#خاطره_بازی ✅خاطره شماره ۲۳ 💠سلام بهترین‌خاطره‌ای‌که‌دارم‌از‌اولین‌اردویی‌هست‌که‌از‌طرف‌مدرسه‌رفتیم.اردوی‌نشاط‌علمی‌که‌داخل‌‌کانون‌شهید‌عالی‌برگزار‌شد.اول‌برای‌صبحانه‌رفتیم‌وبعدش‌هم‌برای‌‌ آموزش درس‌ریاضی‌به‌همراه‌اقای‌ذوافقاری عزیز از‌اونجا‌اماده‌شدی‌مبرای‌فوتبال‌داخل‌زمین‌روبه‌روی‌نماز‌خانه‌وبعد‌از‌نیم‌ساعت‌استراحت هم‌برای‌اموز‌ش‌درس‌زبان‌با‌معلم‌گرامی اقای‌میر‌صادق‌شبش‌هم‌رفتیم‌سینما‌و فیلم منطقه‌ی‌‌پرواز‌ممنوع‌‌رو‌دیدیم. 👨‍🎓ابوالفضل‌میر‌وحیدی 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۲۴ 💠سلام یادم میاد که چهارشنبه بود و هیئت داشتیم هئیت هفتم ۱. بعد از اتمام هئیت ضرف هارو جمع کردیم خلاصه سرتون رو بدرد نیارم. اون روز بعد از هئیت کلاس قرآن داشتیم آقای رضایی زودتر ازما آمد داخل کلاس مارو دیگه راه نداد. ما به جای اینکه ناراحت بودیم داشتیم بازی میکردیم، هروقت هم یکی از مربی ها می آمد خودمون ناراحت می گرفتیم. بعد آقای امینی مارو داخل کتابخونه برد وبا ما حرف زد. چون چیز های جدیدی که من یاد گرفتم از آقای امینی زیاد بود آن هارو نمیتونم بتون بگم. انشاء الله با کمک هم کرونا شکست بدیم و دوباره بیایم مدرسه، واز بچه هایی که بیرون بودن بپرسین. 👨‍🎓محمد سندگل 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅خاطره شماره ۲۵ 💠سلام🙋‍♂️ من میخواستم خاطره رفتن به اردوی استقامتی رو تعریف کنم قسمت پخت غذا ودرست کردن دستگاه تصفیه آب. غذاش که عالی بود اما خیلی کم به مارسید😐منو یه بنده خدایه دیگه رفتیم که دستگاه تصفیه رو درست کنیم و وقتی برگشتیم غذا نخردیم نون خشک خردیم ولی نمیدونم چرا اون موقع نون خشک حکم طلا رو داشت برام احساس میکردم دارم پاستامیخورم🧐ولی باهمه ی سختیهاشو اسفالت پراز سنگوشن ریزشو شنارفتن در اون هوا سر صبح که همه خوابه خوابن ولی همینکه کنار رفقا ودوستانمون بودیم یه نعمت بود که الانکه قرنطینس قدرشو میفهمیم سخته خیلی ❤️ 👨‍🎓امیرحسین ارباب 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۲۶ 💠من از اردوی استقامتی خاطره دارم .ما چند نفر بودیم تمام مراحل رو حل کردیم واخرین مرحله پرچم بود که ماباید پرچم زرد رو به جایی که گفته بودن بردیم و به ما زغال ،اب ،و..... دادن ما با انها باید انها رو میپختیم که ساعت ۲ بود که ما صبحانه خوردیم ما از ساعت ۱۲ تمام کرده بودیم و فقط ۲ ساعت داشتیم اتیش روشن میکردیم که نمیشد و ما آخرین نفرا بودیم که خوردیم و تمام کردیم. بعد ظرف هایمان را شستیم و دادیم به اقای اکرمی دیگه شد ساعت ۳ که از دوباره شروع شد باید ناهار درست میکردیم به مامرغ دادن ،اب و...... بازهمون اش و همون کاسه باز با اتیش درگیر بودیم حتا از اعتبارمون استفاده کردیم ولی هیچی .اتیش روشن نشد که نشد .😭😭😭😭😭😭.فقط گروه ما مونده بود البته چند نفر بااتوبوس رفتند ما دونفر بودیم با اقای زراعتگر‌که بهشون خیلی زحمت دادیم و دیگه اماده شد و ما ساعت ۵ رفتیم مدرسه به ما چند تا برگه دادن و ما باید ان را کامل میکردیم که کردیم بعد تازه شروع کردیم به ناهار😂😂😂😂.وساعت ۶خانواده ها امدن دنبال ما و رفتیم به خانه .😅😅😅😂😰 👨‍🎓حسین هاشمی 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۲۷ 💠آقا سلام خاطره ای که من یادم میاد برمیگرده به اردوی ی که رفتیم مشهد وچقدر کیف داد 😁 آقا ما تو موزه حرم با آقای اکرمی و بچه ها به چیز هایی که توی موزه بود نگاه میکردیم که آقا من گروهمون رو با گروه رفت بیرون اشتباه گرفتم . آقا منم با با آن گروه رفتم بیرون تا از موزه خارج شدم فهمیدم من با گروه آقای شادمانم ودیگه نمیشد برم داخل موزه ☹️☹️☹️☹️ وباید بیرون منتظر میبودن از شانس ما اون روز هوا خیلی گرم بود ومن پختم🤯🤯🤯 ولی کیف داد😀 👨‍🎓 امیرحسین نادرپور 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۲۸ 💠 یاد خاطره‌ای افتادم که رفته بودیم اردو از طرف مدرسه شب موقع خواب استاد شادمان به هم میگفت بخوابین ولی بچه ها خودشون و میزدن به خواب تا حاجی میرفت اونور فوراً بچه ها شروع میکردن به زیر تخت ها رفتن قل می خوردن از اینور به اینور ولی از شانس بد من استاد شادمان آمد و مچ منو گرفت حاجی گفت برای چی زیر تخت بروس بیا بالا تخت😳 بعد که حاجی منو گرفت بقیه بچه ها الفرار 😂 بعد اون های که زیر تخت بودن رو حاجی می اورد بیرون وسر صبح چند دور تو حیاط اردوگاه شهید عالی باید میدویدیم. 👨‍🎓محمد اردلان بروسان 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۲۹ 💠به نام خدا سلام. من در یکی از اردوهای مدرسه که اردوی من و قهرمان من بود خاطره قشنگی دارم این خاطره اینه که مسابقه پدر پسری بود من و پدرم پاهایمان را بهم بسته بودن وما باید خودمان را به میز که هندوانه گذاشته بود میرساندیم و ما عقب ماندیم که پدرم من را بقل کرد وبه به میز رساند. 👨‍🎓محمدصالح سفری 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۳۰ 💠سلام یادمه که سر کلاس آقای امینی بودیم داشتیم مافیا بازی میکردیم آقای امینی هم راوی بود اون روز خیلی خوش گذشت. انشاء الله با کمک هم کرونا شکست بدیم و دوباره بیایم مدرسه تا باز اسرار کنیم که بزارین بازی کنیم 👨‍🎓محمد سندگل 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

⏱ خب تقریباً ۴۸ساعت مانده به اتمام مسابقه! 🔰بیشترین آرا تا کنون متعلق به چه کسانی است؟! 🌐 جدول رقابت : 🎈عرفان مجاهد: ۴۲۶ بازدید 🎈علی اصغر امینی کیا: ۴۲۲ بازدید 🎈علی یوسفی: ۳۴۸بازدید 🎈محمدامین گلوی:۳۱۹ بازدید 🎈علی گلدوی:۲۴۷بازدید 💠 و همچنان ادامه دارد... 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۳۱ 💠با سلام و خسته نباشید زمانی که ما با آقای هاشمی فوتسال بازی میکردیم خیلی به ما خوش گذشت بهترین لحظه ای که در اوقات مدرسه داشتم همون موقع بود من دروازه بان تیم بودم وتوپ های بسیاری رو مهار کردم جالبش اونجایی بود که هرکی به حرف های آقا گوش نمی داد باید نیمکت نشین میشد واز آنجا به تماشای بازی می پرداخت ماجرا خوب پیش میرفت ولی کرونا که آمد اوقات فراغتمون رو از بین برد و ما از همچی محروم شدیم به امید روزی که همه ما دور هم جمع شویم ودوباره شاد باشیم 👨‍🎓محمد مهدی حیدری شجاع❤️ 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۳۲ 💠آقا سلام خاطره ای که من به یاد دارم از مشهد مقدس یادم وقتی رسیدیم به مشهد بعد نماز صبح و بعد از یه دوش گرفتن و خوردن صبحانه برای رفتن به حرم امام رضا علیه السلام آماده، شدیم قبل رفتن به حرم آقای شادمان برای ما و بقیه بچه‌ها صحبت کرد وبعد از تمام شد صحبت های حاجی ما چند گروه تقسیم شدیم سرگروه ما آقای کوچیکزایی بود خلاصه ما آقا رفتیم به حرم مطهر حضرت امام رضا به اونجا که رفتیم از قبل ما برای خواندن سرود آماده شده بودیم اونجا که رفتیم همه سروده یک صدا خواندیم وبعد هر گروهی جدا رفت ما هم که گروه آقای کوچیکزایی بودیم رفتیم وبعد از تمام شدن از حرم امام رضا از حرم آمدیم بیرون خلاصه آقای کوچیکزایی ما رو برد این ور اون ور تا رسیدیم به به بستنی فروشی اونجا آقای کوچیکزایی برای گروه بستنی خرید وبعد کلی تا محل اسکان راه رفتیم. 👨‍🎓علیرضا قلعه نو 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi

#خاطره_بازی ✅ خاطره شماره ۳۳ 💠به نام خدا من این خاطره ای که الان دارم می فرستم شاید برای شما خاطره باشه ولی برای من یک داستان پند آموز است که یاد بگیرم تک رو نباشم وکار گروهی رو بفهمم این خاطره مربوط به طرح تابستانی پارسال مدرسه است. من هفته اول این طرح رو نبودم و ازهفته دوم به بچه ها اضافه شدم دراین طرح اقای ذیکنی، شادمان،و... وبچه مشغول درست کردن سازه ماکارانی بودن هرکلاس را به چند گروه تقسیم کردن ومن چون بهتون گفتم از هفته دوم امدم گروه نداشتم وبعد یک دوست پیدا کردم به نام اقا جهانتیغ من و ایشون وبعد ابولفضل کیخا که ایشونم مثل من گروه نداشت یک گروه شدیم وما چون دیر شروع کرده بودیم از همه گروه ها عقب تر بودیم. ما ماکارانی ها را کوتاه کردیم و.... همه کاراشو کردیم تا این که یک روز من نتونستم بیام و روزش من غایب شدم فردای ان روز امدم مدرسه وانگار اقای کیخاهم مثل من نیامده و اقای جهانتیغ تنها کار هارو پیش برده من رفتم سر سازه که نمیدونم من اشتباه میکردم واقعا این طوری بود احساس کردم ماکارانی ها کجه ومن بدون مشورت از اقای جهانتیغ اون ماکارانی ها رو در اوردم وایشون امدن اعصبانی شدن ولی چیزی به روم نیاورد ومن گفتم اون کج بوده تا روز مسابقات که سازه ما امده نشد بخاطر خود خواهیه من و اقای رهنما لطف کردن رفاقت کردن وسازه دومشون رو به ما دادان و بله از همون روزه تا حالا اقای جهانتیغ بامن حرف نزده وقهر بوده البته من بار ها معذرت خواستم ولی ایشون قبول نکردن ولی من اشتباه کردم ودوباره میگم معذرت میخوام اقای جهانتیغ. 👨‍🎓 محمدصالح سفری 🌹منتظر خاطره های شما هستیم😇  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 💠دبیرستان پسرانه(دوره اول) یاوران مهدی(عج)،اولین مدرسه مسجد محور استان 📱 اخبار ما را در ایتا دنبال کنید. 📨 @sb_yavaran_mahdi