💫💗مهربانان...
🍁💗امروز و هر روزتون گلباران
💫💗صبحتان پراز محبت
🍁💗الهی...
💫💗سهم امروزتان شادی
🍁💗سهم زندگیتون عشق
💫💗سهم قلبتون مهربانی
🍁💗سهم چشمتون زیبایی و
💫💗سهم عمرتون عزت باشه
🍁💗اول هفته تون زیبا و در پناه خدا
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
🌸🍃
25.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نکات سیر ترشی:
نکته ۱ : ظرف ترشی باید کاملا خشک باشه
نکته ۲ : حتما باید سرکه قرمز باشه
نکته ۳ : برای هر یک کیلو سیر یک قاشق نمک لازمه
.
.
.
#سیر #سیر_ترشی #ترشی_سیر #ریسه_سیر #زندگی_روستایی
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
🛑قیمت ۶۰ تومانی گوجه چه ربطی به دلار دارد؟
امام جمعه سنندج در خطبههای نماز جمعه:
🔹چرا تورم مهار نمیشود؟ قیمت اجناس آنقدر افزایش یافته که دیگر قشر ضعیف و فقیر جامعه توان خرید ندارند؛ گرانی دارو بیداد میکند.
🔹چرا باید قیمت یک کیلوگرم گوجه فرنگی به ۵۰ و ۶۰ هزار تومان برسد وقتی میپرسیم میگویند دلار گران شده است! مگر اینها تولید داخلی نیست.
➖➖➖➖➖➖➖➖
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
🛑 مدیرکل گزینش وزارت آموزشوپرورش: اعتراض مشمولان كد ۱۹ آزمونهای دبيری و آموزگاری بررسی و با استخدام ۷۵ درصد آنها موافقت شد
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
.
♨️ مصوبه دولت برای واگذاری فوری خودرو به جانبازان
🔹براساس مصوبه جدید دولت، جانبازان مشمول واردات خودرو می توانند با انصراف از واردات، نسبت به دریافت خودروی داخلی بدون نوبت، و با واگذاری فوری ۳ ماهه بهرهمند شوند.
🔹مشمولین میتوانند کل یا بخشی از بهای خودرو را به صورت نقدی پرداخت نمایند و مابقی را تسهیلات ۴ درصدی با اقساط ۶۰ ماه دریافت کنند.
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحنههای هولناک لحظه انفجار انتحاری تروریستی در ایستگاه راه آهن پاکستان که حداقل ۲۳ کشته و ۴۰ زخمی برجای گذاشت
━═━--━⊰❀🦋❀⊱━--━═━
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
15.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥هشدار جدی رئیس اتحادیه طلا و جواهر به کسانی که از فضای مجازی طلا و سکه خریداری میکنند!
➖➖➖➖➖➖➖➖
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالا هر دغدغه ای که دارید
فوتبال،پول و ثروت،کار و شغل،تفریح ،....
این 33 ثانیه را با دقت ببینید
این مردم مظلوم و مسلمان چقدر از گوشه فکرتان را مشغول کرده اند
اگر بی تفاوت باشید و در جهت درست تاریخ قرار نگیرید ..گرفتار می شوید .. ما در آخرالزمانیم ..
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۶ حاج مهدوے نفس عمیقے ڪشید و با لحن آرومترے گفت: -شرمندتونم.آخہ خی
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۷
قلبم بہ درد آمد.
حس بے پناه شدن داشتم.مثل همون روزے ڪہ داییم تو خیابون دیدتم..مثل همون شبے ڪہ اون خانومہ از صف اول جدام ڪرد فرستادتم آخر صف…
اون روزها هم نمیخواستم اشڪم پایین بریزه ولے اشڪهام فرمانبردار خوبے نبودند.
آبرومو بردند! مثل امروز!
نمیخواستم حاج مهدوے یا فاطمہ اشڪهامو ببینند .
پشتم را بہ آنها ڪردم و وانمود ڪردم ڪہ چادرم رو درست میڪنم.
سریع از زیر چادر اشڪهاے بی پناهم رو از روے گونہ هام پاڪ ڪردم.
🍃🌹🍃
فاطمہ ڪنار گوشم نجوا ڪرد.
-عسل چتہ؟! چرا امروز اینطورے شدے تو..
جواب ندادم.بغضم رو قورت دادم و با غرور راه افتادم.
حالا حاج مهدوے و فاطمہ جاموندند.
ولی طولے نڪشید ڪہ عطر حاج مهدوے رو ڪنار خودم حس ڪردم.
باز طبق عادت همیشگے ریہ هام رو پر از عطر آرامش بخشش ڪردم.
او با لحن آرومے گفت:
_ڪجا تشریف میبرید؟ راه از این طرفہ.
🍃🌹🍃
ایستادم.
چشمهام تازه خشڪ شده بود.
وقتے باهام حرف زد دوباره خیس شدند.نگاهش ڪردم.
تمام اندامش رو بہ سمت من چرخانده بود ولے نگاهم نمیڪرد.
تصویرے ڪہ مدام در این چند مدت تڪرار میشد!
میدونستم اینبار دیگہ بہ هیچ طریقے نگاهم نمیکنہ.
ولے من فرصت داشتم.
فرصت داشتم او رو با دقت بیشترے ببینم.👀
چشمهاے درشت وروشنش، ریشهاے یڪ دست و خرمایے رنگش..و ترڪیب بندے عضلہ هاے صورتش ڪہ خداوند با هنرمندے تمام نقاشیش ڪرده بود.!!
فهمید نگاهش میڪنم.
مردمڪ چشمهایش را مقابل صورتم چرخاند و ..یڪ…دو..سه..
نمیدونم چند ثانیه شد ولی نگاهم ڪرد..
اینبار در نگاهش سوال موج میزد و نفرت!!
نگاهم رو ازش گرفتم چون واقعا نمیخواستم نظاره گر نفرتش باشم.
🍃🌹🍃
اگر فاطمہ اینجا نبود داد میزدم.
هوار میڪشیدم ڪہ آهاے چه خبره؟! جرم من چیہ ڪہ اینطورے نگاهم میکنے؟!
من شاید مثل فاطمہ پاڪ و باوقارنباشم..
ولے اونقدر شخصیت دارم ڪہ گدایے محبت تو رو نڪنم
پس خودت رو نگیر…
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۷ قلبم بہ درد آمد. حس بے پناه شدن داشتم.مثل همون روزے ڪہ داییم تو
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۸
فاطمہ بهانه بود...
من هیچ وقت شهامت گفتن این جملات رو نداشتم چون مدتها بود فراموش ڪرده بودم درد تحقیر شدن رو..
چون مدتها بود مغرورانہ زندگے میڪردم.
با اخم از فاطمہ پرسیدم:
_از ڪجا باید بریم؟
حالا بهتر شد.!!
بگذار من هم مثل خودش باشم.چرا باید او را مخاطب خودم قرار بدم وقتے او ڪوچڪترین توجہے بہ من ندارد!
از این بہ بعد با او ڪلامے حرف نمیزنم ڪہ مبادا خداے ناڪرده موجب گناه ایشون بشم!!!
🍃🌹🍃
فاطمہ ڪہ هرچہ بیشتر میگذشت گیج تر و سردرگم تر میشد
نگاهے بہ هردوے ما ڪرد.
حاج مهدوے بہ فاطمہ مسیر رو اشاره ڪرد و هر سہ نفر راه افتادیم.ڪنار خیابان ایستاد و با ماشینهایے ڪہ ڪنارپاش ترمز میڪردند درباره ے مسیر وقیمت حرف میزد.
فاطمہ با شرمندگے بہ من گفت:
_عسل بگمونم میخوان دربست بگیرن.میدونے هزینش چقدر بالا میشہ؟ !
من عصبے و سر افڪنده درحالیڪہ دندانهامو فشار میدادم گفتم:
-نگران نباش..
فاطمہ با تعجب پرسید:
_هیچ معلومہ چتہ؟ چیشده آخہ؟! چرا یڪ دفعہ اینقدر تغییر کردے؟! حاج مهدوے هم یہ مدلیہ اگہ تمام مدت ڪنارتون نبودم شڪ میڪردم یہ چیزے شده.
فاطمہ اینقدر پاڪ و معصوم بود ڪہ نمیدونست بخاطر یڪ #نگاه_غیرعمد این اوضاع پیش امده وحاج مهدوے هم مثل باقے نزدیڪانم منو با بے رحمے قضاوت ڪرده..
پوزخندے زدم و سر تڪان دادم.ولے فاطمہ اینقدر دانا و با ادب بود ڪہ سڪوت ڪرد و با اینڪہ میدانست پوزخند من خیلے جوابها در پسش داره چیزے نپرسید!
🍃🌹🍃
بالاخره حاج مهدوے با یڪ نفر ڪنار اومد و بہ ما اشاره ڪرد سوار ماشین بشیم.
وقتے نشستیم هنوز راننده درمورد قیمت حرف میزد
-حاج آقا بخدا هیچڪس با این قیمت نمیبرتتون..من بہ احترام لباستون واین دوتا خانوم بزرگوار اینقدر طے ڪردم!
حاج مهدوے با خنده ے ڪوتاهے گفت:
_ان شالله خدا خیرت بده برادرم.ما هم اینجا مسافریم.خوبہ ڪہ رعایت میهمان میڪنید.بیخود نیست ڪہ مردمان جنوب در مهمان نوازے شهره اند!
من ڪہ حسابے همہ ے اتفاقات اخیر ذهنم رو آزار میداد
و با رفتار بے رحمانہ ے حاج مهدوے سرافڪنده وتحقیر شده بودم میان حرف آن دونفر پریدم و از راننده پرسیدم:
_آقا ببخشید چند طے ڪردید؟
راننده ڪہ جاخورده بود نگاهے از آینہ بہ من ڪرد و با مظلومیت گفت:
_سے تومان!!
من چشمهام رو بستم و در سڪوت ماشین از پنجره ے فاطمہ،
دست نرم وگرم باد رو مهمون صورتم ڪردم.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۸ فاطمہ بهانه بود... من هیچ وقت شهامت گفتن این جملات رو نداشتم چون
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۹
ڪاش میشد زمان را بہ عقب برگردوند!
ڪاش میشد دنیا با من مهربانتر باشد!
ڪاش من هم شبیہ فاطمہ بودم!
ڪامل و دوست داشتنے و پاڪ!
پاڪے فاطمہ او را نزد همگان دوست داشتنے و بے مثال ڪرده بود.
از همین حالا فاطمہ رو در لباس عروس ڪنار حاج مهدوے تصور میڪردم.
چقدر آنها بہ هم مےآمدند.
اما نہ!
من نمیخواستم فاطمہ رو ڪنار او ببینم.
حاج مهدوے تنها مردے بود ڪہ بعد از آقام او را بخاطر خودش میخواستم.
میخواستم او را داشتہ باشم.
من در این دنیا هیچ وقت نتونستم اونجورے ڪہ دلم میخواست زندگے ڪنم.
همیشہ نقش بازے میڪردم.
میخوام خودم باشم.رقیہ سادات!
🍃🌹🍃
خوابم برد.💤
آقام رو دوباره دیدم.
اینبار در صندلے شاگرد بجاے حاج مهدوے نشستہ بود.
برگشت نگاهم ڪرد.نگاهش مثل قبل سرد نبود ولے سنگین بود.
پرسیدم :
_هنوز ازم دلخورے آقا؟
بجاے اینڪہ جوابم رو بده ، نگاهے بہ چادرم انداخت ویڪ دفعہ چشمانش خندید و گفت.
_چقدر بهت میاد..
🍃🌹🍃
از خواب پریدم..چہ خواب ڪوتاهے!!
فاطمہ خواب بود.
و حاج مهدوے دستش رو روے پنجره ے باز ماشین گذاشتہ بود وانگار در فڪر بود.
🍃🌹🍃
بالاخره بہ اردوگاه رسیدیم.
راننده مشغول خوش وبش وتعارف پراڪنے با حاج مهدوے بود ڪه بہ سرعت از داخل ڪیفم سے تومن بیرون آوردم و بہ سمت راننده تعارف ڪردم.
حاج مهدوے ڪہ از ماشین تقریبا پیاده شده بود و دستانش رو دراز ڪرده بود بہ سمت راننده تا پولش را بدهد رنگ صورتش سرخ شد و با ناراحتے بہ راننده گفت:
_نگیرید لطفا.
من هم با همون لجاجت پول را روے شانہ ے راننده ڪوباندم و گفتم:
_آقا لطفا حساب ڪنید ایشون مهمون من هستند.
راننده ے بیچاره ڪہ بین ما دونفر گیر افتاده بود با درماندگے بہ حاج مهدوے ومن ڪہ با غرور وڪمے تحڪم آمیز حرف میزدم
نگاهیے ردو بدل ڪرد و آخرسر بہ حاج مهدوے گفت:
_چیڪار ڪنم حاج آقا؟!
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
╚═══════🌼.🍃🌼═╝