eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
822 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
60 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ شهید قاسم سلیمانی: 🔹خداوندا ! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه‌ی اعضا و جوارح در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین ! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی خواهم، بهشت من جوار توست ، یا الله ! @sardareghalbam
زجان‌خوش‌تراگرباشد آنـــے♥️!' @sardareghalbam
دشمن‌منتظࢪ↷‌ غفلت و‌سستےماسټ😐⇨ استراحت‌بماند‌بعد‌از‌شهادت ...😌💪🏻 @sardareghalbam
ماجرای درخواست حاج قاسم از نوحه‌خوان حرم امام رضا برای خواندن یک شعر در مراسم تشییع پیکرش! به روایت حاج حسین خوش‌احوال، خادم حرم امام رضا علیه‌السلام یکی از روزها که قرار بود شست‌وشوی حرم انجام شود، وارد روضه منوره شدیم. طبق همان عادت همیشگی بنا کردیم به آماده‌سازی فضا. دیدم حاج قاسم وارد شد؛ خیلی ساده و خودمانی. اشاره کردند هیچی نگو. رفقا بعضی فهمیدند و بعضی نفهمیدند و ما شروع کردیم شعر معروفی که زمزمه عاشقانه‌ و خیلی ساده است و شاید ایراد فنی ادبیاتی هم داشته باشد، خواندیم: ای صفای قلب زارم، هر چه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان، سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت غلام و نوکرت مران از در مران به جان مادرت علی موسی الرضا ... قبل از اینکه من شروع کنم این شعر را بخوانم، تِی را دادم به حاجی. حاجی که شروع کرد به شست‌وشو، من شروع کردم به خواندن این شعر. دیدم تی را گذاشت کنار، سرش را گذاشت کنار ضریح و شروع کرد به گریه. تمام شد. داشتیم می‌آمدیم بیرون، فرمودند قرار است امشب حکم خادمی من را بدهند. دلم می‌خواهد این شعر را آنجا هم بخوانی. گفتم دست من نیست. باید تبلیغات بگوید. گفت من با تولیت هماهنگ می‌کنم که شما را دعوت کنند بیایی این شعر را بخوانی. گفتم چشم. از درب دارالسرور آمدیم بیرون که وارد کفشداری هفت قدیم شویم؛ فضایی که تازگی‌ها گوشی آنتن می‌دهد. هیچ ارتباطی هم نه من و نه حاج قاسم با کسی نگرفتیم. آمدیم به سمت آسایشگاه برویم، تلفنم زنگ خورد. مدیر مراسم گفت امشب اعطای حکم داریم اما نگفت که میهمان داریم یا شخص ویژه‌ای است. گفت شما مداحش هستی و ما فراموش کردیم به شما بگوییم.به حاج قاسم گفتم نمی‌خواهد به کسی بگویی. خودش جور شد. شب شد و برنامه اعطای احکام. شروع کردم به خواندن که حاج قاسم اشکش سرازیر شد. حکم را گرفتند. لباس هم از قبل برایشان آماده کرده بودند. شب جمعه‌ بود. گفتم برویم آسایشگاه، رفقا دوست دارند شما را ببینند. گفتند باشه. داشتیم چای می‌خوردیم. تشکر کردند و با لهجه کرمانی فرمودند "اگر روزی جنازه من آمد توی این حرم، بیا و قول بده دوباره این را برای من بخوانی" حاج قاسم شهید شد. وقتی قرار شد پیکرشان به حرم بیاید، قبل از آنکه من برسم، شورای تبلیغات و انتظامات و خدام جلسه گذاشته بودند که چه کسی و کجا بخواند. وارد روضه منوره که شدیم و پیکر را که از دارالحفاظ وارد کردند، من دم دادم که «ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد / سردار حسین سید و سالار خوش آمد». یک‌دفعه یاد قولی افتادم که به حاج قاسم داده بودم. شروع کردم به خواندن. هق‌هق گریه و ضجه و ناله به آسمان رفت ... ♥️عاشقان شهید سلیمانی⇩⇩ @sardareghalbam
⎤شھادت.. شوخۍنیسٺ! بہ‌‌حرف‌نیسٺ، قلبت‌رابومۍڪنند بوےدنیابدهۍردے . .'🌪☁️^] @sardareghalbam
کجا رفت تأثیر سوز و دعا کجایند مردان بی ادعا کجایند شورآفرینان عشق علمدار مردان میدان عشق
۵«🖇🖤» منظور از رفاقت🌿 بھ هم رسیدن نیست !!...🖇 باهم🤞🏻 بھ خدا رسیدنھ:)🌱 ...! @sardareghalbam
‹💙🦋› . • ❁رَفتَن‌ْعِشْق‌میخوٰاهَد،قَدَݦ‌هآبَھآنہ‌اَنْد❁ • شهیدمشلب @sardareghalbam
•|🧡🔗|• 『شهادت‌یعنے...♥️ ڪوچہ‌ی‌خلوتے‌را‌مے‌خواهم بے‌انتها،براے‌رفتن🌱 بے‌واژه،‌براے‌سرودن🎶 و‌آسمانے،براے‌پرواز‌ڪردن🕊 عاشقانہ‌اوج‌گرفتن‌و‌رها‌شدن❤️ @sardareghalbam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا