..... 🌸 هرگاه به نماز ایستادی با دل به خدا رو کن، تا او نیز به تو رو کند. @sardarbakery
گاهی نه گریه آرامت می کند و نه خنده نه فریاد آرامت می کند و نه سکوت آنجاست که با چشمانی خیس دستانت را رو به آسمان بلند میکنی و میگویی : 💚❣من فقط تو را دارم💚❣ @sardarbakery
كوله ‌پشتي‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد ..رفت‌ كه‌ دنبال‌ خدا بگردد و گفت: تا كوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت نهالي‌ رنجور و كوچك‌ كنار راه‌ايستاده‌ بود، مسافر با خنده‌اي‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ كنار جاده‌بودن‌ و نرفتن؛ ... درخت‌ زيرلب‌ گفت: ولي‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ كه‌ بروي‌ وبي‌رهاورد برگردي. كاش‌ مي‌دانستي‌ آنچه‌ در جست‌وجوي‌ آني، همين‌جاست ..مسافر رفت‌ و گفت: يك‌ درخت‌ از راه‌ چه‌ مي‌داند، پاهايش‌ در گِل‌ است، او هيچ‌گاه‌ لذت‌ جست‌وجو را نخواهد يافت ,و نشنيد كه‌ درخت‌ گفت: اما من‌ جست‌وجو را از خود آغاز كرده‌ام‌ و سفرم‌ را كسي‌ نخواهدديد؛ جز آن‌ كه‌ بايد ...مسافر رفت‌ و كوله‌اش‌ سنگين‌ بود. هزار سال‌ گذشت، هزار سالِ‌ پر خم‌ و پيچ، هزار سالِ‌ بالا و پست. مسافر بازگشت رنجور و نااميد. خدا را نيافته‌ بود، اما غرورش‌ را گم‌ كرده‌ بود ..به‌ ابتداي‌ جاده‌ رسيد. جاده‌اي‌ كه‌ روزي‌ از آن‌ آغاز كرده‌ بود. درختي‌ هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده‌ بود ..زير سايه‌اش‌ نشست‌ تا لختي‌ بياسايد ,مسافر درخت‌ را به‌ ياد نياورد. اما درخت‌ او را مي‌شناخت ,درخت‌ گفت: سلام‌ مسافر، در كوله‌ات‌ چه‌ داري، مرا هم‌ ميهمان‌ كن ..مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، كوله‌ام‌ خالي‌ است‌ و هيچ‌ چيز ندارم .. درخت‌ گفت: چه‌ خوب، وقتي‌ هيچ‌ چيز نداري، همه‌ چيز داري.اما آن‌ روز كه‌ مي‌رفتي، در كوله‌ات‌ همه‌ چيز داشتي، غرور كمترينش‌ بود، جاده‌ آن‌ را از تو گرفت ...حالا در كوله‌ات‌ جا براي‌ خدا هست و قدري‌ از حقيقت‌ را در كوله‌ مسافر ريخت !!دست‌هاي‌ مسافر از نور‌ پر شد و چشم‌هايش‌ از حيرت‌ درخشيد و گفت: هزار سال‌ رفتم‌ وپيدا نكردم‌ و تو نرفته‌اي، اين‌ همه‌ يافتي . . . درخت‌ گفت: زيرا تو در جاده‌ رفتي‌ و من‌ در خودم ، و پيمودن‌ خود، دشوارتر از پيمودن‌ جاده‌. 🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
باهمه بی سروسامانی ام بازبه دنبال پریشانی ام آمده ام بلکه نگاهم کنی عاشق آن لحظه طوفانی ام دلخوش گرمای کسی نیستم آمده ام تاتوبسوزانی ام آمده ام باعطش سالها تاتوکمی عشق بنوشانی ام @sardarbakery
خنده و طعنه به اشعار و شعارم بزنید تیر غم بر دل دیـوانـه و زارم بزنید در حمایتـــ زِ امامم علی خامنه‌ای می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوم میثـم تمـّـار به دارم بزنید ‌ @sardarbakery
برای زندگی قانون مهربانی بگذاریم هرکه اخم کند جریمه اش لبخند و هر که لبخند بزند پاداشش عشق باشد قانون مهربانی پاداش ومجازاتش شیرین است😂😂😜 @sardarbakery
#حدیث 💚پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله : مردی که دارای فرزند دختر می باشد، مورد رحمت الهی قرار دارد... 📚مستدرک الوسائل، ج15،ص115 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @sardarbakery
🍃🍃🍃 خواستن نقطه‌ی آغازین تمام هدف‌ها است. نه امیدوار بودن، نه آرزو داشتن، بلکه یک "خواستن شدید از اعماق قلب" که به انسان قدرتی نامحدود می‌دهد... 🍃🍃🍃 @sardarbakery
🔹خانومی تعریف میکرد: من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم. لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد. در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم: ولم کن... بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛ سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتم.. نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم ولم کن... وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!😂 خدا هیچکسو اینجوری ضایع نکنه!😐😁😁😁😁🙈 🤦‍♀🤦‍♂ 🔹‏يه آرايشگاه خيلى معروفى بود كه فقط روزى ٥-٦ تا عروس داشت يه بار اونجا بودم يكى از دامادها اومده بود دنبال زنش، يكى از كاركنهاى آرايشگاه از پنجره پرسيد خانمتون كيه ببينم آماده هستن، پسره گفت فرق نميكنه هر كدومشون آماده ست بده ميبرم، ديرمون شده ملت منتظر شام هستن بخدا😜😂😂😂 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹جوانی رو دیوار مدرسه دخترونه نوشت"فردا نیا مدرسه میخوام بیام خواستگاریت میگن فرداش هیچکدام از دخترا و معلما و مدیر نیومدن مدرسه حتی ننه مدرسه هم رفته بود آرایشگاه خودشو آماده کنه 🤣🤣 🔹خدایا ما دیابت نداریما یِ ذره اتفاقات شیرین برامون رقم بزن 😁😁😁😁 🔹مامانم به زور کردتم تو حموم آب داغو باز کرده روم مثلا خوب شم الان علاوه بر آنفولانزا ۷۰ درصدم سوختگی دارم😂 🔹احساس خفگی میکنم!!!! بغض گلویم را رها نمیکند! عه...!! تیشرتمو برعکس پوشیدم فکر کردم عاشق شدم!!!! هیچی آقا حله😐✋😂😂 🔹یارو تو سرپايينى دنبال اتوبوس ميدويد! یکی از مسافرا ازپنجره سرشو مياره بيرون با خنده ميگه: فكر نكنم برسى !😏😆💭 یارو ميگه: نرسم که دهنت سرویسه، راننده منم😂 🔹به خاطر گرونی، امروز سرسفره بابام گفت: همتون شناسنامه هاتونو بیارین🙂 ما هم با خوشحالی شناسنامه هامونو آوردیم، فکر کردیم میخواد مال و منالی به ناممون بزنه🤑 یه دفعه گفت: از فردا طرح زوج و فرد توی خونه اجرا میشه😑 گفتیم: یعنی چی؟😳 گفت: اونایی که دو رقم آخر شناسنامشون زوجه روزهای زوج روزه میگیرن! و اونایی که دو رقم آخر شناسنامشون فرده روزهای فرد روزه میگیرن😐 روزای جمعه رو هم یوم الشک اعلام میکنم و همه با هم روزه میگیریم😀😂