نام زینب خاک را زر میکند
دخت حیدر کار حیدر میکند
نام زینب دلنشین و دلرباست
دختر مشکل گشا مشکل گشاست
#میلاد_حضرت_زینب💫💞
#روز_پرستار💫💞
#تبریڪ_و_تهنیٺ_باد💫💖
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
مداحی_آنلاین_امشب_چه_قیامت_شده_میخونه_حسین_طاهری.mp3
3.19M
امشب چه قیامت شده میخونه
تا صبح میزارم لب روی پیمونه
#سرود🔊
#میلاد_حضرت_زینب(س)🌸
#حسین_طاهری🎙
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خط و نشان سردار سپاه برای صهیونیستها:
🔥گریه کردن را یاد بگیرید!
⭕️ سردار جوانی معاون سیاسی سپاه: صهیونیست ها از این پس باید گریه کردن را یاد بگیرند
#وعده_صادق۳
#ایران
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🤲اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🤲
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خیلی دوستشون دارم اما...
دختر خانم کوچک و زیبایی که به فرمان جهاد آقا لبیک گفت و در پویش #ایران_همدل طلاهای خود را تقدیم جبهه مقاومت کرد.
این طلاها را سال پیش پدرم برایم خرید.حالا که آقا فتوای جهاد داده آن را تقدیم جبهه مقاومت میکنم.
━═━--━⊰❀🦋❀⊱━--━═━
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۰ فاطمہ خودش را بهم رسوند و بازومو با مهربانے گرفت.نمیتوانستم فاط
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۱
تلفنم زنگ خورد.
ڪاش میشد جواب نداد.
ڪاش میشد تمام پلهاے ارتباطیم با سایہ هاے شوم زندگیم ویران میشد..
خیلے دلم میخواست بدونم اگر فاطمہ میدانست چہ دردسرهایے پشت خط انتظارم رو میڪشند باز هم بهم تذڪر میداد گوشیم رو جواب بدم؟؟
از زیر چادرم با دستان عرق ڪرده گوشے رو نگاه ڪردم.
نسیم بود.
مےدانستم چرا زنگ زده و اینجا بین این دونفر واقعا نمیشد با او بحث ڪرد.
گوشیم رو در حالت بے صدا گذاشتم . نگاه معنے دارے بین من وفاطمہ رد وبدل شد.
دیگہ غذا از گلوم پایین نمیرفت.گوشیم لرزش ڪوتاهے ڪرد.قاشقم رو روے بشقابم انداختم و پیامڪ نسیم رو از لاے چادرم باز ڪردم.نوشته بود:
گوشے رو جواب بده..دارے چہ غلطے میڪنے؟
🍃🌹🍃
نمیدانم چرا اینقدر میترسیدم.
اصلا تمرڪز حواس نداشتم.قلبم طبق معمول محڪم بہ قفسہ ے سینہ ام میڪوبید و تنفسم رو مختل ڪرده بود.
حاج مهدوے ڪاملا مشخص بود ڪہ فهمیده مشڪلے هست.فاطمہ هم با نگرانے نگاهم میڪرد.
حاج مهدوے در حالیڪہ سالادش رو چنگال میزد با لحنے خاص پرسید:
– ببخشید مشڪلے پیش اومده؟
من سرم رو بالا گرفتم ونگاهی کوتاه بہ صورت محجوب و مغرور او انداختم و مثل نجوا گفتم:
_نہ…
صداے ویبره گوشیم ڪلافه ام ڪرد با عصبانیت گوشے رو در دستم فشار دادم و خواستم خاموشش ڪنم ڪہ حاج مهدوے دوباره با حالتے خاص گفت: _گوشیتون رو جواب نمیدید!!! این یعنے مشڪلے هست!!
در یڪ لحظہ فڪر ڪردم وتصمیم نهاییم رو گرفتم.
صندلیم رو عقب ڪشیدم وبا حرڪتے سریع بلندشدم
-عذر میخوام.اگر اجازه بدید من جواب تلفنم رو بدم وبرگردم.
حاج مهدوے با نگاهے خاص و سوال برانگیز گفت:
_اختیار دارید.راحت باشید.
و من در حالیڪہ گوشی رو ڪنار گوشم مےگذاشتم بہ سمت بیرون رفتم و با نفسے عمیق سعے ڪردم عادے صحبت ڪنم.
🍃🌹🍃
_بلہ
نسیم بدون سلام احوالپرسے با عصبانیت بهم حملہ ڪرد:
_حالا دیگہ گوشے رو جواب نمیدے؟؟ معنے این ڪارها چیہ؟! چیشده؟ نمیگے ما نگرانت میشیم؟ !
هہ!! فڪر ڪن منم باور شہ ڪہ تو نگرانمے!!
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۱ تلفنم زنگ خورد. ڪاش میشد جواب نداد. ڪاش میشد تمام پلهاے ارتباطیم
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۲
با لحنے سرد وناراحت گفتم:
_چیشده حالا یڪ دفعہ دلتنگ من شدے؟! تو هیچ وقت اینقدر پشت هم زنگ نمیزدے!
_خیلے بے انصافے! ! من تا حالا بهت زنگ نمیزدم؟!
_نگفتم زنگ نمیزدے.!!! گفتم پشت هم میس نمینداختے.حتما اتفاق مهمے افتاده ڪہ اینقدر مسر بودے باهام حرف بزنے!
او نفس عمیقے ڪشید و گفت:
_اول بگو الان ڪجایے؟ !
_مسافرت!!! سوال بعدے؟؟
او با تعجب سوالم رو تڪرار ڪرد.
_مسافرت؟؟؟؟ تو ڪہ جایے نداشتے برے؟! ڪس وڪارے نداشتے!! ڪجا رفتے
دروغ گفتم:
_اومدم قشم!! و فرداصبح برمیگردم
_تو درقشم چیڪار میڪنے؟ چرا تنها رفتے؟!چرا بے خبر.؟
_توقع داشتے با ڪے برم؟ با ڪامران ڪہ ڪار دستم بده؟؟ یا با تو ڪہ همش تو اون شرڪت لعنتیت هستے!!! خستہ بودم ..احتیاج داشتم آب وهوایے عوض ڪنم.این ڪجاش اشڪال داره؟
او ڪہ لحنش آرومتر ومهربانتر شده بود با نگرانے پرسید:
_ببینم چیشده عزیزم؟ ڪسے اذیتت ڪرده؟ نکنہ ڪامران حرڪتے ڪرده؟
🍃🌹🍃
حدسم درست بود.
زنگ زده بود تا از زیر زبانم حرف بڪشد چرا ڪامران را دڪ ڪردم.پس ڪامران با مسعود تماس گرفتہ بود.
حالا چہ حرفهایے بینشون رد وبدل شده بود خدا میدانست.هرچند پیش بینے آن حرفها زیاد هم سخت نبود.
🍃🌹🍃
گفتم:
_نہ ڪامران تا حالا ڪہ یڪ جنتلمن ڪامل و بوده واز ناحیہ ے او خطرے تهدیدم نڪرده!
او با ڪلافگے پرسید:
_پس دیگہ چہ مرگتہ؟
حوصلہ ے سین جین شدن نداشتم .با بے حوصلگے گفتم:
_نسیم من واقعا حوصلہ ے حرف زدن ندارم.وقتے برگردم همہ چیز رو توضیح میدم.. فقط الان ڪارے بہ ڪارم نداشتہ باشید.
نسیم آهے ڪشید و با لحن دوستانہ اے تهدیدم ڪرد:
_والا من ڪہ نفهمیدم تو دقیقا چہ مرگتہ.وحتے نفهمیدم تو چطورے تڪ وتنها رفتے قشم! فقط امیدوارم این تنهایے ڪمڪت ڪنہ تصمیم درستے بگیرے و ڪارے نڪنے ڪہ بعدها پشیمون شے.
بے اعتنا به تهدیدش گفتم:
_بسیارخوب ممنون ڪہ درڪ میڪنے…فعلا ..
و گوشے رو قطع ڪردم.
🍃🌹🍃
رفتم سمت میزمون.
حاج مهدوے اونجا نبود.فاطمہ تا منو دید در حالیڪہ باقے مونده ے غذاها رو داخل ظرف یڪبار مصرف میریخت گفت:
_دیرڪردے چقدر!!! غذات از دهن افتاد!
پرسیدم :
_حاج آقا ڪجاست؟
گفت:
_نمیدونم.غذاشو سریع خورد و پاشد رفت.بنده خدا معذب بود.نباید اصرارش میڪردے اینجا بشینہ.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄 قسمت ۴۲ با لحنے سرد وناراحت گفتم: _چیشده حالا یڪ دفعہ دلتنگ من شدے؟! تو
🍄رمان جذاب #رهایی_ازشب🍄
قسمت ۴۳
من ڪہ تحت تاثیر حرفهاے نسیم هنوز عصبانے بودم، گفتم:
_چہ ربطے داره؟! مگہ ما لولوییم؟!! یڪ لقمه غذا بود دیگہ..با ڪنار ما غذا خوردن حلال خدا حرام میشد؟ !!! از طرفے شما در این رستوران جاے خالے میبینے ڪہ این حرفو میزنے؟ مطمین باش اگر اینجا نشستنشون مشڪل داشت خودشون نمینشستند!!
فاطمہ متعجب از لحن تندم گفت:
_چیزے شده؟ انگار سر جنگ دارے!
🍃🌹🍃
بہ خودم اومدم.
حق با او بود.خیلے در رفتارم وحرف زدنم تنش وجود داشت. معذرت خواستم و بہ باقے مونده ے غذام نگاهے انداختم ولے دیگر میل بہ خوردن نداشتم.
فاطمہ دستش را روے دستم گذاشت وگفت:
_من اینا رونپرسیدم تا ازم معذرت بخواے..پرسیدم چون نگرانتم.
🍃🌹🍃
لبخند قدرشناسانہ اے زدم:
-خوبم….
#واسہ_تغییر_باید_از_خیلے_چیزها_گذشت.. دارم میگذرم…
مهم نیست چقدر سختہ..مهم اینہ ڪہ دارم میگذرم.
فاطمہ بانگرانے پرسید:
_ڪمڪے از دست من برمیاد؟
_آره..شاید دعا!
ڪیفم رو از روے میز برداشتم.
گفت:غذات هنوز تموم نشده…
نگاهے دوباره به بشقابم انداختم ونجوا ڪردم:
-بس بود!تا همینجاش هم طعمش برام خاطره شد..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #رهایی_از_شب
✍ نویسنده ؛ « #ف_مقیمی »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼🍃🌼.═══════╗
👇
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
╚═══════🌼.🍃🌼═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستی گرونترین پرنده چند رنگ عوض میکند؟
پرنده ۸ میلیون دلاری که ۶۲ رنگ عوض میکند! 😳
#طبیعت
#شگفت_انگیر
╔═🍃🪻🍃═══╗
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
╚════🍃🪻🍃╝
12.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 پناهگاه امت
#امام_صادق علیهالسلام فرمودند :
گرفتار شدید؛
بروید سراغ #علی_بن_موسی_الرضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙هیچ شبی
🍁پایان زندگی نیست
🌙از ورای هر شب دوبارہ
🍁خورشید طلوع میڪند
🌙و بشارت صبحی دیگر میدهد
🍁این یعنی امید هرگز نمیمیرد
🌙امشب
🍁 پیش خــــدا
🌙آرزویی بڪن ...
🍁شایـد ڪوچکتریــڹ
🌙معجـزه اش تـــــمام
🍁رویـــاے تـــــو باشه
شبتون در پناه خدا 🌙🍁
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷