#توجه_توجه
سلام بانوان گرامی
این پیازداغ ها و سیرداغ های به اضافه ی بادمجان سرخ کرده ی زیبا، کار رستوران سرآشپز هست
هرکسی تمایل داشت ازاین نمونه تهیه کنه بااین شماره تماس بگیره
09196144916 شعبانی
💠آدرس انتهای خیابان شهید حقانی، ابتدای ورودی فرعی روستای صرم
✅ با مدیریت آقای رضا شعبانی
🆔 @sarm_news
🔰جزئیات آتشسوزی در بسیج دانشجویی دانشگاه شریف
🔹کانال روزنامه شریف: آنطور که تصاویر دوربینهای مداربسته نشان میدهد، دو نفر حوالی ساعت ۲ بامداد از دیوار شرقی دانشگاه بالا آمده و به داخل پریدهاند.
🔹ساعت ۲:۲۷ بامداد ابتدا از درب شمالی دفتر بسیج در ساختمان ابنسینا وارد این دفتر شده و اقدام به سوزاندن کرده و خارج شدند.
🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦حکایت مادرانی با چشم های منتظر و دل های سوخته؛ واکنش ها در فضای مجازی به ورود پیکر ۱۱۱ شهید دفاع مقدس به کشور
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
🆔 @sarm_news
📣📣📣مجمع الذاکرین شهرستان کهک
با سلام
ضمن دعوت از شما سرور گرامی جهت شرکت در جلسه هفتگی مجمع الذاکرین اهل بیت (ع) شهرستان کهک ، از شما سرورگرامی تقاضامندیم نسبت به تشویق و ترغیب نوجوانان مستعد برای ثبت نام در کلاس های اموزش مداحی شهرستان کهک اقدام فرمائید.
بخش اول:آموزش مداحی مقطع نوجوانان
ساعت 18/30 الی 19/30
بخش دوم:اموزش روضه خوانی ویژه طلاب در منطقه
ساعت 19/30 الی 20/30
زمان :شنبه ها(امشب)
مکان:کهک، خیابان کمربندی،کوچه موعود، مسجد جوادالائمه(ع)
«اداره تبلیغات اسلامی شهرستان کهک»
🆔 @sarm_news
🔰همه استانها یارانه نقدی آذر را میگیرند
🔹سخنگوی سازمان هدفمندی یارانهها: در ماه جاری یارانه نقدی هیچ استانی قطع نمیشود؛ پرداخت یارانه به صورت کالابرگ اختیاری است و قرار نیست یارانه قطع شود.
🆔 @sarm_news
#کوفته_مرغ_خوشمزه👌
👈ابتدا سینه مرغ و چرخ کنید ،بعد لپه و برنج و نیم پز کنید ،بعد تمام مواد و بریزید تو کاسه و ورز بدید وبعد با گوشکوب برقی یا سنتی خوب بکوبید تا مواد چسبنده بشه،بعد تو قابلمه سس و درست کنید ،ابتدا پیاز داغ کنید و بهش رب و نمک و زردچوبه اضافه کنید و دو لیوان آب بریزید و بعد اینکه قل زد،از مواد کوفته به اندازه دلخواه بردارید و تو دست گرد کنید و بذارید تو سس تا بپزه،میتونید از زرشک و آلو هم برای ترش شدن طعم سس هم استفاده کنید❤️
🦋 🦋
#فیلم_آشپزی
╭┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╮
🎬 🆔 @sarm_news 🎬
╰┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╯
#اطلاعیه
🔷بانک امانات تجهیزات پزشکی جمعیت هلال احمر شهرستان کهک به منظور تسهیل در امور بیماران کم برخوردار شهرستان تجهیزاتی همچون:
✅واکر
✅تخت بیمارستانی
✅دستگاه اکسیژن ساز و ...
به صورت امانی تنها با ارائه کارت ملی به مدت یک ماه در اختیارشان قرار خواهد گرفت.
هماهنگی:
علیرضا یزدی (مسئول عملیات و معاون شعبه جمعیت هلال احمر شهرستان کهک )👇👇👇
09195151310
🆔 @sarm_news
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
❤قسمت بیست و نهم . بعد از اینکه گواهینامم اومد و دست فرمونم هم خوب شد به مامان گفتم به خاله زنگ بزنه
❤قسمت سی ام❤
.
#دست_وپا_چلفتی
.
👈از زبان مینا 👉
.
اعتقادات محسن یه جورایی خاص بود و اعتقادات من رو هم داشت کم کم شبیه خودش میکرد.
اصلا باورم نمیشد با توجه به ظاهرش اینقدر روی بعضی از مسائل حساس باشه.
با اینکه مذهبی نبود ولی روی خیلی از مسائل از خودش حساسیت نشون میداد.
یه روز گفت:
-مینا؟
-بله؟
-یکی از دلیل های علاقه من به تو نوع پوششت بود و این که مطمئنم مثل بقیه دخترهای دانشگاه جلف نیستی
-ممنون 😊
-اما ازت یا چیزی میخوام
-چی؟
میخوام که تو گروه دانشگاه دیگه پست نزاری و تو گروه های مختلط هم نباشی و حتی تو دانشگاه هم با هیچ پسری حتی شده درسی و یا هر بهانه ای حرف نزنی..با دخترها هم بهتره زیاد نگردی چون حسودن و معمولا حرفاشون باعث فتنه میشه.
-باشه اما خود شما که تو خیلی گروها هستین😕
-نه...دختر و پسرها خیلی فرق دارن تو این قضایا...بزدگ تر بشی این چیزا رو بهتر درک میکنی عزیزم...بدون من صلاحت رو میخوام...
-یعنی به من شک دارین؟😦
-نه عزیزم...به بقیه شک دارم 😊
.
نمیدونستم چی تو سرش میگذره فقط میدونستم که دوستش دارم و این برام مهمه...
چند ماهی همین جوری گذشت تا اینکه محسن تصمیم گرفت قضیه رو علنی کنه و بیاد خواستگاریم.
ازم خواسته بودبا مجید هم دیگه ارتباطی نداشته باشم و حتی خونشون هم کمتر برم.
.
👈از زبان مجید👉
.
نمیدونستم دیگه باید چیکار کنم
حرکات مینا برام معادله چند مجهولی بود😥
از طرفی اگه دوستم داره چرا هیچ علامت و نشونه ای نیست و اگه دوستم نداره چرا به پام مونده 😞
دیگه از واسطه و واسطه بازی خسته شده بودم
میخواستم رو در رو با مینا حرف بزنم و حرفام رو بهش بگم...
گوشی رو برداشتم و شروع به تایپ کردن حرفای دلم کردم...
.
((سلام مینا خانم
راستش این مدت خیلی کلنجار رفتم که باهاتون حرف بزنم ولی همیشه خجالت جلوم رو میگرفت و نمیتونستم چیزی بگم
مینا خانم خودتون میدونید من چقدر شما رو دوست دارم ولی تو این مدت حرکات شما و رفتارتون طوری بود که هر روز منو نا امید تر میکرد.
انگار اصلا براتون مهم نیستم.
تا پیام ندم پیامی نمیدید و اگرم جواب بدید با سردی و از انگار از سر مجبوریه.
مینا خانم من روزی رو شب نکردم و هیچ شبی رو روز نکردم که به شما فکر نکرده باشم
اما متاسفانه...))
.
دست رو بردم سمت گزینه ارسال ولی دستم میلرزید و نمیتونستم فشارش بدم
قلبم داشت میارزید.
فکری به سرم زد.
همه متن رو پاک کردم
باید حضوری باهاش حرف بزنم...چشم تو چشم
ساعت رو نگاه کردم و نزدیک ظهر بود...
لباسم رو پوشیدم و با ماشین رفتم سمت دانشگاش.
تا رسیدم جلوی در دیدم...
.
#ادامه_دارد
.
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
.
. رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🆔 @sarm_news