eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
779 دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.8هزار ویدیو
64 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌷🌱 ضروری ترین مطلبی كه در حال حاضر احتیاج به توصیه می باشد اطاعت از ولایت امر فقیه است، خصوصا در شرایط خاصی كه همه منافقان، نقاب از چهره برگرفته و بعد از مدت ها شیطنت و عوام فریبی در مقابل ولایت مطلقه فقیه صف كشیده اند، غافل از آن كه تندباد توفنده ایمان و اخلاص امت رزمنده ما شجره خبیثه آنها را بزودی و به یاری حق، سرنگون خواهد كرد. .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ      ‌
می‌خواستند تسبیحش را بگیرند؛نداد گفت: کسی در میدان نبرد تفنگش را به دیگری نمی‌دهد بعد از خداحافظی یک نفر از طرفش برای همه انگشتر آورد... .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ    
بہ قولِ شهید سید مرتضے آوینے : اینـ چنین مردانے مأمور بہ تحول تاریخ هستند و آمدھ‌انـد تا عاشقانہ زمینہ سٰاز ظُهور بآشند. . . ‌ .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ     
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 در اولین ماموریتش چهار ماه در پاوه ماند و در درگیری با اشرار از ناحیه سر مجروح شد. هر چه اصرار كردیم تا جهت مداوا به بیمارستان سپاه برود قبول نمی‌كرد. آنقدر در استفاده از دقت داشت كه می‌گفت: این كار برای سپاه خرج بر‌می‌دارد، درست نیست و حدود سه هفته جهت پانسمان به دكتر مراجعه می‌كرد و زحمت راه و هزینه آن را متقبل می‌شد تا در هزینه‌ها صرفه‌جویی كرده و این مبالغ برای جبهه هزینه شود و پس از بهبودی از آنجا كه به برادرش حسن علاقه زیادی داشت دوباره عازم كردستان شد و یكماه همانجا ماند و هر بار كه حسن او را به ترمینال می‌آورد تا به تهران باز گردد، هنگام مراجعت به مقر، را زودتر از خود در آنجا می‌دید. عشق به حضور در جبهه‌ها همه را مات و مبهوت ساخته بود. راوی : .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ     
•°🌱 ...مهدی جان! دردهایی هست کھ دارویش آمدن شماست ؛ جوابمان کردند نمی‌آیی ‌؟! [یا‌صاحب‌العصرِوالزَّمان] +برگردانتظارِاهالیِ‌آسمان :) اَلسَلامُـــ عَلیڪَ یا صاحبــَ الزَمان یا ابا صالح الْمَهدے✋ .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
این انقلاب، آن قدر تلاطم و سختی دارد که یک روزی شهدا آرزو می کنند زنده شوند و برای دفاع از این انقلاب دوباره شهید شوند... گویی این روزها را می دید... 🥲 🕊🌱 ‌ .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
♥ ●دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ... ●وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه .. 🌷 .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
༄✨༄ برادرش میگفت بعد از شهادتش به محل کارش رفتم و روی کمدی که وسایل شخصی محمودرضا بود این جمله از حضرت آقا رو با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود «در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است»🌱 🌷 🕊 خاطراتِ شهدا✨ .شـہـدا.بـا.صـلـوات
شهید مدافع حرم شهید علی آقا عبداللهی ❤شهیدی که همیشه متوسل به حضرت زهرا(س) بود❤ برای اعزام به سوریه و دفاع از حرم نذر خانم فاطمه زهرا(س) کرد... در ایام فاطمیه به شهادت رسید... و بعد از ۸ سال در ایام فاطمیه تفحص و به میهن باز گشت شهیدی که هر کس نذر تسبیح کرد دست خالی بر نگشت هر حاجت داری با چشمانش ارتباط بر قرار کن🌷💚 🌷هدیه به ارواح طیبه شهدا بخصوص این شهید عزیز ۱۴ذکر نورانی صلوات🕊 ┄┅☫🇮🇷مدافع حرم 🇮🇷☫┅┄ تبیین .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ    
🌱🌷🌱 سردار جهادگر 🌷 مسئول گروه تلویزیونی روایت فتح🌱 همیشه با وضو بود، میز کارش هم رو به قبله بود، موقع مونتاژ می‌رفت وضو می‌گرفت و می‌آمد. یک‌بار به شوخی گفتم آقا مرتضی! وسواسی شدی؟ ✨گفت: نه! کارکردن برای یک حریمی دارد. راجع به جنگ بایستی درست وارد شد. ✨ را می‌خواهی بچکانی، قبلش یک سری مقدمات دارد. .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ     
صبح زود یکی از اقوام خیلی دورمان که رفت و آمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع مصطفی.برایم عجیب بود که چطور ما را پیدا کرده و سر از اینجا درآورده.برایمان تعریف کرد:که از حضرت عباس (ع)حاجتی داشتم قبل از شهادت پسرتان خواب حضرت عباس(ع)را دیدم. در خواب حضرت به من گفتند:نماینده من در روز تاسوعا داره میاد پیشم.برید پیش اون. وقتی بیدار شدم متوجه منظور حضرت عباس(ع)نشدم. دوباره خواب ‌‌‌دیدم،اینبار مادر مرحومم رو دیدم.گفت:چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس(ع) و بعدش عکس مصطفی رو نشونم داد. بعد از بیدار شدن با پرس و جو فهمیدم که از فامیلای خودمون هست این شهید. بنقل از مادر شهید مدافع حرم (سیدابراهیم) ‌ .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ      ‌
به عنوان مثال  یکی از بچه محل ها ی شهید که وضع مالی خوبی نداشت و زیاد معتقد نبود بدون این که بفهمه با هزینه خودش این جوون رو میفرسته کربلا  و با رفتار خداپسندانه با این جوون دوست میشه و تاثیرات زیادی روش  می گذاره و این بچه الان نماز شب خوان شده و هنوز نمیدونه که کی بردتش کربلا  و پدر شهید فرمودند ابوالفضل با قرآن انس گرفته بود همیشه قرآن در دست داشت و مشغول خواندن قرآن بود . پدر شهید فرمودند اگر میخواین مثل ابوالفضل من بشین باید به پدرو مادر احترام بگذارین. ابوالفضل به ما احترام میکرد . اگر میخواین مثل ابوالفضل بشین نماز شبتون ترک نشه ابوالفضل نماز شب خوان بود و ... .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ      ‌