eitaa logo
سردار شهید سلیمانی
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
105 فایل
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:به حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮📿 مناجات شبانگاهی ✨خدایا! آن گاه که در سر سرای دلم «أجیبُ دعوةَ الدّاعِ إذا دَعانِ» شنیده می شود، بر می خیزم و با 🚰آب نیاز، وجودم را تطهیر می کنم و مشتاقانه سر بر آستانت می نَهم و کبوتر🕊وجودم را در حضور پُر مِهرت به پروازدر می آورم. هنگامی که اشکهای همچون مروارید بر چهره ام جاری می شود، گونه هایم گرم و وجودم، عاری از هر گونه غم و کینه می شود. ✨خدایا اشکهایم را ازَم نگیر; چرا که من و قلب شکسته ایم💔 من و خلوتِ شبهایم به آن نیاز داریم. 🆔@sardarr_soleimani
‏🔴 میگفت چرا تا الان اسمی از ‎ نبود؟ 🔹گفتم تا یک دهه قبل کسی شهید سلیمانی رو نمیشناخت، اینگونه افراد خالصانه کار میکنن،بیش از حرف زدن هم عمل میکنن. 🔹یکی در جنگ نظامی و یکی در جنگ اقتصادی خوش درخشید، همیشه گمنام و بدور از حاشیه کار میکنن و روزی شناخته میشن که دوربین ها بتونن پیداشون کنن! ❤️ 🍃🌸 @sardarr_soleimani💕
⚠️به مردم در مورد چی بگیم؟؟ از چیه محمد براشون تعریف و تمجید کنیم؟؟ 🔴سعید محمد یه ‎ ست، با دکترای رتبه ۳ عمران... 🔵استاد دانشگاه و عضو هئیت علمی دانشگاه! 🔴سعید محمد یه افتخار نظامیه که بجای موشک، ابرپروژه می سازه! 🔵 تحریمها را یکی پس از دیگری خنثی می سازد! 🔷حالا چیکار کرده؟؟ یه تعدادیش رو نام میبرم.. 1️⃣ تکمیل و تحویل ابرپروژه های کشور از عمرانی تا پتروشیمی با رشد 12 برابر در دو سال 2️⃣ساخت و تکمیل ابرپروژه های نفتی زمانی که توتال فرانسه ایران را رها کرد و رفت.. 3️⃣ساخت اقیانوس پیماهای غول پیکر با همکاری جوانان ایران زمین 4️⃣همکاری او با 500 شرکت دانش بنیان 5️⃣طرح آبرسانی به پنجاه هزار هکتار زمین های کشاورزی غرب کشور رو به اجرا درآورده 6️⃣راه اندازی 8 کارخانه در حوزه های مختلف صنایع معدنی که تا حد زیادی جلوی خام فروشی رو گرفت.. 7️⃣تاسیس هلدینگ برون مرزی و اجرای اتصال پروژه راه آهن چابهار به پنج کشور همسایه.. 8️⃣اجرای چند پروژه در آمریکای لاتین 9️⃣ساخت اولین اسکله تخصصی صنعتی معدنی و نفت در کشور(بندر پارسیان) 9️⃣احداث کارخانه تولید آهن اسفنجی در فولاد بافت که سبب اشتغال هزاران جوان منطقه شد.. و بقیه ی کارا ‌ و ابر پروژه ها که بنام دولت تمام شد😐 🔰حالا جوایزش... 🔴تندیس بلورین جایزه ملی پروژه برتر در سطح مگاپروژه‌ها از انجمن ملی مدیریت پروژه ایران در سال 1392 گرفته.. 🔵لوح تقدیر جایزه تعالی منابع انسانی از انجمن ملی منابع انسانی ایران در سال 1393 گرفته.. 🔴کسب رتبه دوم در جایزه ملی مدیریت دانش (MAKE) در سال 1393 گرفته.. 🔵لوح تقدیر حامیان زمین از اجلاس جهانی حامیان زمین سال 1393 گرفته.. 🔴لوح تقدیر از وزیر نیرو در جشن خودکفایی صنعت سدسازی در سال 1391 گرفته.. 🔵برگزیده در همایش برترین مدیران جهادی در عرصه سازندگی کشور در سال 1394 این نشون میده، با همت جوونای مملکت خودمون و با کمترین بودجه میتونیم تحریما رو بشکونیم و پیشرفت کنیم.. دیگه نیازی نیست یه عده غربگده دست گدایی به غرب دراز کنن.. ❤️ 🍃🌸 @sardarr_soleimani💕
1_414483086.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند👤 اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.... خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان😞💔 🍃🌸 @sardarr_soleimani💕
🔔 ⚠️ 💦 امام سجاد علیه السلام قبل از اینکه را به فقیر بدهد آن را می بوسید، 🤔 از امام سؤال شد، حکمت این کار شما چیست؟ فرمودند: ✅ من دست را می بوسم نه دست فقیر را، 👈زیرا قبل از اینکه به دست فقیر برسد در دست پروردگارم قرار می گیرد. 📚بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۷۴ 🆔@sardarr_soleimani
📌 ایـست✋⛔️ ✅یڪبار هم ڪه شده با خودت و خدایت خلوت ڪن نڪند مجازۍ شدنت مساوۍشود با !!😔 خـیݪۍ از چت ها 📱و گروه هاۍمجازۍ💻 💣پـرتگاه ِایمان توست...❗️ 👌 همیشہ یادمون باشہ مولامون امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بہ تڪ تڪ ڪارهای ما نظر دارن 📌حتۍ☝️یہ ڪلیڪ ڪردن اون وقت بہ حرمت اماممون هم ڪه شده خیـــلی از ڪارهارو انجام نمیدیم 🤲اَللّهُـمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـرج 🤲 🆔@sardarr_soleimani
🌺 سلام صبحتون ☀️🌈 پُر از لبخند... 😄 ☀️ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ 🌸 ﻭ قسم بہ ﺻﺒﺢ ﻫﻨﮕﺎمے کہ چھره ﺑﮕﺸﺎﻳﺪ!🌞 📖سوره مدثر آیہ ۴۳۝ 🆔@sardarr_soleimani
بهشت بر او حرام می شود... 🍃🌸 @sardarr_soleimani💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید حاج قاسم سلیمانی : ما افتخار میکنیم «بی بی سکینه» از ماست. مادری که در این عالم فقط یک فرزند داشت و هیچ قومی نداشت و ندارد. زن زحمتکشیده ی سیه چرده ی با معنویتی که امروز افتخار شهر ماست. او مادر شهید ماست که با کار در کوره های خشتمالی او را بزرگ کرد.کتاب مثل علی مثل فاطمه را بخوانید تا ببینید این مادر چگونه او را بزرگ کرد. @sardarr_soleimani
❇️ سردار شهید قاسم سلیمانے: معنویت از زیادتِ🌷 ڪار حاصل نمےشود💠 بلڪه عصاره‌ۍ اخلاق💚 و ڪردار ماست....🌹
🔴ژنرال مکنزی فرمانده سنتکام: ترامپ فرمان ترور [شهید] سلیمانی را داد؛ من دستور شلیک دادم ✍ جزئیات جدید از ترور حاج قاسم سلیمانی توسط اشغالگران امریکایی:شبکه خبری سی‌بی‌اس در برنامه «۶۰ دقیقه» خود به بررسی حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد در عراق پرداخت. حمله به عین الاسد، در تلافی‌جویی عملیات تکان‌دهنده‌ای رخ داد که رئیس‌جمهور ترامپ شش شب قبل، دستور آن را صادر کرده بود؛ حمله پهپادی که در آن، قاسم سلیمانی، قدرتمند‌ترین ژنرال ایرانی، ترور شد.مکنزی در این مصاحبه مدعی شد: ما گزارش‌های اطلاعاتی را مشاهده کردیم که بر اساس آن، شهید قاسم سلیمانی در حال پیش بردن چندین جریان حمله علیه نیرو‌های ما، سفارتخانه ما و دیگر پایگاه‌های ما در عراق بود.مجری: آیا این حملات، قریب‌الوقوع بودند؟ مکنزی: شاید (این حملات) قرار بود ظرف چند ساعت، یا چند روز و نه چند هفته، رخ دهد.او در ادامه گفت: از نظر من، تصمیم به کشتن هیچ کس، تصمیمی آسان نیست. اما به نظر من، خطر خودداری از اقدام در خصوص این موضوع، بیشتر از خطر اقدام بود. بنابراین، در خصوص انجام این تصمیم اقدام خوبی کردم. در تاریخ سوم ژانویه سال گذشته، دوربین‌های امنیتی فرودگاه، ورود سلیمانی را به بغداد با یک پرواز تجاری از دمشق به ثبت رساند. مکنزی این تصاویر را از زاویه‌ای متفاوت می‌دید. مجری: دیدید که او از هواپیما پیاده شد. مکنزی: بله، بله. در حالی که اطرافیان سلیمانی از هواپیما دور می‌شدند، مکنزی دستور قتل (ترور) را به فرماندهی صادر کرد که کنترل پهپاد‌ها را به عهده داشت. مکنزی گفت: سپس اعلام کردم «زمانی که هدف را در دسترس داشتید، شلیک کنید.» سپس موشک‌ها به طور همزمان هر دو وسیله نقلیه را هدف قرار دادند. او گفت: هیچ کس به نشانه خوشحالی، شانه دیگری را لمس نکرد. هیچ کس خوشحالی نکرد. زیرا اکنون، باید خود را برای پیامد‌های این اقدام آماده می‌کردم. ژنرال مکنزی اطمینان داشت که ایران تلافی‌جویی خواهد کرد، اما نمی‌دانست چطور. برای مدت زمانی، ایرانی‌ها هم نمی‌دانستند چطور باید این کار را انجام دهند. مکنزی گفت: به باور من، آن‌ها (ایرانی‌ها) برای مدتی دچار سردرگمی شدند، زیرا فرماندهی را از دست داده بودند که حقیقتا تعیین کننده بود و به هر چیزی شکل می‌داد و به آن‌ها می‌گفت که قرار است چه اقدامی انجام دهند. این در حالی بود که ژنرال فرانک مکنزی از مقر خود در تامپا، تلاش می‌کرد تا زمان بندی تخلیه نیرو‌ها را به درستی انجام دهد. مکنزی: اگر این کار بسیار زودهنگام انجام می‌شد، این خطر وجود داشت که دشمن، این اقدام را مشاهده و برنامه‌های خود را بر اساس آن تنظیم کند. ایرانی‌ها با خرید تصاویری مانند تصاویر گرفته شده از سوی ماهواره‌های تجاری، عین الاسد را نظارت می‌کردند. مکنزی صبر کرد تا ایران، آخرین تصاویر خود را در آن روز، بارگذاری کند. 🔺مجری: بنابراین، ایرانی‌ها در آخرین تصاویر جاسوسی که با استفاده از ماهواره‌های تجاری به دست آوردند، چه چیزی دیدند؟مکنزی: آن‌ها هواپیما‌ها را روی زمین دیدند و مشاهده کردند که نیرو‌ها در حال کار هستند. مجری: بنابراین، زمانی که آن‌ها موشک‌ها را شلیک کردند، تصور می‌کردند که هواپیما‌ها روی زمین باشند. مکنزی: تصور می‌کنم آن‌ها انتظار داشتند تعدادی هواپیمای آمریکایی را نابود کنند و شماری از نیرو‌های ارتش را بکشند./ دیده بان ایران
تا حالا آیه‌هایی رو توی قرآن خوندیم که درمورد خوبه بدونیم طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام)، 🌸 504 آیه‌ی قرآن مربوط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارند... 🔷توی یکی از آیه‌های قرآن اومده که: در نوشتیم که زمین به می‌رسه 👌، کتاب حضرت داود(علیه السلام) بودکه یه سِری پندهاو موعظه ها در آن آمده!! ✨اما علامه طباطبایی، در تفسیر المیزان آوردند که توی این آیه 107 سوره انبیاء، 👈زبور، یعنی همه کتاب‌های آسمانی 👌این یعنی 📚 تمـام کتـاب‌های آسمـانی مژده دادند که روزی زمین به وسیله رنگ واقعی آرامش رو خواهد دید . . . 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 📗 خاتم ولایت 🆔@sardarr_soleimani
📌چرا با دا‌شتن از گدایی می کنیم⁉️ ✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: 🔷 با داشتن قرآن و عترت و علمای معاصر باز این قدر به آمریکا و شوروی گدایی می کنیم، تا تفضّلاً چیزی به ما بدهند. حاضریم صبح تا شام سر راه آنها بنشینیم تا پنـج قِران(ریال) [ کنایه از پول ناچیز ] به مـا بدهند. 🔰 صورتِ ریال‌ها را می بینیم، ولی آن را که استعبــاد و نــوکری است، درک نمی کنیم. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١١٣ 🆔@sardarr_soleimani
🌳 طرح ملی 🔺️ ۱۵ اسفند، روز درختکاری و آغاز هفته منابع طبیعی است. همانند هر سال گروه های مختلف مردمی، نهادها و دستگاه های مختلف برای کاشت نهال مثمر اقدام می‌کنند تا حرکتی سازنده برای حفظ محیط‌زیست انجام دهند. 🔹️ شما هم همراه با این حرکت برای حفظ و گسترش منابع طبیعی، می‌توانید با هشتگ دیگران را به این اقدام ارزشمند دعوت کنید. 💻 @Khamenei_ir 🔷باز نشر 👆👆👆 🆔@sardarr_soleimani
43.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ دلنوشته‌ای برای شهدای مدافع حرم و شهید حاج‌قاسم سلیمانے از یه دانش آموز😊 عالیه نگاه کنید👌🏻👌🏻 @sardarr_soleimani
⭕️ همانطور که « دوران بزن در رو » برای آمریکاییها تمام شده ✅« دوران الکی وعده دادنها » هم برای نوکران آمریکا تمام شده 🍃🌸 @sardarr_soleimani💕
『🧡͜͡🌿』 💛•| یہ‌ڪانال‌ویژه‌ۍعاشقان‌شَهادٺ😎 َِپسرانِ‌علوۍودُختران‌زهرایۍ💓••• •『☘••| مَگہ‌میشہ‌بچہ‌مَذهـبۍوهِیئتۍ باشۍ، ولۍتواین‌کانآل‌عضونباشۍ؟🤔 ••📿🍃•• 😍°• یہ‌عالمہ‌مطلبِ:😍 -🌿° [💕🍃] [🌸🌹] [🌱🌻] [🌷🏵] • ○میخواۍگوشیـٺ‌امـام‌حُسینۍ‌بِشہ؟ °• پَس‌بسـم‌اللهـ....😌💚 +باصَلـواٺ‌وارد‌شـوید. 👇😇🌿 https://eitaa.com/joinchat/884080690Cad29140f0f 『🧡͜͡🌿』
『☘••| سلام. من همیشه آرزو داشتم که یه کانالی باشه، که وقتی پست هاشو میخونم، کیف کنم و لذت ببرم. 🌿آرزو داشتم که یه کانال باشه، پر از پست های مذهبی، شهدایی و آموزنده. 🍀 تا با این کانال آشنا شدم و همه آرزو هام براورده شد.😎↯ ★꧁᭄𖣐༅ _ |•°°•🦋🌻🌿 ^_^↓ https://eitaa.com/joinchat/884080690Cad29140f0f 🔗•°•🌸•°√° 💛پیشنهاد میکنم، شما هم تو این کانال عضو بشید، مطمئن باشید پشیمون نمیشید.
『☘••|تجمع‌بچہ‌ھاۍ‌انقلابۍ↯ http://eitaa.com/joinchat/2857369602C29e3f99ed5 💛•|عضویت‌مذهبیآ‌‌واجبہ⇧
『☘••|وآی‌ببینید‌چۍ‌آوردم↯↯↯ 🔗•°•🌸•°√° https://eitaa.com/joinchat/884080690Cad29140f0f
◾️إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون پدر به دیدار پسر رفت...😭💔 🌹🕊روح حاج علی اکبر معزغلامی در آستانه سالگرد شهید مدافع حرم حسین معزغلامی همنشین فرزند شهیدش شد اوکه سالها باحنجره شیمیایی یاحسین گفت درروزجمعه به لقاءیارمشرف شد... فاتحه و صلواتی قرائت کنید🙏 @sardarr_soleimani
✅کوچه های را به نام کن بدان در کوچه پس کوچه های دنیا وقتی گم می شوی تنهایت نمےگذارد!! 🥀😍 با معرفتند رفیقشان باشی می کنند... 🕊 🤲 اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌ 🤲 🆔@sardarr_soleimani
✅ انتظار یعنی ..! 💦حضرت‌آیت‌الله‌خامنه‌ای: 🔶«انتظار یعنی چه؟ انتظار به معنای _بودن است. در ادبیات نظامی یک‌ چیزی داریم به نام «آماده‌باش»؛ 👈انتظار یعنی «آماده‌باش»! باید «آماده‌باش» باشیم. 🔷انسان مؤمن و منتظر، آن‌کسی است که در حال «آماده‌باش» است. اگر امام شما که مأمورِ به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کلّ جهان است، امروز ظهور بکند، باید من و شما آماده باشیم. این «آماده‌باش» خیلی مهم است؛ انتظار به این معنا است. ✅ انتظار به معنای بی‌‌صبری کردن و پا به زمین کوبیدن و چرا دیر شد و چرا نشد و مانند اینها نیست، انتظار یعنی باید دائم در حال «آماده‌باش» باشید.» 🗓۱۳۹۶/۲/۲۰ / 🤲 اللهم عجل لولیك الفرج 🤲 🆔@sardarr_soleimani
l 📝سردار در قلب ملت ایران و امت مقاومت ✅همه بدانند پدرم در قلب ملت ایران و امت مقاومت و آزادی‌خواهان جهان جای دارد. با تجدید پیمان مجدد با رهبر عزیزمان قول می‌دهم من و همه فرزندان پدرم با خاطرات و مهربانی‌های پدرم که همواره زنده است و نزد خداوند روزی می‌خورد، زندگی می‌کنیم و بغض و کینه خود و فرزندانمان را با دستور ولایت علیه ظالمان تا ابد حفظ خواهیم کرد. 🆔@sardarr_soleimani
14.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 هر چہ قدࢪ گـشـتیم... عڪس پشت میز تو ࢪا پـیدا نڪردیم (:
سید‌حسن‌نصرالله می گوید: هنگامی که حاج قاسم در آخرین دیدار خود به نزد من آمد ، او خواستار اجازه استفاده از تلفن برای تماس با حاج ابومهدی شد و پس از چند دقیقه صحبت ، حاج سلیمانی شروع به التماس به ابومهدی المهندس کرد که به فرودگاه بغداد برای استقبال ، نیاید. اما حاج ابومهدی المهندس مصمم بود که هنگام ورود به فرودگاه بغداد از وی پذیرایی و اورا همراهی کند. 😢 💚
✠﷽✠ ♥️📌 📖❥ * 🌺 2⃣3⃣ +دختر جون گوشیت ک خودشو کشت بیدار شو دیگه دیرت میشه ها یهو نشستم سرجام و با وحشت گفتم _ساعت چنده؟؟؟؟ +پنج و۱۳ دقیقه _عهههه چرا بیدار نشدمم ؟؟؟ +بعد مدتها یه ناهار سوخته واسه بابات درست کردی خسته شدی!!! خواب موندی ساعت چند باید باشی خونشون ؟ _هفت + خب پس چرا لفتش میدی پاشو زودتر به کارات برس دیگه نزنی تو سر خودت بگی دیرم‌شد . یهو وسط حرفش پریدم گفتم ای وااااایییییییییی ماماااننننن +زهره مار سکته کردم چتهه بچه ؟ _وای مامان وای لاک زدم خوابیدممم +خب چ ربطی داره _وضو گرفته بودم حالا چجوری نماز بخونمممم +خو چرا اون موقع لاک زدی؟ انقده حرصم گرفته بود دلم میخواست جیغ بزنم مامانمم با شناختی ک ازم داشت یه لیوان اب بهم داد و بقیه اشو پاشید روم وگفت + اشکالی نداره دخترم وقت داری پاکش کن دوباره بزن خندم گرفت از کارش از نو پاکشون کردم وضومو گرفتم و نماز خوندم بعد دوباره زدم وقتی از خشک شدنشون مطمئن شدم لباسم و تنم کردم خیلی بهم میومد نشستم رو صندلی مامانم اول موهامو کامل شونه زد بعد با یه مدل خاصی بافتشونو وپشت سرم شکل گل جمعشون کرد کناره های گیسامو کشید تا بیشتر واشه هر مرحله ام با تاف فیکس و محکمشون کرد جلوی موهامم یه خورده چپ گرفت که اونم جز موهای بافته شدم بود وسط موهامم چندتا گیره خوشگل زد بعد از موهام رفت سراغ صورتم خیلی ملیح و ساده آرایشم کرد ولی همونم باعث تغییر قیافم شد از نظر خودم خوشگل شده بودم از دیدن خودم تو آینه ذوق کردم خواستم بوسش کنم که با جیغش یادم اومد با اینکار هم رژ ماتم پاک میشه هم صورت خوشگل مامانم رژی میشه خلاصه از بوسیدنش منصرف شدم و با نگام ب ساعت گفتم _ ای واییی قرار بود ۵ ونیم بابا و بیدار کنم ۶ و ۴۰ دیقه است وایییی مامان گفت: ازدست تویِ سر به هوا ازاتاق بیرون رفت شالم و انداختم سرم یخورده از موهای رو پیشونیم مشخص شد ی طرف کوتاه تر شالم و انداختم سمت راستم و طرف بلند تر جلوی پیراهنم بود پاییزی سبزآبیم و ورداشتم با اینکه دلم نمیخواست روپیراهن بلندم چیزی بپوشم به علت سرمای هوا چاره ای نداشتم رفتم پایین رو کاناپه نشستم تا بابام آماده شه همش نگران بودم دیر برسم بابا آماده شده بود و رفت بیرون .منم از جام بلند شدم و دنبالش رفتم کفش مشکی پاشنه دارم و پوشیدم البته پاشنه هاش خیلی بلند نبود نشستیم تو ماشین آدرس و از تو گوشیم واسش خوندم ۱۰ دقیقه بعد تو خیابونی بودیم که ریحانه گفته بود دقت ک کردم فهمیدم دقیقا جایی بود که اون اتفاقا برام افتاد وآدمی که هیچ وقت هویتش برام مشخص نشد کیفم و خالی کرد و افتاد به جونم که محسن و محمد ناجیم شدن نزدیک خونه ی معلمم اسم کوچه هارو یکی یکی خوندیم تا رسیدیم ب کوچه شهید طاهری داخل کوچه که رفتیم چندتا ماشین و یه عده جوون و جلوی یه خونه دیدم حدس زدم که خونه ریحانه اینا همینجا باشه جلوتر که رفتیم با دیدن محمد مطمئن شدم و به بابام گفتم همینجاست بابا نگه داشت و گفت +خواستی برگردی بهم زنگ بزنم اگه بودم بیام دنبالت _چشم .ممنونم از ماشین پیاده شدم هیچ خانومی اطراف نبود و فقط یه عده پسر دم در ایستاده بودن مردد بودم کجا برم نمیشد یهو از وسطشون رد شم همینطور ایستاده بودم که چشمم خورد ب محمد پیراهن کرم رنگ که یقش مشکی بود و کت شلوار مشکی تنش بود یه کفش شیک مشکیم پاش بود با اتفاقی که دفعه قبل افتاد میترسیدم حتی نگاش کنم یخورده جلوتر رفتم. تو همین زمان محسنم پیداش شد تا چشش بهم خورد به محمد بلند گفت + عه این اینجا چیکار میکنه ؟ محمد باشنیدن حرفش نگاهش و گرفت وبرگشت سمتم وبا دیدن من اروم به محسن گفت _هیس زشته سرمو برگردوندم بابام که هنوز نرفته بود از ماشین پیاده شد بهم نزدیک شد و گفت +فاطمه جان چرا نمیری داخل مگه اینجا نیست ؟ خواستم جوابش و بدم که با شنیدن یه صدای آشنا زبونم نچرخید برگشتم سمت صدا محمد بهمون نزدیک شده بود نگاهش سمت من بود اولش فک کردم کسی پشتمه و داره به اون نگاه میکنه ولی بعدش فهمیدم در کمال تعجب با خودمه .چهرش بر خلاف گذشته جمع نشده بود ابروهاشم بهم گره نخورده بود صداشم خشن نبود گفت _سلام خوش اومدین بفرمایید داخل ریحانه بالاست حدس زدم شاید بخاطر حضور پدرم رفتارش مثه قبل نبود منتظر جوابم نموند خیلی گرم و با لبخند به بابام دست داد و احوال پرسی کرد منم نگاه پر از حیرتم و ازش برداشتم و بی توجه به اون با بابام خداحافظی کردم و رفتم داخل قدم اول از حیاط و که گذروندم یکی با قدمای بلند از من جلوتر رفت از پله ها گذشت و به در رسید محمد بود....* * _ ✍ # 🧡 💚