❣ روایت مادرانه
در شهادت غلامرضا بامدی
در اغتشاشات
🔸 غلامرضا بامدی از بسیجیان سنندج بود که ۱۶ مهر توسط یکی از اغتشاشگران بهشهادت رسید و در حالی که قرار بود در مسجد سلیمان، شهر مادریاش مراسم عروسی را برپا کند به خاک سپرده شد.
🔹مادر شهید بامدی: یکی از دوستانش لحظه شهادت را برایم تعریف کرد و گفت: ما ۴۰ نفر بودیم که همه را برای آرام کردن شهر بردند. غلامرضا را گذاشتیم آخرین نفر که کمتر در خطر باشد، اما یکی از اغتشاشگران به حالت دایره تیراندازی کرد. تیری بین دو ابروی غلامرضا زد و با یک موتور فرار کرد.
زهرا باقری🕊🌹🕊
16.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیار زیبا به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیه و روز مادر
تقدیم به همه زنها و مادران عزیز سرزمینم
روزتون پیشاپیش مبارک😍😍😍😍😍😍
❌ تجربه مناظرات علمی با یک ابرجاسوس، علیرضا اکبری
#حتما_بخوانید
مدتی با آقای اکبری در یک محفلی مباحثات مختلفی داشتیم و ایشان، مورد احترام بسیاری بود، او را استراتژیست و تحلیلگر قهاری می دانستند که برایشان تحلیل و راهبرد ارائه می کرد.
اوایل به بنده خیلی احترام می گذاشت و متقابلا بنده نیز به ایشان، اما به تدریج و آرام آرام، وقتی چند تحلیل ارائه کرد و مقابلش ما نیز تحلیل می دادیم و به لطف الهی تحلیل های ما درست و مطابق با واقع می شد، احترامش کمتر و کمتر شد.
میگفت برگزیت یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رای نخواهد آورد و ما می گفتیم حتما رای می آورد که همین شد
می گفت ترامپ رای نمی آورد و ما می گفتیم رای می آورد و همین شد
می گفت ترامپ از برجام خارج نمی شود و ما می گفتیم می شود و همین شد
خلاصه میگفت و می گفتیم تا رسیدیم به فتنه 98
ایشان طوری تحلیل ارائه داده بود که قفل شدن دستگاه تحلیلی اش را به وضوح می شد فهم کرد. گفته بود با توجه به حوادث پیش آمده در آبان، زمستان داغی را پیش رو داریم و احتیاط واجب این است که چنین و چنان کنیم و مثل همیشه بن مایه اصلی تجویزاتش تسلیم در برابر غربی ها بود!
بنده هم وقتی دیدم چنین تحلیلی ارائه داده است در پاسخ نوشتم، ما در حوزه بحثی را داریم با عنوان رجوع مقلدین یک مرجع که در مساله ای به فتوا نرسیده است و احتیاط واجب داده است به مرجع صاحب فتوا، لذا به دوستان مقلد آقای اکبری پیشنهاد می کنم از آنجا که ایشان به نظر قطعی نرسیده و احتیاط واجب داده اند، به تحلیل رهبری عزیز مراجعه کنند که در این زمینه فتوا داده اند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و ما از فتنه 98 و زمستان 98 عبور می کنیم»
آقا تو گویی بنزین روی آتش و مرض درونی او ریخته باشند
چون بعد از دقایقی دو صفحه فحشنامه علیه حقیر نوشت
هنوز این فحشنامه را یادگاری دارم
شروعش این بود که پدرم وصیت کرده با چند گروه حرف نزنم
1- زن سلیته
2- چاه مستراح در حال ریزش
3- سگ هار
4- منافق (البته این آخری را بعدا در ویرایش متن اضافه کرد)
بنده هم زیر پست سراسر توهینش که نشانه ای از مرض درونی و بروز بیرونی اش در آن لحظه بود، نوشتم
سلام آقای دکتر عزیز شب قدر است و بهتر است برای هم دعا کنیم
بعد آمدم مسجد برای سخنرانی شب قدر
وقتی برگشتم دیدم مرا از آن گروه اخراج کرده اند!
از مدیر گروه سوال کردم دلایلی را فرمودند و گفتند روی مصالحی بوده!
البته تعدادی از اعضا به بنده پیام میدادند که مراقب خودت باش و اکبری رهایت نمی کند و منزلت را جابجا کن و مدام مسیرهای رفت و آمدت را چک کن
بنده هم عرض می کردم نگران نباشید ما آخوندیم و آخوند کارش جهاد تبیین است و فحش خوردن و سر آخر ان شاء الله گلوله خوردن
تا اینکه چند وقت پیش در وزارت خارجه بودم، مدیر همان گروه بنده را دید و گفتند حاج آقا هر که با آخوند در افتاد ورافتاد
گفتم چطور مگه
پاسخ دادند فلانی که با شما درگیر شد و آن فحشنامه را نوشت، یادت هست؟ عرض کردم بله
گفتند بعد از مدتی به جرم جاسوسی دستگیر کردیم و کارش تمام است!
بعد که پیگیر شدم متوجه شدم تور امنیتی بسیار جالبی روی او پهن کرده بودند و مجدد به قدرت و اقتدار نیروهای امنیتی خودمان پی بردم!
اینرا گفتم تا به خود ببالیم و تحمل و صبرمان را بالا ببریم و البته درس عبرتی شود برای آنها که هوس جاسوسی می کنند!
والعاقبه للمتقین
✍️ محمد علی رنجبر