eitaa logo
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
25 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
9 فایل
باحضور شاعران شهرستان اسدآباد و شعرای میهمان
مشاهده در ایتا
دانلود
جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست سوگند خورم من که بجای تو کسم نیست امروز منم عاشق بی مونس و بی‌یار فریاد همی خواهم و فریاد رسم نیست در عشق نمی‌دانم درمان دل خویش خواهم که کنم صبر ولی دست رسم نیست خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم از تنگ دلی جانا جای نفسم نیست هر شب به سر کوی تو آیم متواری با بدرقهٔ عشق تو بیم عسسم نیست گویی که طلبکار دگر یاری رو رو آری صنما محنت عشق تو بسم نیست ‌❣
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
این مردان را تاریخ فراموش نمی کند اما امثال پزشکیان مانند یک ساده لوح مدعی با مشورت مغرضان نظام اسلامی به عنوان کارشناس نا خودآگاه با حمایت از ناهنجاری‌های اخلاقی و سیاسی و گاها افراد بی بند و بار قصد دارد اذهان جامعه را از یاد مردان جنگ ، شهدا و جانبازان خالی کند
هدایت شده از همسرداری حرفه‌ای
🔴 💠 سال تحویل دور هم بودیم. علی به همه داد غیر از من. گفت: «بیا بالا توی اتاق خودمون». یه دستش گرفت و گفت: «من می‌زنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیه‌ات رو پیدا کن». گذاشته بود توی لباس فرمش. یه شیشه بود و یه . این قدر برام لذت بخش بود که تا حالا یادم مونده. نیمه پنهان ماه، جلد ۵،ص۳۲ 🆔 @khanevadeh_313
وقتیکه جنگ و حمله شد،ازجان گذشتید آه، ای شهیدان، در ره جانان گذشتید!! وقتیکه جنگ و حمله بود،رزمنده بودید آه، ای شهیدان ، شاهدان زنده بودید سنگر به سنگر منزل و ماوایتان بود شام و سحر "یابن الحسن"آوایتان بود یاد شلمچه می کند دیوانه ما را سر می کشیدند عاشقان پیمانه ها را وقتیکه جنگ و حمله شد بابایمان رفت با رفتنش،پشت سرش،دلهایمان رفت بابای ما وقت شهادت، داده پیغام جان شما و انقلاب و دین اسلام بابای ما کرده وصیت دخترش را هرگز نبیند اجنبی موی سرش را وقتیکه جنگ وحمله شدبیچاره بودیم آری، پی امکان راه و چاره بودیم مردان مردی حکم رهبر را گرفتند مردان مردی راه خیبر را گرفتند دشمن دلیرانه به این کاشانه می تاخت از کشته ها و پشته ها ویرانه می ساخت آه، ای شهیدان جبهه ها را پر نمودید در حمله ها تمرین گاز انبر نمودید بابای ما رفته گر میدان مین بود قول خودش جزو گروه خادمین بود شبهای تاریک و عبور از خط دشمن شرط عبور از مانع بی حد دشمن اینها همه از قدرت ایمانشان بود تا سالهای سال بابا بی نشان بود وقتیکه جنگ و حمله شد مردان جنگی غافل ز هر توپ و تفنگ و چوب و سنگی راه دفاع جبهه ی حق را گرفتند یعنی بجز راه خدا راهی نرفتند وقتیکه بابا بی کفن از جبهه آمد بابای خونین پیرُهن از جبهه آمد فرهنگ ما در جنگ با بیگانگان بود عالیترین الگوی ما رزمندگان بود اینک تهاجم از جنایات فرنگ است ماری که در ظاهر فریبا و قشنگ است این جبهه دیگر جبهه دیروز ما نیست دیگر شهادت حاصل امروز ما نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز که ‌صبح با امید آمده است. خورشید به دیـدار زمین آمده است. هــم رایحه‌ی سلام و هــم دیدن گل وقتی که سپیده با نگین آمده است... 🌹🍃سلام دوستان خوب و باصفا "صبح تون بخیروشادی". 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
"یا صاحب الزمان ادرکنی" وقتی نسیمت می‌وزد در این حوالی چشمم غزلخوان می‌شود مانند شالی یک جانماز از مخملِ یاد تو را من جا می‌دهم با عشق در پنجاه سالی ایمانِ من را بیشتر کن تا بگیرم احوال خوش را زیر باران شمالی یک فصل زیبا میرسی میدانم این را هر چند باشد جایِ من آن روز خالی پُر می‌شود در فصلِ تو دستانِ باران با بوی گل هایی که دارد نقشِ قالی سالی که در نوروزِ آن عشق ات بتابد حافظ به وجد آید از آن فرخنده فالی قرآن زِ بر عاشق بخواند با ملائک در مستیِ آرام و بی آشفته حالی خورشید آیات تو نازل می‌شود تا یک بار دیگر عقل ها گیرد تعالی بسطِ تمامِ قبض های حاجتی تو ای پاسخِ لبخندِ هر اشکِ سؤالی ما را مسلمان خودت کن کافرِ غم ای آخرین چشمِ امیدِ این اهالی تدبیرِ یزدانی که حجّت گشته ای بر صدرا و شیخ و ثانی و شمس و غزالی انگار می آید بهشت از سویِ قبله وقتی نسیمت می‌وزد در این حوالی