🎥 عکس معروف حاج قاسم و ابومهدی چطور گرفته شد؟ 🔺عکس معروفی وجود دارد که بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس خیلی‌ها آن را دیدند ولی کمتر کسی است که بداند ماجرای این عکس چیست؟ 🔺مسئول یکی از گروه‌های جهادی می‌گوید وقتی حاج قاسم به شادگان آمد، کارها که گره خورده بودند به یکباره پیش رفتند، همانجا بود که این عکس تاریخی هم گرفته شد. @sardare_kerman

استوری زینب خانوم دختر سردار

ویژه ولادت امام حسن مجتبی💐 🎶 سرود جانِ احمد✨ با اجرای گروه سرود احسان تهیه‌شده‌درمرکزآوای‌انقلاب‌اسلامی @sardare_kerman

🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع) 💐زهرا پسر آورده قرص قمر آورده 💐برای حیدر حیدر آورده 🎤 #محمودکریمی @sardare_kerman

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت ... زندگی بعد تـــو بر هیچکس ، آسان نگرفت......! #شهید_ابومهدی_المهندس🌷 رفیق خوشبخت ما #التماس_دعا #نسأل_‌الله_منازل_الشهدا 🌷 @sardare_kerman

#زیارت_عاشورا ( شب دهم) 🎤 با نوای علی فانی @sardare_kerman

حاج مهدی رسولی 🍃🌸 ولادت امام حسن مجتبی @sardare_kerman

باغش آباد کسـی که حَسنـی کرد مرا من یقین دارم که این کار حسین بن علیست #امام_حسن❤️ #عاشق_باشید🍃 @sardare_kerman

💠جزء چهاردهم قرآن کریم💠 به روش تحدیر با صدای استاد #معتز_آقائی 🌷التماس دعا🌷 @sardare_kerman

❤️ تمام زندگی من ❤️ #قسمت دوازدهم داستان دنباله دار تمام زندگی من: گرمای تهران ما چند ماه توی خونه پدر و مادر متین بودیم … متین از صبح تا بعد از ظهر نبود … بعد از ظهرها هم خسته برمی گشت و حوصله زبان یاد دادن به من رو نداشت … با این وجود من دست و پا شکسته یه سری جملات رو یاد گرفته بودم … آخر یه روز پدر متین عصبانی شد و با هم دعواشون شد … نمی دونم چی به هم می گفتن اما حس می کردم دعوا به خاطر منه … حدسم هم درست بود … پدرش برای من معلم گرفت … مادرش هم در طول روز … با صبر زیاد با من صحبت می کرد … تمام روزهای خوش من در ایران، همون روزهایی بود که توی خونه پدر و مادرش زندگی می کردیم … ما خونه گرفتیم و رفتیم توی خونه خودمون … پدرش من رو می برد و تمام وسایل رو با سلیقه من می گرفت … و اونها رو با مادرشوهرم و چند نفر از خانم های خانواده شون چیدیم… خیلی خوشحال بودم … اون روزها تنها چیزی که اذیتم می کرد هوای گرم و خشک تهران بود … اوایل دیدن اون آفتاب گرم جالب بود … اما کم کم بیرون رفتن با چادر، وحشتناک شد … وقتی خانم های چادری رو می دیدم با خودم می گفتم … – اوه خدای من … اینها حقیقتا ایمان قوی ای دارن … چطور توی این هوا با چادر حرکت می کنن؟ … و بعد به خودم می گفتم … تو هم می تونی … و استقامت می کردم … تمام روزهای من یه شکل بود … کارهای خونه، یادگیری زبان و مطالعه به زبان فارسی … بیشتر از همه داستان زندگی شهدا برام جذاب بود … اخلاق و منش اسلامی شون … برام تبدیل به یه الگو شده بودن … @sardare_kerman 📚 📖 📖

【• #مڪتب_سلیمانے🌷•】 °|• دشت خشڪید و زمین سـوخت و باران نگـرفت✋ •|° ‌زندگے بعد تو بر هیــچ‌ڪـس آسان نگرفت😔 #اللهم‌_عجل‌لولیڪ‌_الفرج☘ #شهید_زنده❣ #حاج_قاسم_سلیمانی🦋 #سردار_دلها🌹 #شبنشینےبا_حاج‌قاسم_01:20⏰ . . @sardare_kerman

حاجی جان انگار اصلا قرار نیست دنیا بعد تو یک جمعه آرام را تجربه کنه ... 😔 💬 مرضیه حسینی @Sardare_kerman