eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
219 دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
14.1هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره حاج محمود کریمی در مجلس روضه فاطمیه از حاج قاسم سلیمانی 📌شخصی آمد و از من درخواست کرد که با زنان بدحجابی که در روضه‌ها شرکت میکنند برخورد کنم 🔸 حاج قاسم هم آنجا نشسته بود.....
•『🕊️』• ↫ شهید محمود کاوه با کمال رضا به قضای الهی آماده شهادت بود و همیشه وضو داشت و قبل هر عملیات غسل شهادت میکرد،هر نماز را با حضور قلبی میخواند که گویی آخرین نماز زندگیش را میخواند و همیشه احتمال شهادت را برای خود مسجل و حتمی میدانست. ‎‎
📩 . 🏷خدایا مرا بسوزان؛ همراه سوختن گناهان من را هم بسوزان.خدایا چه بگویم که از بار گناهانم باخبری و میدانی در خلوت چقدر معصیت کردم.خدایا توبه کردم...قبول دارم عهد شکنم، قبول دارم بند عاصی و گنه کارم،خدایا دستم به دامان توست ، اول پاکم کن و بعد خاکم کن.خدایا در جوانی آمدم و در جوانی خودم را به تو سپردم...خدایا مرا ببخش که محتاج عفو و بخشش تو هستم. .
راهکار شهادت... اشک است... چرا؟؟!!.. پاسخ را در جملات زیبای شهید روایتگر راه آسمان، بنگریم. شهید آقاسیدمرتضی آوینی: «گریه»، تجلی آن اشتیاق بی‌انتهایی است که روح را به دیار جاودانگی و لقای خداوند پیوند می‌دهد، و «اشک»، آب رحمتی است که همه‌ تیرگی‌ها را از سینه می‌شوید و دل را به عین صفا، که فطرت توحیدی عالم باشد، اتصال می‌بخشد. منبع: کتاب «گنجینه آسمانی» [راوی‌راه‌آسمان، شهیدسیدمرتضی‌آوینی]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ماجرای شهادت در ۶۳ سالگی 👈 حکایت مجاهدانی که نمی‌توانند بازنشسته شوند... 🎙️حجت الاسلام پناهیان
17.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ও🌈🍃ও "استخاره با قرآن" خاطره ای همرزم شهید علی آخوندی 🌹 ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
˙˚🌸🍃˚˙ به این قشنگی که تو شهید شده‌ای ما حتی نمی‌توانیم بخوابیم... شهادت مثل اینکه برای شهدا شروع استراحت است. چقدر آسوده دست ها را زیر سر گذاشته و چشمان خویش را با کمال آرامش بسته ای
˚˙🌈🌱˚˙ روزتون زیبا مثل لبخند بر چهره خستگی ناپذیر رزمنده❤️ صبحتون وعاقبتمون شهدایی🌤✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꙳🌱🕊꙳ شهیدی که چشم برزخی داشت ‌.. مادر شهـید: با مـجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
◌🌸🌱◌ . - شهید ابراهیم همت موقع اذان همه چی رو میذاشت کنار.🪴 ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
✨ میگفت: میدونۍڪِۍ از‌چشم‌ِخدا‌میوفتۍ؟! زمانۍڪه‌آقا‌امام‌‌زمان‌ سرشو‌بندازه‌پایین‌و از‌گناه‌ڪردن‌توخجالت‌بڪشہ ولۍتـو‌انگار‌نـہ‌انگار..! رفیق... نزار‌ڪارت‌بـہ‌اون‌جاها‌برسـہ!!🚶🏻‍♀
رفاقت‌ازجنس‌شهدا..🕊 جبهہ! گــردان! وخاڪـریز! بهانہ‌ست... ماباهم‌رفیق‌شدھ‌ایم‌تاهمدیگررا بسازیم... بااین‌جنس‌ازآدماتافرصت‌هست‌ رفیق‌بشیم‌برا؎‌ساختن‌خودمون✨