7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹کلیپ بسیار شنیدنی👌
✅ صحبتهای استاد #رفیعی برای #مبلغان_محرم
🔹کتاب سوگنامه آل محمد کتاب معتبری نیست.
🔹 مقتل جامع یا دانشنامه امام حسین علیه السلام دیده شود.
🔹 روضه بدن امام جواد علیه السلام بر روی بام و پوشش پرندگان بر روی ایشان در هیچ مقتل قدیمی نیست.
🔹 نفس المهموم و مقتل مقرم میتواند یک معیار باشد برای ما
#واکسن
#محرم 🏴
🆔@sardarr_soleimani
2.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹کلیپ بسیار زیبای بین الحرمین
🏴 سلام همه زندگیم...
🕌 السلام علیك یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🆔@sardarr_soleimani
¦↬🕊☁️
•.
به استقبال ڪاࢪهاےدشواࢪو سخت بࢪوید
ڪاࢪهاے نشدنے انجام بدهید.
•.
🌿¦↫ #آقامونھ
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻تو چرا به خوبیات نگاه میکنی؟
#متوقفنباش🧡✨
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالخوبتصادفےبهدستنمیاد!
#استاد_پناهیان
--🕊🍃--
یاد حرف
#حاج_قاسم
افتادم که میگفت:
باید به این
#بلوغ برسیم
که نباید دیده شویم
آنکس که باید ببیند میبیند...
الحق که راست میگفت...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🕊
دعا کن من «هزار و دوازدهمی» باشم
✍«سردار سلیمانی دو بار به من پیغام داد که: "اگر شهید شدم، مرا کنار شهید محمد حسین یوسف الهی به خاک بسپارید. " یکبار هم که با هم در گلزار شهدا بودیم، رفتیم بالای سر مزار شهید یوسف الهی. آنجا گفتم: شما به دوستان گفتهبودید حتماً باید کنار شهید یوسف الهی دفن شوید... حاج قاسم اینطور تصور کرد که من میخواهم چیزی بگویم با این مضمون که اینجا کنار این شهید، جا نیست و فضا کم است.
به همین خاطر در میان صحبت من، گفت:"لااقل همین نزدیکیها... "، اما عاقبت، همانی شد که میخواست؛ پیکرش بعد از آن ترور ناجوانمردانه آنقدر کوچک شدهبود که در همان فضای کوچک، جا شد... خیلیها گفتند: اینجا، فضا کم است، پیکر سردار را ببریم وسط گلزار و زیر محوطه گنبدیشکل گلزار دفنش کنیم. اما خانواده سردار گفتند: "نه. هرکجا خود حاج قاسم گفته، همانجا دفنش کنید. "» مرغ ذهن سردار حسنی یکدفعه میپرد به ۱۱ ماه قبل و درست در وسط گلزار شهدای کرمان مینشیند. سردار سری به حسرت تکان میدهد و میگوید: «مادر خانم سردار به رحمت خدا رفتهبود و به همین خاطر شب عید نوروز امسال به کرمان آمدهبود. آن شب در گلزار شهدا دیدمش.
محافظان و اطرافیان گوشهای ایستاده بودند و حاجقاسم تنها بالای سر مزار شهدا خلوت کردهبود و گریه میکرد. از پشتسر شناختمش. رفتم و بعد از احوالپرسی، شروع کردیم به قدمزدن در گلزار و صحبت کردن. در میان صحبتها، گفتم: این گلزار، هزار و یازده شهید دارد... حاج قاسم گفت: "دعا کن من، هزار و دوازدهمیاش باشم... " و همینطور شد.»
*#عکس_دیده_نشده*
🥀🥀🥀
صدای قافله ای از پشت دیوار ها به گوش میرسد
دیوار هایی از جنس حجاب های نفسانی...
حسین است...
آمده تا قدم بر قلب خسته ای بگذارد
که سال هاست نامهٔ إنّی اُحِبُّك میفرستد و
و ندایِ مجنونیِ حسین سر میدهد...
و به رسم هر سال،حسین آمده است
با کاروانی از عشق، صبر، ایثار، عطش...
آمده برای گرفتن دست سائلی که او را طلب کرده
برای پرواز...
حسین برای نجاة میآید...
برای روشنایی قلب های دور از هدایت...
اما انگار
قلوبِ ما همچنان زمینگیر است
زمینگیرِ کوچه پس کوچه های کوفه
پر از غبار بدعهدی...
بر زبان هامان، ذکر حسین حسین است و
کاروانِ حسین پشت دیوار هایِ قلب به انتظار...
و باز هم تکرار یك ماجرا
باز هم داستان آب و اسارت
و قلوبی که حسین را به قتلگاه میکشانند...
وقت آن نرسیده
که کفش آویخته و باب قلوبمان را به رویِ
کاروانِ حسین بگشاییم؟!
برای جاودانه شدن...
برای رسیدن به خدایِ حسین...
وقتِسفراست..
وقتِ همراهی،
تا حسینی شدن، فاصله ای نیست...🌱'