#شیر_صحرا
لقبی که مردم دشت عباس به "شهید حسن آبشناسان" داده بودند ، کسیکه "صدام حسین" برای سرش جایزه تعیین ڪرده بود و عراقـی ها با حضور او و یارانش هراس داشتند به دشت عباس نزدیڪ شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ امیر سرلشکر خلبان شهید #ابراهیم_امید_بخش
♦️صاحب «ساعت طلای خلبانان در آمریکا» که بود؟
✍خلبان شهید ابراهیم امید بخش پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز در سال ۱۳۵۲ به آمریکا اعزام و در سال ۱۳۵۴ با گرفتن #ساعت_طلای_خلبانان در آمریکا (این ساعت به خلبان برتر در هر دوره اهداء میشد) به وطن بازگشت و به پادگان بوشهر اعزام شد.
❇️ پزشک متعهد و ایثارگر
✍احمد پزشک ارتش بود.همزمان با شروع جنگ تحمیلی در كرمانشاه بود و در لشگر 58 ذوالفقار خدمت می كرد. مدتی بعد به صورت داوطلب عازم خط مقدم شد و در بیمارستان صحرایی 528 ارتش در منطقه سومار به مداوای مجروحان جنگی پرداخت.
♦️صبح روز ۱۲ دی ماه سال 1365؛ دكتر سریعاً خودش را به بالین مجروحی كه تازه آورده بودند رسانید. بیمارستان صحرایی 528 سومار، پر بود از مجروحان جنگی كه در گوشه و كنار بیمارستان مشغول استراحت بودند.
🔹بیمارستان بر دامنه كوهی قرار گرفته بود. ناگهان دشمن زبون با بمب شیمیایی، منطقه و بیمارستان را مورد حمله قرار داد.
🔸سریعاً رزمندگان و حاضران در منطقه، خودشان را به دره ای كه در پایین بیمارستان قرار گرفته بود رساندند تا از آسیب گازهای شیمیایی در امان بمانند.
♦️اما دكتر و دستیارانش كه در مرحله ی حساسی از مداوای مجروح قرار داشتند و به پایان موفقیت آمیز كار خود نزدیك میشدند، درنگ كردند تا كارشان به اتمام برسد و بتوانند جان مجروح دیگری را از مرگ نجات دهند و هیچ كدام در آن لحظات سخت حاضر به ترك اتاق عمل و نجات جان خود از مرگ حتمی نگردیدند.
🌷كادر درمان به همراه دكتر هجرتی اتاق عمل را ترك نكردند. بمب شیمایی در نزدیكی شان فرود آمد، آنها مظلومانه جانشان را از دست دادند و همه با هم به دیار ابدی شتافته و سربلند و سرافراز به شهادت رسیدند.
#سرلشکر_دکتر_شهید_احمد_هجرتی
🕊 مواسات در سیره شهید #حسن_باقری
🦋 وقتی همسایه ما شدند، هنوز غلام حسین دبستان هم نمی رفت. بچه مهربانی بود. می آمد؛ در می زد و می گفت: نان نمی خواهید؟ کاری ندارید؟
🔹 می فرستادم دنبال کارهایم. سریع نان و قرص هایم را می گرفت می آورد. مادرش را هم خبر می کرد که هر کاری دارم انجام دهد.
📘 کتاب ملاقات در فکه؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی)
#شهید_حسن_باقری
🕊 مواسات در سیره شهید #حسن_باقری
🦋 وقتی همسایه ما شدند، هنوز غلام حسین دبستان هم نمی رفت. بچه مهربانی بود. می آمد؛ در می زد و می گفت: نان نمی خواهید؟ کاری ندارید؟
🔹 می فرستادم دنبال کارهایم. سریع نان و قرص هایم را می گرفت می آورد. مادرش را هم خبر می کرد که هر کاری دارم انجام دهد.
📘 کتاب ملاقات در فکه؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی)
#شهید_حسن_باقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
فرشکوچکیانداخت،
گوشهٔحیاطخانهٔپدریاشتویآفتاب؛پیرمردراازحمامآورد،رویفرشنشاند،
وسرشراخشککرد،دستوپیشانیاش
رامیبوسیدومیگفت:
«همهٔدلخوشیمنتویایندنیا،#پدرمه»
[#احترامحاجقاسمبهپدرش]
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: «این آقای حاج قاسم از آنهایی است که شفاعت میکند انشاءالله»
#در_راه_فتح_قله_ایم
🌟همه میگفتن شاهرخ کجا امام زمان کجا...؟!
رفقای نااهل پای شاهرخ را به کاباره و گعدههای قمار، باز کرده بودند. هر بار که قمه به دست به خانه برمیگشت مادرش دعا میکرد. اطرافیان به التماسهای او میخندیدند اما او مصرانه امام زمان را صدا میکرد و میگفت: آقا! پسر مرا سرباز خودت کن.
ره صد ساله ای که یک شبه طی شد
خبر رشادتهای شاهرخ به جماران رسید. پیر انقلاب جملههایی تاریخی و ماندگار در رثای شهادت شاهرخ ویاران بسیجی شدهاش فرمودند: «اینان ره صدساله را یکشبه طی کردند. من دست و بازوی شمارا میبوسم و از خدا میخواهم من را با این بسیجیان محشور کند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
فرشکوچکیانداخت،
گوشهٔحیاطخانهٔپدریاشتویآفتاب؛پیرمردراازحمامآورد،رویفرشنشاند،
وسرشراخشککرد،دستوپیشانیاش
رامیبوسیدومیگفت:
«همهٔدلخوشیمنتویایندنیا،#پدرمه»
[#احترامحاجقاسمبهپدرش]
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: «این آقای حاج قاسم از آنهایی است که شفاعت میکند انشاءالله»
#در_راه_فتح_قله_ایم
🌟همه میگفتن شاهرخ کجا امام زمان کجا...؟!
رفقای نااهل پای شاهرخ را به کاباره و گعدههای قمار، باز کرده بودند. هر بار که قمه به دست به خانه برمیگشت مادرش دعا میکرد. اطرافیان به التماسهای او میخندیدند اما او مصرانه امام زمان را صدا میکرد و میگفت: آقا! پسر مرا سرباز خودت کن.
ره صد ساله ای که یک شبه طی شد
خبر رشادتهای شاهرخ به جماران رسید. پیر انقلاب جملههایی تاریخی و ماندگار در رثای شهادت شاهرخ ویاران بسیجی شدهاش فرمودند: «اینان ره صدساله را یکشبه طی کردند. من دست و بازوی شمارا میبوسم و از خدا میخواهم من را با این بسیجیان محشور کند.»
خود را چنان ز هجرِ تو گم کردهام که هست
مشکلتر از سراغ توام ، جستجوی خویش .