eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
218 دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
14.5هزار ویدیو
102 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیل طمع کار است امام خمینی ره فرمود: من کراراً راجب طمع‌های اسرائیل تنبه دادم اسرائیل یک زمینی که غصب کرده اکتفا نمی‌کند🕊🌹🕊
🔻 چرا بعضیا شمشیرِ تحلیل رو از رو به سمت نظام و مسئولین بستن؟! 🔹 هنوز هم نفهمیدین توی یک جنگ تمام عیار هستیم؟! جنگ زد و خورد داره، تک و پاتک داره، حمله و ضد حمله داره و .... برآیند کلی جنگ هست که دست برتر، دست محور مقاومت هست. 🔹 شهادت هنیه سخته، سختر اینه که در ایران رخ داده اما مگه قبلا شاهد این نوع اقدامات نبودیم؟! شهید فخری زاده، شهید صیادی و ... ما هم متقابلا جواب ضربه اونها رو دادیم. 🔹 الان هم به کفِ میدان نگاه کنید؛ اسرائیل در اوج ذلت و تخته گاز به سمت نابودی داره میره، ما هم در حال مدیریتِ میدان نبردیم. 🔹 کمی صبر کنیم تا فرماندهان محور مقاومت راهبرد خودشون رو برای به این ضربه صهیونیستها را تعیین کنند و در جهت پیاده سازش اقداماتشون رو اجرایی کنن. 🟢 انتظار هم نداشته باشیم ما رو مطلع کنن که چگونه میخواهند انتقام بگیرن، بالاخره محرمانگی تصمیمات جنگی، یکی از اصول جنگ هست. 🟢 به فرماندهان محور مقاومت اعتماد و ایمان داشته باشیم🕊🌹🕊
" و إنه لجهاد، نصر أو استشهاد... " جهاد، پیروزی یا شهادت است 💔🕊🌹🕊
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴_ روضه خوانی از شهدای استان فارس در جمع رزمندگان در جبهه به ياد عصر روز عاشورا 🕊🌹🕊
هوایت مے زند بر سر، دلم دیوانہ مے گردد! چہ عطرے در هوایت هست؟! نمیدانم...نمیدانم... 🕊🌹🕊
شب‌های جمعه ؛ جلوی دَرِ مقر آب و جارو می‌کرد می‌گفت شهدا حتما می‌آیند دیدنِ دوست‌های قدیمی‌شان. یک جوری می گفت ؛ انگار خودش دیده بودشان! همین جور که جارو می‌زد زیر لب زمزمه می‌کرد: " شب های جمعه فاطمه آید به دشت علقمه گوید حسین من چه شد..." 🕊🌹🕊
گاهی میان مردم، در ازدحـام شهر... غیر از تـو هر چه هست فراموش می‌کنم … 🕊🌹🕊
ماجرای مدافع حرم گمنامی که بعد شهادت محل جنازه اش را به دوستانش نشان داد.. 🔹️ پدر شهید سید میلاد مصطفوی درباره شهادت پسرش می‌گوید: ◇ در اوج درگیری بعد از رشادت‌های به یادماندنی در ۲۵ مهر ۱۳۹۴ در با اصابت گلوله قناصه به گلویش در جنوب حلب شهید شد و به خواسته قلبی‌اش رسید اما پیکرش نیامد. ◇ آنقدر آتش دشمن سنگین بود که همرزمانش فقط توانسته بودند پیکرش را چندصد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند. 🔹️ دو سه هفته‌ای از شهادتش گذشت و خبری از جنازه پسرم نشد. ◇ شنیدم که یکی دو بار رفتند برای انتقال پیکر اما میلاد در جایی که نشان کرده بودند نبود تا اینکه دو شب متوالی به خواب همرزمش می‌آید و می‌گوید « دوست داشتم همین جا پیش عمه جانم حضرت زینب(س) بمانم اما بابام خیلی اذیت می‌شه فقط و فقط به خاطر بابا انشاءالله خیلی زود برمی‌گردم » و نام و نشان جایی که بود را می‌دهد. این خواب راهی شد برای یافتن پیکر سید میلاد اما پیکری بی‌سر و بی‌دست و بی‌پا. 🕊🌹🕊
اسیر نگو ! که شاگرد مکتب زینب با غیرتِ دستان بسته‌‌اش ویران‌کننده‌ صف اعداست اسفند ۱۳۶۳ عکاس : پیر پرین 🕊🌹🕊
«تا کربلا راهی نمانده» خستگی را بدر می‌کرد...! جنگ به رغم خاطرات زیبایی که دارد، مملو از سختی‌ها و مشکلات متعدد بود. یک رزمنده در فضای جبهه‌ها گاه به قدری خسته می‌شد که چین به صورتش می‌افتاد و چشم‌هایش را خون می‌گرفت، اما یک شعارِ دلشاد کننده می‌توانست خستگی را از تن او رفع کند؛ بنابراین شعارِ «تا کربلا راهی نمانده» قلب‌ها را جلا می‌داد و روح‌ها را تازه می‌کرد. طوریکه می‌توانست به یکباره خستگی را از دل خسته‌ترین رزمنده نیز خارج کند... 🕊🌹🕊
دقت کردید خداوند چطور شهادت شهید هنیه رو رقم زد ظاهرش اینه که ایشون در یک کشور دیگه و غریبانه شهید شد اما فرض کنید مثل فرزندانشون داخل غزه به شهادت می رسید کجا بر پیکرشون نماز می خوندن؟ چند نفر جمعیت می تونست در تشییع ایشون شرکت کنه و چه کسی بر ایشون نماز می خواند؟ اصلا پوشش خبری چندانی داده می‌شد؟ باز هم دشمن احمق خواست نور الهی رو خاموش کنه ولی تقدیر الهی اینطور رقم زد : 🔸️کسی که از همه چیز خودش گذشت 🔹️در مملکت امام زمان شهید شد 🔸️ولیّ امام زمان بر پیکرش نماز می خواند 🔹️تشییع میلیونی و با شکوه 🔸️با پوشش خبری جهانی لحظه به لحظه 🔹️و محل اجتماع تمام آزادی خواهان جهان که با او وداع کنن از این زیباتر هم داریم؟ و از این مقتدرانه تر؟ با خدا باش تا کامروا باشی🕊🌹🕊
ﺳﺮ‌ﻗﺒﺮی‌نشسته‌بوﺩﻡ ﺑﺎﺭﺍﻥ‌می‌ﺁﻣﺪ،ﺭﻭی‌ﺳﻨﮓﻗﺒﺮﻧﻮشتهﺑﻮﺩ "شهیدمصطفی‌احمدی‌روشن" ﺍﺯ‌ﺧﻮﺍﺏ‌ﭘﺮﻳﺪﻡ... مصطفی‌اﺯﻡ‌ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭی‌کرﺩه‌ﺑﻮﺩ ﻭلی‌ﻫﻨﻮﺯﻋﻘﺪﻧﻜﺮﺩهﺑﻮﺩﻳﻢ ﺑﻌﺪﺍﺯﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺧﻮﺍﺑم‌ﺭﺍ‌ﺑﺮﺍﻳﺶ‌ﺗﻌﺮﻳﻒ‌کرﺩﻡ ﺯﺩ‌زیرﺧﻨﺪه‌وبه‌ﺷﻮخیﮔﻔﺖ∶ ﺑﺎﺩﻣﺠﻮﻥﺑﻢﺁﻓﺖﻧﺪﺍﺭه.. ﻭلی‌یه ﺑﺎﺭ‌خیلی‌ﺟﺪی‌ﺍﺯﺵ‌ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: کی‌شهیدمیشی‌مصطفی؟ ﻣﻜﺚ‌نکرﺩﮔﻔﺖ:‌سی‌ﺳﺎلگی! ﺑﺎﺭﺍﻥ‌می‌ﺑﺎﺭیدشبی‌که‌خاکش‌می‌کردیم♥ 🍃