فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#عید
#شعبان
سلام به یکشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۸خوش آمدید🧡
آخرین یکشنبه سال :
🧡💫در آستانه سال نو دعا می کنم
⚪️💫زندگیتون
🧡💫پر از بهترينها
⚪️💫وغــرق خوشبختی باشيد
🧡💫الهی بی دلیل
⚪️💫دلِ مهربونتون شاد بشه
🧡💫الهی رزق زیاد
⚪️💫و سلامتی و موفقیت
🧡💫روزی هر روزتون باشه
🧡💫تقدیم به شما خوبان
⚪️💫سال نو پیشاپیش مبارک
🧡💫روزتون بخیر دوستان خوبم✋
💠💠💠💠💠
#شهيد_سعيد_درافشان
🌱سعید همیشه هر جا که بود موقع اذان ، با صدای بلند اذان میگفت .
یک روز به منزل یکی از بستگان در مسجد سلیمان رفته و شب را همانجا مانده بود .
🌱موقع نماز صبح صدای اذان محله را پر کرده بود . چند ساعت بعد پچ پچ در محله افتاد که : ما که مسجد در اینجا نداریم ، صدای اذان از کجا می آيد ؟ فهمیدیم صدای اذان سعید همه را برای نماز بیدار کرده است.
برگرفته از خاطرات خواهر شهید سعید درفشان
حماسه جنوب - شهدا🕊🌹🕊
🍂 یکی از شهدای گلگون کفن دفاع مقدس استان خوزستان شهید محمود احمدی نبی فرزند رجبعلی است که در تاریخ بیستم شهریور ماه سال ۱۳۳۸ در اهواز دیده به جهان گشود.
این دلیرمرد خوزستانی در زمان دوران هشت سال دفاع مقدس به جبهه اعزام شد و به نبرد به دشمن پرداخت.
پس از حضور در جبهه شهید محمود احمدی نبی در تاریخ ۱۲ شهریور سال ۱۳۶۰ به فیض شهادت نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد.
پس از شهادت پیکر پاک شهید احمدی نبی به اهواز منتقل شد و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده های معظم شهدا تشییع شد.
شهید محمود احمدی نبی در سن ۲۲ سالگی در کرخه نور به شهادت رسید و تربت پاکش در قطعه یک گلزار شهدای اهواز در جوار سردار شهید مجید سیلاوی قرار دارد.🕊🌹🕊
✨🌸🌸✨🌸🌸✨🌸🌸
💠سرداران گمنام
❣شهید صیاد شیرازی
🌿يكروز با ايشان عازم ماموريتی با هواپيما به مشهد مقدس بودم.طرفهای اذان ظهر بود ايشان برخاست و رفت بين دو قسمت هواپيما و با بانگ شيوای خود اذان را سر داد. دو روحانی پشت سر ما نشسته بودند.
🌿وقتی شهيد صياد شيرازی داشت اذان می گفت يكی از آن دو روحانی با صورتي درهم كشيده به من گفت فكر نكنم الان وقت اذان باشد. گفتم نه ايشان خودشان خوب می دانند كی وقت اذان است. با حالتی متعجب پرسيد مگر ايشان كی هستند. گفتم: ايشان صياد شيرازی هستند. فرد از سوال خودش خجالت زده شد. چطور می شود كسی امير سپهبد صياد شيرازی را نشناسد؟!!
راوی : شهید سعید جهانی
حماسه جنوب - شهدا🕊🌹🕊
آنان که به من بدی کردند
مرا هشیار کردند ...
آنان که از من انتقاد کردند
به من راه و رسم زندگی آموختند ...
آنان که به من بی اعتنایی کردند
به من صبر وتحمل آموختند ...
آنان که به من خوبی کردند
به من مهر و وفا و دوستی آموختند ...
پس خدایا
به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ،خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما 🌿.
-شهید دکتر چمران🕊🌹🕊
بچــه هـٰارو با #شوخـی بیدار مےکرد
تا نمـٰاز شـب بخونـن . .
مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت:
[ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم،
هیـچ کس نیست نگام کنـه :|😂
یا مےگفت:
پاشـو جونِ مـن؛
اسـم سـه چھـٰارتا مومـن رو بگو
تو قنوت #نماز_شب کـم آوردم😅!
#شھـید_مسعـود_احمـدیـٰان🕊🌹🕊
❣ شهيد هوشنگ الهياری
در سال ۱۳۴۱ در روستای اسلام آباد از توابع شهرستان پلدختر لرستان در يك خانواده متعهد و مذهبی به دنيا آمد، دوران كودكی را در دامان پاك و پر مهر مادر به اتمام رساند. پس از طی دوره ابتدايی و راهنمايی وارد دبيرستان شد.
ورود اين شهيد سرافراز به دوره دبيرستان با آغاز جنگ تحميلی صدام عليه انقلاب نوپای اسلامی ايران تقارن پيدا كرد.
«هوشنگ» با عشق و علاقه ای كه به حضرت امام و انقلاب او داشت درس و مدرسه را رها كرده، لباس مقدس سپاه را به تن پوشيد و با عضويت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راهی جبهه های جنگ گرديد.🕊🌹🕊
👇👇
❣ پس از پيروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۹ كشور عزيزمان مورد هجوم وحشيانه دشمنان اسلام وانقلاب به دستور استكبار جهانی و قرار گرفت.
در يكی از روزهای دوران دفاع مقدس كه هواپيماهای متجاوز عراقی شهر پلدختر را بمباران كردند درحالی كه هواپيماها هنوز آسمان شهر را ترك نكرده بودند و گرد و خاك زيادی به هوا بلند شده و صدای آه و ناله مادران و فرزندان آنها درشهر پيچيده بود ناگهان پسر عمويم هوشنگ به قصد كمك به مجروحين با موتورسيكلت سپاه پاسداران به محل حادثه حركت كرد.
به او گفتم كجا می روی؟ پاسخ داد مگر نمی بينی شهر به خاك وخون كشيده شده؟ گفتم ولی هنوز خطر رفع نشده و او بی صبرانه گفت مردم الان به كمك ما احتياج دارند و بايد هرچه سريعتر به كمك آنها برويم. سوار شديم و رفتيم و شهيد هوشنگ گفت مرخصی ام تمام شده و بايد فردا به جبهه بروم.
گفتم عزيزم تو سرپرست خانواده و تنها پسر خانواده هستی. اين بار اجازه نميدهم بروی، بگذار كسانی كه چند فرزند دارند آنها بروند. تو مادر و خواهرانت بی سرپرست هستند والحمدالله مردان دليرو شجاع ديگری هستند كه جلوی اين متجاوزان بايستند.
اما هوشنگ گفت من به فرمان رهبر عزيزمان به جبهه می روم، مانع رفتن من نشويد. اسلام ،دين و مذهب ما اكنون درخطر است و ما وظيفه داريم انقلابمان را حفظ كنيم، برادران ما در جبهه تنها هستند. مگر در اين شرايط بهتر از دفاع از دين و مذهب و انقلاب و مملكت وجود دارد؟ هركاری كردم نتوانستم او را از رفتن به جبهه منصرف كنم. با هم خداحافظی كرديم و از يكديگر جدا شديم و همان موقع به جبهه رفت.🕊🌹🕊
❣وصيت نامه شهيد
بارالها!
تو راسپاس و ستايش می كنم كه به ما توفيق عنايت فرمودی كه بتوانيم در راه اسلام عزيز كوچكترين خدمتی بكنم و هم اكنون كه در ميعادگاه عشق و شهادت در حجله گاه خون، عروس سرخ شهادت را در بر می گيرم وصيتم به كليه هم ميهنان و جهان اسلام اين است كه هرگز با شرق و غرب سازش نكرده و زير با رستم و ظلم آنها نرويد.
به جهاد برخيزيد و هميشه گوش بفرمان امام امت باشيد. قدر اين انقلاب و قدر اين امام پررحمت و بركت رابدانيد و به خانواده ام وصيت می كنم كه صبر و بردباری را پيشه خود كنيد.
روحش شاد و يادش گرامی باد.🕊🌹🕊
به افلاطون گفتند: چرا هرگز "غمگین" نمیشوی؟ گفت دل برآنچه نمی ماند نمیبندم.
"فردا" یک "راز است، نگرانش نباش . دیروز یک خاطره بود "حسرتش" را نخور و "امروز" یک "هدیه" است؛ "قدر" آن را بدان و از تک تک لحظههایت لذت ببر
از فشار زندگی نترسید به یاد داشته باشید که "فشار" توده زغالسنگ را به الماس تبدیل میکنه
نگران فردایت نباش "خدای" دیروز وامروز خداى فردا هم هست . ما اولین بار است كه بندگی می كنیم. ولى او قرن هاست که خدایى می كند ...
پس به "خداوند" اعتماد كنو فردا و فرداها را به او بسپار
✨
یه دعایی قشنگی توی سوره اسرا هست که میگه:
«رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا»
یعنی خدایا منو توی (هرکاری و شغلی یا هرچیزی) به درستی وارد کن و به درستی بیرون بیار! و همیشه از سمت خودت یه نیروی کمکی برای من بفرست!
خیلی قشنگه♥️