3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لقمه نان و پنیر سبزی، به روشی متفاوت برای مدرسه و دور همی🥖🍃
📌 مواد لازم:
- پنیر سبزیخوردن
- گردو خردشده
- کنجد
- کمی پنیر خامهای
- نان باگت
📌 طرز تهیه:
1. پنیر سبزیخوردن، گردو، کنجد و پنیر خامهای را در ظرفی با هم خوب مخلوط کنید.
2. سر و ته نان باگت را ببرید و داخل آن را کمی خالی کنید.
3. نان را کمی با وردنه صاف کنید تا برای رول کردن آماده شود.
4. مخلوط آمادهشده را روی سطح نان بمالید و سپس نان را به دقت رول کنید.
5. رول را داخل سلفون بپیچید و برای یک ساعت در یخچال قرار دهید تا خوب شکل بگیرد.
6. بعد از خنک شدن، رول را با چاقوی تیز به آرامی برش بزنید.
یک تغذیه مقوی، خوشمزه و جذاب برای مدرسه بچهها آماده است! 🎒🍽
https://eitaa.com/sarzendehbash
🍃
9.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃
چون با ماشین جاده داریم سفر
می کنیم از زیبایی های جاده نمی تونم
خیلی عکس و فیلم بگیرم 😔
🍃
🍃
راستی دوستان عزیزی که تازه
مهمون خونه ما شدند کانالمونو
مزین کردن✨
خوش اومدید ان شاالله که
بمونید برام😇💐
دوستان قدیمی من هم که افتخار حضورشون در کنارم باعث قوت قلبمه😍
🍃
30.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هفت شرط مهم
برای استجابت دعا 🤲
https://eitaa.com/sarzendehbash
🍃
864K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃
ویو رو ببین سرسبزی و زیبایی
پیشکش نگاهتون ☺️
وقتی نوه ات تو این سبزی ها دنبال
حشره مشره می گرده😁
🍃
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_شصت_هفتم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
کلاسای روایتگری شش ماه طول کشید
مناطق جنوبی شامل (اروند،شلمچه، طلائیه،دهلاویه،دوکوهه، هورالعظیم ) را شناختیم
تو مناطق غربی هم بازی دراز وایلام ،بانه وقصرشیرین
شیرزنان غرب مثل شهیده ناهیدفاتحی کرجو شناختم
شهیده ناهید فاتحی کرجو تنها دختر مبارز جز گروه پیش مرگان کرد در اوایل انقلاب بوده
در منطقه هنوز ضد انقلاب در غالب گروهک های مثل کومالو وجود داشت
یک روز ناهید ربوده میشود
چندوقت بعد دختر را با سر تراشیده در روستاهای کردستان به عنوان جاسوس خمینی می گردانند😔😔
و چندروز بعد این ماجرا جنازه دختری با سر ترشیده را در کوه های سر به فلک کشیده زاگرس پیدا میکنن
#آری_ایران_اینگونه_ایران_شد
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/sarzendehbash
🍃
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_شصت_هشتم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
امروز کلاسای روایتگری تموم شد
اما دلم گرفته بود
رفتم مزارشهدا
همینجوری بین مزارها راه میرفتم
یک دفعه گوشیم زنگ خورد
-الو
مامان : حنانه جان خوبی؟
کجایی مامان ؟
-مزارشهدا
مامان: خوب بیا خونه برات یه سورپرایز دارم
-سورپرایز چیه ؟🙄🙄
مامان :بیا حالا خونه
-باشه تا یه ساعت دیگه خونه ام
وارد خونه شدم
تولد تولد تولدت مبارک
🙄🙄تولدمنه
وای اصلا یادم نبود
مامان: عزیزدلم تولدت مبارک 😘
بابا:اینم کادوی من و مامانت
بلیط پرواز کربلا 😔😔
آقا بهتر از من سراغ نداری هرسال میطلبی ؟
باگریه رفتم اتاقم
به بلیطم نگاه میکردم گریه میکردم
آی شهدا من چیکار کنم با بلیط و سفر
تاریخ حرکت ۲۷رجب عید مبعث بود
از همه خداحافظی کردم چمدونم بستم
و.....
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/sarzendehbash
🍃