eitaa logo
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
3.9هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
7.1هزار ویدیو
74 فایل
🔆 برای ارسال خبر، عکس، فیلم یا حتی نظر و انتقاد میتونی به اکانت ادمین یعنی آیدی زیر بفرستی. 💬 @sarm_news_admin ❗ کانال ما رو به بقیه هم معرفی کنید😁 ❗ یادتون نره برامون اخبار و عکس و فیلم بفرستید😉 💥تبلیغات شما را پذیراییم🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستند داستانی امنیتی نوشته محمد رضا حداد پورجهرمی ۱۰۱ قسمت 🆔 @sarm_news
باشه چشم گذاشتم بفرمایید
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
#کف_خیابون 22 این همه مطالبی بود افشین در این پرونده به دستخط خودش نوشته بود. البته با توجه به رنگ
🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇 23 چند روز طول کشید تا تونستیم با افشین قاطی شم... باید میشد مهره خودمون... هنوز خیلی پاک و بی آلایش تر از خیلی از نوجوون هایی بود که اطرافمون میدیدم. معتقد بودم هنوز خواهر و مادرش هم میشه نجات داد و عاقبت بخیر بشن... اما باید کاری میکردیم که افشین بتونه با خیال راحت تری با ما حرف بزنه. بخاطر همین خودم نه، بلکه همون مامور مشاور نیروی انتظامی را فرستادم گاراژ جلال تا بتونیم حداقل یک ماه ازش واسه افشین مرخصی بگیریم. اوس جلال هم لابد چون فهمیده بود اون مامور هست و کارتشو دیده بود، قبول کرده بود وگرنه کار دولتی و سازمانی نداره که بخواد مثلا مرخصی براش رد کنه. من مبلغ دو ملیون تومن را واسه افشین کارت به کارت کردم تا یه کم خیالش از بابت خرج و مخارج اون ماهشون راحت بشه. بهش گفتم: «ببین داداش افشین! مبلغ دو ملیون تومن، ینی دو سه برابر مبلغ ماهانه گاراژت را برات کارت به کارت کردم که غصه کار و خرج و مخارجت نخوری... اما من فقط میتونم به دو شرط کمکت کنم: یکی اینکه بشی کارمند خودم و به هیچ وجه حتی بدون اجازه من آب نخوری... ینی تک روی نکنی... یکی دیگه هم اینکه مامان و آبجیت نفهمند که با من رابطه داری و حتی با هم تو این پارک قرار میذاری... قبول؟» افشین که خیلی معصومانه و پاک به چشمام زل زده بود، سرش تکون داد و گفت: «قبول!» گفتم: «ضمنا اگه پسر خوبی بودی و تونستی نظرمو در کار جلب کنی، بهت قول یه جایزه نقدی به میزان همین مبلغی که الان تو کارتت هست بهت میدم تا بری واسه مامان و آبجیت هر چی دوس داشتی بخری... راستی آخرین باری که براشون یه چیزی خریدی کی بود؟» یه کم نگاهش از چشمام برداشت و یه طرفی زل زد... یه اشک ضعیفی تو چشماش داشت هل میخورد پشت مژ ه هاش اما غرور قشنگ نوجوونانش نمیذاشت... گفت: «هیچ وقت! پیش نیومده... پیش اومده ها اما پول نداشتم.» گفتم: «اشکال نداره... همین که دوسشون داری و الان میخوای نجاتشون بدی، بهترین هدیه است. من شک ندارم که کاری میکنی کارستون... باعث افتخارشون میشی... به من اعتماد کن... اعتماد کن تا بتونیم با هم کار کنیم... اعتمادمو جلب کن تا مدتی که پیشت هستم بتونم چیزایی که بابای عزیزت اگه الان زنده بود، دوس داشت یادت بده را بهت یاد بدم.» اولین گام جذب یه نوجوون جلب اعتمادش هست... باید بدونه میتونه روت تکیه کنه و براش نقشه نکشیدی... دقیقا این اخلاق پسرای نوجوون، کپی اخلاق و خواسته های دخترها و زن هایی است که از نوعی عدم حمایت و تنهایی رنج میبرند. همشون محتاج توجه با اعتماد کافی هستند... بگذریم. از طرف دیگه، باید یه بازجویی مفصل از افسانه میشد... بالاخره برای نامه ترخیص بیمارستان و رضایت برای عمل کورتاژ و... لازم بود که مثلا پدر بچه باشه و رضایت نامه پر کنه. خب از پدر که قاعدتا خبری نبود... بچه های تیم مشاوره که باهام صحبت کردن، کاملا توجیهشون کردم که حواسشون جمع باشه و واسش پرونده سازی کنند که بتونیم راحت تر افسانه و حتی مامانش را جلب و بازجویی کنیم. اما قرار شد بازجوی جلسات ملاقات با افسانه، خودم باشم. قبل از بازجویی، پرینت پیام های شش ماه قبلش و تمام خط تلفن هایی که به نامش بود، بعلاوه ایمیل ها و استعلام از محل زندگی و خلاصه هر چیزی که بتونه یه تصویر کامل از افسانه بهم بده، جمع و جور کردم. اما... پرینت پیامکاش غیر از موارد محدودی، پر بود از مسائل و گفتگوهای افتضاح وکاملا بی پرده و کثیف... من دسترسی به قبل از این شش ماه نداشتم... اگه میخواستم میشد به دست آورد اما خیلی وقت واسه به دست آوردنش و مطالعش نداشتم. فقط میتونم اینو بگم که حتی پیامکهایی که زن و شوهرهای عاشق و معشوق بهم میدن، بازم به این جلفی و بی حیایی نبوده و نیست!! فورا دادم از خط طرف مقابل افسانه استعلام بگیرند... اون چیزی که باعث تعجبم شد این بود که صاحب دو تا خطی که افسانه به اونا اس ام اس داده بود، به نام دختری بود به نام «فائزه» ! فورا تحقیقات را درباره فائزه شروع کردیم. فهمیدیم که از پرسنل مزون و دور و بری های کوروش هست. گفتم بیشتر اطلاعات میخوام. بهم گفتن که : فائزه، دختر مطلقه ای با قدرت جذب فوق العاده بالاست که کارش آرایشگری مجموعه مزون و زن ها و دخترایی هست که شو اجرا میکنند. دختر یه سرهنگ بازنشسته زمان طاغوت و فاقد تحصیلات بالاست. خب وقتی خط مال فائزه باشه اما شیوه مکالمات و صحبت ها و معاشقه ها کاملا مردونه باشه، ینی خطش دست خودش نیست و کسی یا کسانی دارن با خط اون کار میکنند. حالا بازم این چیز خاصی نبود. یه چیز دیگه بود که... دو ساعت کامل طول کشید تا تونستم به طور دقیق بفهمم که خط های فائزه پیش کیاست؟! ادامه دارد... 🆔 @sarm_news
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇 #کف_خیابون 23 چند روز طول کشید تا تونستیم با افشین قاطی شم... باید میشد مهره خودمون..
24 مهم بود که بدونیم خط های فائزه دست کیاست؟ چون اگه قرار بود از فائزه بازجویی بشه، باید حداقل چند قدم جلوتر از خودش باشم چه برسه به اینکه زیر و روش را بدونم و نتونه گولم بزنه و واسم شعر سر هم کنه. بچه های تیم مخابرات حدودا دو سه ساعت بیشتر طول نکشید تا تونستند بفهمند خط پیش کیاست؟ چرا همین دو سه ساعت طول کشید؟ چون اون دو نفر اصلا با اون دو خط مکالمه ای نداشتن که بشه زودتر هویتشون را کشف کرد. فقط باهاش اس ام اس به دخترها و زن های مزون میدادند. چون مکالمه ای نداشتند، بچه ها از روش های دیگه واسه احراز هویت استفاده کردند که مجاز به نقلش نیستم. بگذریم. وقتی حریفمون اینجوری حرفه ای عمل کردن و خط مال یکی دیگه است... و عدم مکالمه... و فقط پیامک... دائما روشن و... میشد حدس زد که با دو سه تا پرونده افغال ساده رو به رو نیستیم. مخصوصا وقتی فهمیدیم که یکیشون کیه و چیکاره است؟ یکی از خط ها پیش شخصی به نام «کوروش» بوده ... خب ممکنه بگید این که خیلی هم غیر طبیعی نیست و میشد حدس زد... اما کوروش کیه؟! ... مردی بسیار خوش تیپ وخوش پوش... 44 ساله ... اصالتا اهل تهران ... فوق لیسانس دانشکده هنر... متاسفانه کارمند اخراجی یکی از ادارات مهم دولتی به جرم عدم تقید به شئونات اسلامی در محیط کار و احراز و اعتراف یک مورد رابطه نامشروع با زن شوهردار... با ثبت چهار اختراع در زمینه تکنولوژی رنگ... دارای دعوت نامه از دانشگاه انگلستان برای گذراندن دوره های طرح های DDFT ... صاحب اصلی مزون و باشگاه ورزشی مردانه و زنانه... با سابقه دو طلاق در طول زندگی... دارای یک دختر 15 ساله... و کلی خصوصیات دیگه که الان لازم نیست دنبالش بگم. معمولا هماهنگی های لازم برای شوها و افراد مدلینگ و مانکن های مختلف توسط خود کوروش انجام میشده. تمام خطوط تلفن کوروش را برای تحقیقات لازم داشتم. اما با کمال تعجب کوروش با اینکه سنش 44 سال بود و اون همه ارتباطات و... داشت، حتی یک خط تلفن هم به نامش نبود!! میدونستم که ممکنه از ایمیلهاش هم چیز دندونگیری در نیاد اما باز هم با این وجود، یکی از بچه ها را مامور چک کردن ایمیل ها و روابط فیس بوکی کوروش کردم. مطالب خوبی به دست اومد اما خیلی پراکنده بود و نمیشد چیز دندونگیری ازشون درآورد. فقط واسم جالب بود که اکثر دوستان فیس بوکی کوروش، اعضای جامعه «بهایی» های ایران بودند!! اما چیز خاصی در این روابط فیس بوکی که به درد اصل پرونده بخوره ندیدیم به جز توهین به نظام و سران مملکت و ... اما ... اما یکی دیگه از خط ها چند هفته بود که خاموش بود. قبلش هم پیامک های خاصی به افراد مختلف داشته که اکثرا حول محور مزون و شو و مدلینگ و این جور چیزا بود. ولی چرا چند هفته خاموش بود؟! پاسخ به این سوال خیلی سخت بود. یه شب تا صبح نشستم و تماما پیامک های بین اون خط مفقود شده با خطی که دست کوروش بود خوندم و تحلیل کردم. از بس مطالب متنوع و مهم داشت که دلم نمیاد نگم ولی از یه طرف دیگه، از بحث اصلی پرونده افشین دور میشیم. بخاطر همین زوم کردم روی مباحث بین کوروش و اون شخص مفقود شده که درباره افسانه و مامانش گفتگو کرده بودند. خب درباره هیکل و تیپ و قیمت لباس ها و حتی... با عرض معذرت... قیمت اندام های این مادر و دختر هم با هم به توافق رسیده بودند. نوشته بودند: «اینجوری اعلام کن که: قیمت انواع لباس های مجلسی شوی آمل: 700 دلار قیمت ست انواع لباس های زیر : 300 دلار قیمت .... دختر : 1000 دلار قیمت .... مادر : 900 دلار حداکثر تخفیف برای عمو جون به شرط امضای پروانه کسب مزون خیابون نادری پنجاه درصد البته منهای ....» 👈 وایسا ببینم... عمو جون؟! امضای پروانه کسب؟! این کلمات، بوی تعفن ماجرا را شدیدتر میکرد... هم شدیدتر و هم خطرناک تر... ادامه دارد... 🆔 @sarm_news
جشن تکریم مادران به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها ۱۴۰۱/۱۰/۲۸ (به علت تعطیلی با چند روز تاخیر) مدرسه حضرت رقیه(س) 🆔 @sarm_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌ تموم‌ نداشته‌هات‌ فکر کن❗️ خب‌‌ حالا‌ بشین‌ ببین‌ داشته‌هات‌ چقدره؟ حالا‌ میتونی‌ از خدا گله‌ کنی؟ معلومه‌ که‌ نه🖐🏻 اون‌ قدر نعمت‌ داری اون‌ قدر دارایی‌ باارزش‌ هست‌✨ که‌ نداشته‌هات‌ توش‌ گم‌ میشن(: پس‌ به‌ جای‌ شکایت‌ از نداشته‌هات‌ به‌ داشته‌هات‌ فکر‌ کن♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️️ 🆔 @sarm_news