eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀✨🥀✨ 🌿دل💞 را پر از عطر حضور ڪن آقا تو را به حضرت زهرا ظهور ڪن 🍁آخر اے گل 🌸خوشبوے فاطمه(س)برگرد و را پر از امواج نور ڪن ☀️ 🌸🍃 🌹🍃🌹 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🥀🌺 🍂 صبح يعنے بہ نفس هاے تو پيوند شدن صبح يعنے پر از احساسِ خداوند شدن صبح يعنے ڪه پس از شامِ سيہ مي‌آيے ای خوشا سر به سر زلف تو دلبند شدن... 🍃 🍂 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌼احترام فرزندان شهدا ✍شهید سلیمانی: "به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید.همانگونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید. آن‌ها را در نبود پدران و مادران و همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید" 📚بخشی از وصیت‌نامه الهی سیاسی سپهبد شهید سلیمانی 🌷 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
♦️هدف اصلی آمریکا از ایجاد داعش، ناامن کردن ایران بود ✍رهبر انقلاب : رزمندگان سپاه قدس به کمک فلسطین و غزه و دیگر مناطقی که به وجود آنها نیاز است میروند، اما برای کشور خودمان امنیت ایجاد میکنند. آن دشمنی که آمریکا آن را تجهیز کرده است نه برای عراق و سوریه بلکه در نهایت برای ایران است؛ ایران عزیز. داعش را درست کردند نه برای اینکه در عراق فقط مسلط بشود، هدف اصلی و نهایی ایران بود. آنها میخواستند از این طریق امنیت ما را، مرزهای ما را، شهرهای ما را، خانواده های ما را دچار ناامنی و تشویش بکنند. اینها متوقف شدند به کمک همین جوانان مومن و عزیزی که رفتند و این تلاش بزرگ را انجام دادند. آن فریب خوردگانی که یک روزی فریاد زدند: «نه غزه نه لبنان» آنها هرگز جانشان را، نه فقط جانشان را فدای ایران نکردند، حتی راحتی خودشان و منافع خودشان را در راه کشور حاضر نشدند فدا کنند. آنی که جانش را فدای ایران کرد باز همین شهید سلیمانی ها بودند. اینها بودند که در زمانی که نیاز به دفاع از کشور بود، جان خودشان را کف دست گرفتند و به میدان جنگ رفتند، از کشور دفاع کردند، از ایران دفاع کردند. اینها هستند که میتوانند ادعا بکنند که دفاع میکنند از امنیت کشور. ۹۸/۱۰/۲۷ https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، اما جوانی نبود که بخواهد عاطل و باطل بگردد. کنار درس و مشق، گشت دنبال کاری تا لقمه حلال در بیاورد.هتل کسری نیرو می خواست. هنوز یکی دو هفته نگذشته ، به چشم همه آمد. رئیس هتل نه به اندازه یک گارسون که بیشتر از چشمهایش به او اعتماد داشت. بعد انقلاب خیلی ها اهل احتیاط شدند، اما قاسم از قبلش هم رعایت میکرد. از همکارانش در هتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد. 📚راوی: حجت الاسلام عارفی https://eitaa.com/sardaredeLhaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... .....: 🍃احمدرضا نوجوان بود . گفت: مي خواهم بروم جبهه. قبول نميكردم. غم ترور پدرش در مغازه توسط منافقین و شهادت محمدرضا برايم سنگين بود. نمي خواستم داغ پسر كوچكم را هم ببينم.💔 گفتم:تو هنوز كلاس سوم راهنمايي هستي. جبهه براي تو زوده؟ بمان و درس بخوان. احمدرضا، قدكشيده و رشيد ايستاد. ـ بايد بروم. گفتم: استخاره مي گيرم اگر خوب آمد برو.📿 احمدرضا گفت: مگر مي شود دفاع از اسلام، بد باشد؟ خيلي خوب كه آمد، زبان به كام گرفتم و پسرم با رضايتم به جبهه رفت. در عمليات والفجر10 به پدر و برادرش پیوست.🕊️ علی اکبر، محمدرضا، احمدرضا یغمور https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌱 مدافعان حرم فصل بیست و هشتم قسمت اول ديگر يقين داشتم كه ماجراي شهادت همكاران من واقعي است. در روزگاري كه خبري از شهادت نبود، چطور بايد اين حرف را ثابت ميكردم؟ براي همين چيزي نگفتم. اما هر روز كه برخي همكارانم را در اداره ميديدم، يقين داشتم يك شهيد را كه تا مدتي بعد، به محبوب خود خواهد رسيد ملاقات ميكنم. هيجان عجيبي در ملاقات با اين دوستان داشتم. ميخواستم بيشتر از قبل با آنها حرف بزنم و ... من يک شهيد را که به زودي به ملاقات الهي ميرفت ميديدم. اما چطور اين اتفاق مي افتد؟ آيا جنگي در راه است!؟ چهار ماه بعد از عمل جراحي و اوايل مهرماه 1394 بود كه در اداره اعلام شد: كساني كه علاقه مند به حضور در صف مدافعان حرم هستند، ميتوانند ثبت نام كنند. جنب و جوشي در ميان همكاران افتاد. آنها كه فكرش را ميكردم، همگي ثبت نام كردند. من هم با پيگيري بسيار توفيق يافتم تا همراه آنها، پس از دوره آموزش تكميلي، راهي سوريه شوم.... ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌱 مدافعان حرم فصل بیست و هشتم قسمت دوم آخرين شهر مهم در شمال سوريه، يعني شهر حلب و مناطق مهم اطراف آن بايد آزاد ميشد، نيروهاي ما در منطقه مستقر شدند و كار آغاز شد. چند مرحله عمليات انجام شد و ارتباط تروريستها با تركيه قطع شد. محاصره شهر حلب كامل شد. مرتب از خدا ميخواستم كه همراه با مدافعان حرم به كاروان شهدا ملحق شوم. ديگر هيچ علاقه اي به حضور در دنيا نداشتم. مگر اينكه بخواهم براي رضاي خدا كاري انجام دهم. من ديده بودم كه شهدا در آن سوي هستي چه جايگاهي دارند. لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. كارهايم را انجام دادم. وصيتنامه و مسائلي كه فكر ميكردم بايد جبران كنم انجام شد. آماده رفتن شدم. به ياد دارم كه قبل از اعزام، خيلي مشكل داشتم. با رفتن من موافقت نميشد و... اما با ياري خدا تمام كارها حل شد. ناگفته نماند كه بعد از ماجراهايي كه در اتاق عمل براي من پيش آمد، كل رفتار و اخلاق من تغيير كرد. يعني خيلي مراقبت از اعمالم انجام ميدادم، تا خداي نكرده دل كسي را نرنجانم، حق الناس بر گردنم نماند. ديگر از آن شوخي ها و سر كار گذاشتن ها و... خبري نبود. ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🔹به تو از دور سلام ◽️گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم💔 🌺🥀 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: در حالی که خالق و فرمانده بسیاری از پیروزی ها بود ، اما هیچ گاه از خودش تعریف نمی کرد ... یک بار در جنوب لبنان جلسه ای برگزار کرده بودیم با اینکه نام او را زیاد شنیده بودند اما او را نمی شناختند ...یک بار یکی از اعضا اعتراض کرد و گفت: " تو که هستی که هر روز به این جلسه می آیی و می روی ؟ باید ظرف ها را هم بشویی! "او قبول کرد و کار را انجام داد بعدا فهمیدم که او حاج رضوان است ... 📚روایت شهید سلیمانی از شهید عماد مغنیه 🥀🌸 https://eitaa.com/sardaredeLhaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا