اگر شکر این انقلاب را
نگوییم ، کفرش را گفتهایم
و اگر در جهتش گام برنداریم
ناگزیر بر ضد آن عمل نمودهایم .
-شهیدعلیحاتمی
ربي، أنا أضع كل ما في قلبي
في يدك وأنت أفضل من يُسلمني إياه..
خدایا هر آنچه را که دلم
میخواهد به تو واگذار کردم
و تو بهترین کسی هستی که
آن را برای من به ارمغان میآوری..
آدم که تب میکند،
کفارهی گناهانش است!
ناراحت نشوید از اینکه مریض شدید،
شکوه نکنید،
فایدهی مریضی این است
که گناهان را نابود میکند..!
+آیتاللهمجتهدی
ولی یک چیزی بگم یادت بمونه:
"گاهی وقتا بدشانسیهامونم از سَر خوششانسی هستش"
این رو بعدا متوجهاش میشیم...
خدا میبینه و میشنوه هرچی که ما نمیدونیم🌱
🍃مادر و پدر هامان همین که کم میآوردند
یک سفره موسی بن جعفر نذر میکردند🍃
شهادت امام موسی کاظم(علیهالسلام)
تسلیت باد🏴
موسی بن جعفر علیهالسلام
در وصف امام زمان علیهالسلام میفرمایند:
"هو الطرید الوحید الغریب
الغائب عن اهله، الموتور بابیه"
او امامي #غریب، تنها، دور از وطن،
و غائب از دیدگان کسان خویش است
که هنوز انتقام خون پدرش گرفته نشده بود.
بارخدایا در شب شھادت باب الحوائج
امامموسیٰکاظمعلیهالسلام قرار داریم
خیلی ها مشکلات دارند مریض دارند
گرفتاری دارند ناراحتی های زیادی دارند
گره از کار تمامی دردمندات باز کن و
حاجات دلشون را برا آورده به خیر
بگردان الھی آمین یارب العالمین 🤲🏻
اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی
من از تو روی نپیچم که مستحب منی
چو سرو در چمنی راست در تصور من
چه جای سرو که مانند روح در بدنی
به صید عالمیانت، کمند، حاجت نیست
همین بس است که برقع ز روی برفکنی
مبارزان جهان، قلب دشمنان شکنند
تو را چه شد که همه قلب دوستان شکنی
عجب در آن نه که آفاق در تو حیرانند
تو هم در آینه حیرانِ حُسنِ خویشتنی
تو را که در نظر آمد جمال طلعت خویش
حقیقت است که دیگر نظر به ما نکنی
کسی در آینه شخصی بدین صفت بیند
کند هر آینه جور و جفا و کبر و منی
در آن دهن که تو داری سخن نمیگنجد
من آدمی نشنیدم بدین شکردهنی
شنیدهای که مقالات سعدی از شیراز
همیبرند به عالم چو نافه ی خُتَنی
مگر که نام خوشت بر دهان من بگذشت
برفت نام من اندر جهان به خوش سخنی...
#سعدی🍃🌸🍃
به شکر خنده دل بردی، ز هر زیبا نگارینی
بنام ایزد، چه زیبایی، تعالی الله چه شیرینی
چنان بر من گذر کردی که دارایی به درویشی
چنان بر من نظر کردی که سلطانی به مسکینی
هزاران فتنه برخیزد ز هر مجلس که برخیزی
هزارن شعله بنشیند به هر محفل که بنشینی
تویی خورشید و ماه من به هر بزمی و هر بامی
تویی آیین و کیش من به هر کیشی و هر دینی
به بزمت مینشینم گر فلک میداد امدادی
به وصلت میرسیدم گر قضا میکرد تمکینی
چنان از عشق مینالم که مجنونی به زنجیری
چنان از درد میغلتم که رنجوری به بالینی
تویی هم حور و هم غلمان تویی هم خلد و هم کوثر
که هم اینی و هم آنی، و هم آنی و هم اینی
مرا تا میدهد چشم تو جام باده، مینوشم
تویی چون ساقی مجلس، چه تقوایی چه آیینی!
در افتادهست مرغ دل به چین زلف مشکینت
چو گنجشکی که افتد ناگهان در چنگ شاهینی
چنان بر گریهام لعلِ مٓیآلود تو میخندد
که آزادی به محبوسی و دل شادی به غمگینی
الا ای طرهٔ جانان، من از چین تو در بندم
که سر تا پا همه بندی و پا تا سر همه چینی
فروغی تا صبا دم میزند از خاک پای او
سر مویی نمیارزد وجود نافهٔ چینی
#فروغی_بسطامی 🍃🌸🍃
با هر بهانه و هوسی ، عاشقت شده است
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است
چیزی ز ماه بودنِ تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است
ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است
پر می کشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است
آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است
#فاضل_نظری 🍃🌸🍃