✠﷽✠
♥️📌
#رمـــــان📖❥
* #نـــاحلـــه🌺
#قسمت_بیستم_و_دوم2⃣2⃣
#پارت_دوم
_از بچه هایِ هیئته !
طلبست ! ۲۰ سالشه . میدونم خیلی بچستا ولی گفتم باهاتون در میون بزارم چون پسر خوبیه.
تو هیئت ریحانه رو دیده !
اسمشم روح اللهس.
با این حرفم چشای ریحانه از حدقه در اومد!!!
وقتی متوجه نگاه من شد سرشو انداخت پایین و دوباره مشغول غذا خوردن شد .
این بار آروم تر .
انگاری خجالت کشیده بود!
بابا خیلی جدی گف
+حالا میشناسیش؟
جدی خوبه؟
_بله حاج اقا . خوبِ خوب
سرشو انداخ پایینو
+با ریحانه صحبت کن ببین نظرش چیه !
اگه مخالفت نکرد بگو یه روز بیان که ببینیم همو.
انتظار شنیدن این حرفو از بابا نداشتم .
فک نمیکردم اجازه بده و انقد راحت با این مسئله کنار بیاد .
دیگه چیزی نگفتم و مشغول غذام شدم .
_
بابا خوابیده بود
ریحانه هم کنارم نشسته بودو درس میخوند
لپ تاب و بستم و یه کش و قوسی ب بدنم دادم و از جام بلند شدم
رفتم کنار ریحانه نشستم و کتابش و بستم
صداش در اومد : عه داداش چیکار میکنییی داشتم درس میخوندمااا
_خب حالا بعدا بخون الان میخوام باهات حرف بزنم
+جانم بفرمایید
_حرفی که میخوام بزنم راجع به روح الله است.
تا اسم روح الله و شنید سرش و انداخت پایین
ادامه دادم :
_من تاحالا بدی ازش ندیدم یه پسر فوق العاده اس. خیلی وقته که ازت خواستگاری کرد .اما من بخاطر اینکه یه خواهر فرشته بیشتر ندارم
قبل از اینکه ب بابا و تو بگم به شناختی که ازش داشتم اطمینان نکردم و راجع بهش تحقیق کردم.خونه نداره ولی اراده داره پول و ثروت خاصیم نداره ولی یه خانواده ی فوق العاده مومن داره که اونجوری که من فهمیدم خیرشون به همه رسیده .
یه ماشین داره ک با اونم کار میکنه
وضع مالیش در همین حده یعنی اگه ازدواج کنی باهاش یه مدت باید سختی و تحمل کنی تا ....
حرفم و قطع کرد
+داداش تو که میشناسی منو .میدونی به پول و ثروت توجهی ندارم ...
واسه من عقاید و اخلاق ورفتار مهم تره
بااخم ساختگی نگاش کردم :
_بله ؟انقدر زود قبول کردی یعنی ؟سخت گذشته بهت مثه اینکه نه؟
چشمم روشن!
سرخ شد و گفت :
+عه داداش من ...من که چیزی نگفتم . فقط گفتم پول و ثروت برام مهم نیست همین
با همون اخم گفتم :
_بگمبیان ؟
+درسم چی میشه ؟
_خواستی میخونی نخواستی ن. حالا اینارو وقتی اومدن خواستگاری باید بهشون بگی.خب چ کنم ؟ پسره هلاک شد بگم بیاد؟
سکوت کرد،با اون اخمی ک رو صورتم نشونده بودم جرئت نمیکرد چیزی بگه
دیگه نتونستم خندم و از دیدن چهره ترسیده و بامزه اش کنترل کنم
زدم زیر خنده و گفتم :
_خواستگار ندیده ی بدبختی بیش نیستی ...*
* _ #نویسنده✍
# #غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#سرباز_سردار
✠﷽✠
♥️📌
#رمـــــان📖❥
* #نــاحلــه🌺
#قسمت_بیستم_و_سوم 3⃣2⃣
#پارت_اول
از حرفم خندش گرفت
حتی فکر کردن به نبودشم اذیتم میکرد .
ولی با تمام وجود خوشبختیش و میخواستم
نگاهشو ازم گرفت و
+چرا وداع میکنی حالا ؟
_اخه انقدر که برات خواستگار نیومده بود فکر میکردم همیشه میمونی و آزارت میدم.
حالا ک فهمیدم قراره عروس شی بری ناراحت شدم
+ناراحت نشو واست زن میگیرم اونو آزار بده
_نه دیگه خواهر
خانومم و که آزار نمیدم رو سرمنگهش میدارم
+ اه اه اه حالم بهم خورد زن ذلیل بدبختتتت.
پاشو پاشو برو میخوام درس بخونم مزاحمم نشو .
آروم زدم تو گوشش ودراز کشیدم تا بخوابم
_ساعت ۶ بیدارم کن آماده شیم برگردونمتون شمال
+دوباره میای تهران ؟
_آره
مثه همیشه تا سرم رفت رو بالش از خستگی زیاد خوابم برد
_
+پاشو پاشو پاشو پاشو ممد پاشو پاشو پاشو پاشو
با صدای ریحانه از خواب پریدم .
یه چش و ابرو رفت و
+چهارساعته ما حاضریم خسته شدیم .
پاشو دیگه اه .
بلند شدم و رفتم دسشویی.
یه اب به سر و صورتم زدم و وسایلارو جمع کردم
بابا و ریحانه هم فرستاده بودم تو ماشین .
خیلی سریع در خونه رو قفل کردم و رفتم پیششون. همینکه نشستمتو ماشین به روح الله پیام فرستادم که" اوکی شد تشریف بیارین"
به دقیقه نکشیده پیامک داد و تشکر کرد .
وقتی بهش گفتمکه این دفعه طولانی میرم تهران و تا عید برنمیگردم خیلی اصرار کرد که زودتر ببیننمون
بعد اینکه با بابا و ریحانه در میون گذاشتم قرار شد فرداشب بیان خونمون*
* _ #نویسنده✍
# #غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#سرباز_سردار
🔮📿مناجات شبانگاهی
✨خدایا!
نفسِمان آهنین است و قلبمان❤️ همچون موم،
و شیطان😈 در کوچه پس کوچه های غربتِ زمینی مان، درکمین !
✨خدایا!
چراغ ایمان و اخلاص را از ما نگیر و ما را تا مرزِ بودن هدایت کن و چشم بر هم نهادنی مارا به حال خودمان وا مگذار 🤲
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
🌷
۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت شهید امیر حاج امینی صاحب این تصویر بی مثال است.
✍بخشی از متن وصیتنامه شهید حاج امینی:
🔸ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند. البته در این امر شکی نیست ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است.
🆔 @sardarr_soleimani
28.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 #یاقوت l #حاج_قاسم
🎥 یاقوت
◼️روایت آخرین زیارت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با حضور هفت شاعر به روایت حسین نشاطی
✅ سفر دوم: مرز عشق
📝 شاعر: سید محمدمهدی شفیعی
↩️ مجموعه یاقوت قصد دارد گوشهای از آنچه شاعران آیینی روایت میکنند را به زبان ساده به تصویر بکشد...
💔#حاجقاسم
@sardarr_soleimani
✨ویژگی های اهل بیت علیهم السلم
💦نهج_البلاغه
🌷بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِى الظَّلْماءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْياءِ، وَ بِنا اَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرارِ
✨شما مردم به وسیله ما،از تاریکی های جهالت نجات یافته و هدایت شدید،و به کمک ما،به اوج ترقی رسیدید،صبح سعادت شما با نور ما درخشید
(و تاریکی ها پایان یافت)
📗خطبه_4
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
آیا شاکر هستی ؟.mp3
1.5M
🔖منبر کوتاه 🔖
🎙 استاد #مؤمنی
⚠️آیا شاکر هستی⁉️
💦امام_هادی علیه السلام
✅ وضعیت بدِ معیشتی
🌸#شکر
👌خدا به تو سه نعمت داده
🌷يا أَبَا هَاشِمٍ أَيُّ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكَ تُرِيدُ أَنْ تُؤَدِّيَ شُكْرَهَا؟
✨ای ابوهاشم درباره کدام نعمتی که خداوند به تو داده است می توانی شکر گذار او باشی؟
من ساکت ماندم وندانستم چه بگویم.
💦 سپس حضرت فرمودند :
🌷إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَزَقَكَ الْإِيمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى النَّارِ، وَ رَزَقَكَ الْعَافِيَةَ فَأَعَانَكَ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ رَزَقَكَ الْقُنُوعَ فَصَانَكَ عَنِ التَّبَذُّلِ…
✨ خداوند #ایمان را روزی و نصیب تو کرد و بوسیله آن بدنت را از آتش دوزخ مصون کرد، و عافیت و سلامتی را نصیب تو گردانید و تو را بر اطاعتش یاری نمود، و به تو قناعت بخشید و از اینکه (به خاطر فقر) خوار و بی آبرو گردی حفظ کرد.
🔹 ای ابو هاشم من در آغاز این نعمتها را به تو یاد آوری کردم چرا که گمان بردم می خواهی از آن کسی که این نعمتها را به تو بخشیده است شکایت کنی؛ و من دستور دادم صد دینار به تو بپردازند آن را دریافت کن .
📚 من لا يَحضُرُه الفقيه،ج ۴ ص ۴۰۱ شیخ صدوق رحمة الله علیه
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
📝برای #عدالت می نویسم
می نویسم، برای روزهایی که عطر عدالت، کوچه های دلتنگی را لبریز کند و نسیم شادی بخش شاپرک ها چتری برای دلخوشی شمعدانی ها باشند.
✅ به امید روزی که یک بار دیگر، صدای دلنشین بلال، از مأذنه های شهر بلند شود و خستگی را، از تن منتظران بزداید.
به امید روزی می نویسم که پیچک های عاشق، از روشنای پنجره ها بالا روند و دست در دست ابرها با آسمان پیوند بخورند.
☺️دلخوشیم برای فردایی که بهار، پیراهن سبز خود را بر تن کند و
پروانه ها، تمام کوچه باغ ها را با
بال های طلایی خودشان جارو کنند و زمین، از دست های مهربان باران، فراوانی بنوشد و آن گاه است که مطمئن می شوم،
«هزار آیینه می روید به هرجا می نهی پا را
همین قدر از تو می دانم، هوایی
کرده ای ما را
میان چشم هایت دیده ام قد می کشد باران
… و اندوهی که وسعت می دهد
بی تابی ما را»
✨آقای مهربان! هزار و این همه سال است که خنده ها، از لب ها گرفته شده و کوچه های امید، در حسرت یک بهار ماندگار تکیده.
احساس ها در خود فراموشی خاموش می شود، وقتی که پرچم های رنگارنگ تزویر، بر فراز ویرانی های تمدّن در اهتزاز باشد.
🤲 اللهم عجل لولیك الفرج 🤲
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
ویدیویی ازحضور حاج قاسم سلیمانی در حادثه سیل خوزستان
#مرد_میدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#حکمت_همیشه_رحمت_است
🔶وقتی کاری انجام نمیشه،
حتماً خیری توش هست.
🔷وقتی مشکل پیش بیاد،
حتماً حکمتی داره.
🔶وقتی تو زندگیت، زمین بخوری
حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
🔷وقتی بیمار میشی،
حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده.
🔶وقتی دیگران بهت بدی میکنند،
حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی.
🔷وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد،
حتماً داری امتحان پس میدی.
🔶وقتی دلت تنگ میشه،
حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی!
👌خدایی که هیچ غیرممکنی
براش وجود نداره..
خدایی که به شدت کافی است ..
🌷الیس اللهُ بِکافٍ عَبدهُ
✨آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟
(سوره زمر آیه 36)
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
🌸#مهدےجان
✅ بهانۀ زندگی!
😭تو وقتی گریه میکنی
صفای باطنت را خیرات میکنی میان زمین و آسمان
و عالم، پاک میشود با دانههای بهشتی اشکت.
ما وقتی گریه میکنیم
آلودگیهای درونمان سوار اشکمان میشوند
و از چشمهایمان بیرون میریزند.
💧اشکهای تو بوی عشق میدهند
و اشکهای ما بوی مشکل.
گریۀ تو برای شوقی است که به نزدیکتر شدن داری
گریۀ ما برای گرهی است که در کارمان افتاده.
👈بنده هر چه قدر به خدا نزدیک شود
باز هم جا دارد برای نزدیکتر شدن
پس تو همیشه در حال گریهای، خوش به حالت!
ما گریهمان بند #گرههایمان است.
گرهها که باز شود، گریهها بند میآید.
✅تو برای دور افتادن دیگران، بیشتر از خودشان گریه میکنی.
ما خیلی که خوب باشیم
برای دور افتادن خودمان گریه میکنیم.
خیال نزدیک شدن که کنیم، گریهمان بند میآید.😭
🔷هر چه هست خدا را شکر که هم گریۀ تو هست و هم گریۀ ما.
👈نقطۀ اشتراک گریۀ ما و تو، شاید این باشد:
گریه اگر نبود، نه تو و نه ما دنیا را تاب نمیآوردیم.
امّا در گریۀ تو چیزی هست که در گریۀ ما نیست
تو اگر گریه نکنی، ما میمیریم.
اشک تو آب حیات ماست.
🔷خدا به خاطر گریۀ تو از کوههای گناه ما میگذرد
و گر نه هر کدام از گناهان، شایستۀ عذابی هلاکتآور است.
از ته دل سپاس که برایمان گریه میکنی
🤲اَلّلهُمّ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج 🤲
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
✨مهربان همدم!
روزگار بدی شده است. برای تمامی عاشقانت.
از خود می بریم و با #گناه پیوند
می خوریم و در گرداب معاصی دست و پا می زنیم و کسی به داد دلِ تنگ ما نمی رسد.
😄… تو می دانی، بسیار سخت است که باشیم و از نیامدنت گلایه نکنیم.
سخت است که تو را برای چهار فصل امید، نخوانیم و در خود بپوسیم.
🔷در روزگاری که پرستوها، از سرزمینِ وجودشان کوچ می کنند و تحمل سوز تازیانه های فراق را ندارند،
جان می کَنیم.
دریاها در رکودی به وسعت یک باور،
می میرند و از دلِ دریاها مرداب ها جان می گیرد و ماهی های سرخ عاشق، در حسرت امواج خروشان دریا، پولک های طلایی خود را در تُنگ کوچک تنهایی شان می شویند و فریاد می زنند که:
✨«ای آخرین ترانه و ای آخرین بهار باز آکه بی حضور تو تلخ است روزگار
✨مولای سبزپوش من، ای منجیِ بزرگ تعجیل کن که تاب ندارم در انتظار.»
🤲 اللهم عجل لولیك الفرج 🤲
#آئینه_ظهور ✨
#یاران_صبح_ظهور ✨
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
❇️مارابه دوستان خود 👥معرفی کنید
👇👇
🆔http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
✅ آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ...
✅ آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻦ فقط به او گوش کن...
✅ آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
خودت را با کسی مقایسه نکن...
✅ آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍهی
کمک کن ؛ تو #توانایی !
شاید همه #توانایی روحی و جسمی برای یاری کردن ندارند...
✅ آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍهی
با همه بی هیچ چشم داشتی #ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ...
✅آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
ﺑﺮﺍﯼ #ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ #ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﻦ ، #هدف داشته باش...
✅آرامش ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
ﺳَﺮِﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ.
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
خاصترینکانالایتآ🦋♥️•|
کلۍمطلب:
•°#خاطراٺشھدا،
•°#عـٰاشقاݩہمھدوۍ
•°#تدریښمباحثمخټلف و
•°#کټبصوتے و . . .
ایݩجاهمہ مھماݩ حضرٺ مادرهسٺیم بھصرفعشق وسربازۍ پسرشوݧ امام مھدۍ(عج)😎^°⇩
https://eitaa.com/joinchat/884080690Cad29140f0f
هدایت شده از مطالب گوشی
🌿 °•♡
🌿پاتوقۍبراۍبچھهیئتۍھا😇👇
-----------------------------------------------
https://eitaa.com/joinchat/884080690Cad29140f0f
-----------------------------------------------
🍀 وقتۍحالدلتبدهبیااینجاخوبشکن 😎⇧
پیشنهاد ویژه امشبمون🌸⇧
🌿°•♡
هدایت شده از مطالب گوشی
『☘••|وآیببینیدچۍآوردم↯↯↯
🔗•°•🌸•°√°
https://eitaa.com/joinchat/884080690Cad29140f0f
هدایت شده از مطالب گوشی
☘️فقط3نفرعضوبشہ،تمومہ⇩
https://eitaa.com/joinchat/884080690Cad29140f0f
💛عضونشینپشیمونمیشینآ⇧
گویند: مرغیست🕊 به نام #آمین ‼️
مرغی آسمانی در بلندترین نقطهٔ آسمان
آنجا که به #خدا نزدیکتر است می پَرَد و سخن می گوید...
✨او شنوا ترین موجود ِ جهان ِ هستی است
هر چیز را که می شنود ،
دوباره بنام فرد ِ گوینده، آن را تکرار
می کند و آمین می گوید
👌این است که همهٔ آیین ها می گویند
مراقب کلامت باش...!
👌این است که می گویند
تنها صداست که می ماند
👌این است که می گویند
دیگران را دعا کنید...!
👌این است که اگر
دیگرانی را نفرین کنیم
روزی، خود ِ ما، دچار آن خواهیم بود
✅مرغ آمین 🕊
هر آنچه که بگوئیم را
با اسم خود ِ ما ، جمع می کند
و به خداوند اعلام می کند
آنگاه در انتهای جمله
آمیـن می گوید
📌پس همیشه برای همه خیر و خوبی بخواهیم.
🤲 برایتان بهترینها را آرزو داریم 🤲
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊کبوترای حرم امام رضا(علیه السلام) خوش به حالتون
🎙کلیپ مداحی آقای محمد #جعفرنژاد
🕌حرم مطهر امام رضا علیه السلام
#ماه_رجب
#فضای_مجازی
🆔@sardarr_soleimani
✠﷽✠
♥️📌
#رمـــــان📖❥
* #نـــاحلــه🌺
#قسمت_بیستم_و_چهارم 4⃣2⃣
#پارت_اول
تو فکر بودم که رسیدم دم سپاه شهرِ خودمون .
گزارش کارا رو گرفتم و برناممونو براشون توضیح دادم .
رفتیم نماز جماعت و بعدشم به بچه ها یه سری زدم و باهم رفتیم بیرون که نهار بخوریم
دوباره برگشتیم سپاه تا به کارای عقب موندم برسم .
تقریبا ساعت ۵ عصر بود .
حرکت کردم سمت ماشینو روندم تا خونه.
به محض ورود با ریحانه مواجه شدم که صورتش گل انداخته بود .
بعد سلام و احوال پرسی با بابا و ریحانه
دستشو گرفتم و بردمش سمت اتاق تاح باهاش حرف بزنم ...
مشغول صحبت بودیم که صدای آیفون اومد
بابا اومد تو اتاق و
+نمیخای درو باز کنی ؟
دل بِکَن دیگه
با حرف بابا خندیدمو
_ای به چشم .
به صورت ریحانه نگاه کردم که از خجالت سرخ شده بود .
با خنده گفتم
_عه صدای قلبت از ۲۰ متریم شنیده میشه. چرا استرس دارییی دخترم !!!
اینو گفتمو رفتم سمت در .
با بابا رفتیم استقبالشون
راهنمایی کردیمکه ماشینشونو پارک کنن. پدر روح الله خیلی گرم و صمیمی باهامون احوال پرسی کرد
مادرشم با یه جعبه شیرینی از ماشین پیاده شد
بر خلاف تصورم پدر و مادرش جوون بودن
بعد احوال پرسی با مادرش و دعوتشون به داخل خونه منتظر موندیم که روح الله از ماشین پیاده شه
تو دلم خدا خدا میکردم ریحانه سوتی نده و بتونه مسلط ازشون استقبال و پذیرایی کنه
روح الله با دسته گل رفت سمت بابا .به وضوح استرس و تو حرکاتش حس میکردم مخصوصا وقتی که نگاه نافذ و دقیق پدرم و رو خودش دید...
بابا با همون ابهت و مهربونی که انگاری ذاتی خدا ذاتی تو وجودش گذاشته بود
سمتش رفت و بهش دست داد وخوش آمد گفت
به من که رسیده بود استرسش کمتر شد
یه لبخند نشست رو لباش و با خوش رویی احوال پرسی کرد*
* _ #نویسنده✍
# #غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#سرباز_سردار
✠﷽✠
♥️📌
#رمـــــان📖❥
* #نـــاحلـــه🌺
#قسمت_بیستم_و_پنجم 5⃣2⃣
#پارت_دوم
لبخندم و جمع کردم و اخم کردم
منتظر بودم مهمونا برن حالش و بگیرم دیگه زیادی داشت میخندید و این روح الله سر ب زیرم پررو شده بود و هی نگاش میکرد
متوجه اخمم که شد لبخندش خشک و شد و خوشبختانه دیگه نیشش تا بنا گوش وا نشد
مادر روح الله گفت
+اذیتت نمیکنیم عزیزم میتونی بعد جوابمونو بدی
ریحانه که با این حرف معصومه خانوم خیالش راحت شده بود نفس عمیق کشید
نشستن سر جاشون دوباره .
همش داشتم حرص میخوردم
عه عه عه تا الان نگاه نمیکردن به هماا
الان چرا چش ور نمیدارن از هم
معلوم نی چی گفتن ک...
اصن باید با ریحانه میرفتم تو اتاق .
خوشبختانه خُلَم شده بودم .
درگیر افکارم بودم که از جاشون بلند شدن و بعد خداحافظی باهامون از خونه خارج شدن
تا رفتن بیرون با اخم زل زدم ب ریحانه که باترس نگاشو ازم گرفت و رفت آشپزخونه
دنبالش رفتم
داشت آب میخورد و متوجه حضور من نبود
به چارچوب در تکیه دادم و دست ب سینه شدم
وقتی برگشت گفت
+عهههه داداش ترسیدم
چیزی نگفتم که گفت
+چیه ؟
جعبه دستمال کاغذی و گرفتم و پرت کردم براش و
_چیه و بلااا
خجالت نمیکشی؟؟رفتی تو اتاق جادو شدیااااا ؟چرا هی میخندیدی هااا؟
دستپاچه گفت
+عه داداش اذیت نکن دیگه
_یه اذیتی نشونت بدم من
دوییدم سمتش
دور میز میچرخید
+داداشششش
_داداش و بلااا حرف نزن بزا دستم بت برسههه
علی اومد آشپزخونه و گفت
+ عه محمد گناه داره ولش کن .بچمون ذوق زده شد
تا علی اومد داخل ریحانه پرید بیرون ک دنبالش رفتم
با پام محکم لگد زدم به پشتِ زانوش
صدا زن داداشم بلند شد
+ولش کن آقا محمد کشتی عروس خانوممونو
با این حرف زن داداش گفتم
_عه عه عه دختره ی هل نزدیک بود همونجا بله رو بگههه
یدونه آروم زدم تو گوشش و گفتم
_خب واسه امروز کافیه دیگه دلم خنک شد
همه خندیدن
بابا هم با خنده نگاهمون میکرد و سرش و تکون میداد
ریحانه دیگه نگام نکرد و هی چش غره میداد
رفت تو اتاقش
درو بست
بابا گفت شام بریم بیرون
رفتم تو اتاق ریحانه
با خشم گفت
+اون درو و واس چی گذاشیم ؟
باهام قهر بود
نشستم کنارش
هلم داد و گفت
+محمد برو بیرون میخوام بخوابم
دستشو گرفتمو بلندش کردم
یه خورده بد قلقی کرد ولی بعدِ کلی ناز کشیدن راضی شد باهامون بیاد.
چادرشو سرکردو رفتیم بیرون!*
* _ #نویسنده✍
# #غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل
#سرباز_سردار
🔮📿مناجات شبانگاهی
✨پروردگارا بر من مقرر فرما که
هنگام ضرورت و بیچارگی تنها به تو متوجه شوم
و وقت حاجت و نیازمندی از تو حاجت خواهم
و هنگام فقر و پریشانی به درگاه تو تضرع و زاری کنم
و مرا هنگام اضطرار ،به اعانت خواستن از غیر ذات خود امتحان مکن
که اینها مرا مستوجب قهر تو و منع از لطف و احسانت خواهد ساخت
🆔@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جدا کردن پیکر سرداردلها از شهید ابومهدی سخت بود.....💔
#استوری
@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کاش برای پایان کرونا هم یک #حاج_قاسم سلیمانی داشتیم...
➖➖
@sardarr_soleimani
جذببہسبڪ حاجقاسـم
بہحاجے گفتم دانشجوها را بیاوریم
براے دیدارتــــونو...
گفت: فقط بچہ حزب اللهـے ها را نیاورید،
کسانے را هم بیاورید با من حرف بزنند کہ
ما را قبـــول ندارند...
#ماه_رجب