eitaa logo
استیکر بسم الله الرحمن الرحیم و ذکر روزهای هفته
4.8هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
739 ویدیو
274 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِم لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنون @gam2dovom @salavat_eitaa استفاده ازمطالب آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان عج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 صبحگاهی به (عج) 🔵 مرحوم نخودکی در نامه ای به یکی از علما پیرامون نحوه توسل به امام عصر علیه السلام فرمودند : 🌕 برای حوائج یک هفته قبل از طلوع آفتاب ۷۱ مرتبه بگو : 🔹 یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَه یا صَاحِبَ‌الزَّمان اَدْرِکنی وَ لا تُهْلِکْنی 📚 منبع : نامه به یکی از علما و سادات دزفول (نسخه خطی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸📿 اولین کانال صلوات ایتا 📿🌸 🔴 استیکر گیف عکس 🔴 🌕 مهدوی شهدایی مناسبتی 🌕 https://eitaa.com/joinchat/1751908370C6e6c701e3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 روش توسل به عصر از طریق 🌺 چنانچه بخواهیم از طریق قرآن به امام عصر (عج ) متوسل بشویم بهتر است آیه ۸۸ سوره یوسف را بخوانیم 🔹 يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَعَةٍ مُّزْجَةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقَ عَلَيْنَآ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقِينَ 🌹 ترجمه : اى عزیز ، قحطى، ما و خاندان ما را فراگرفته و (براى خرید گندم) بهاى اندكى با خود آورده ایم (اما شما كارى به پول اندك ما نداشته باش) سهم ما را به طور كامل وفا كن و بر ما بخشش نما، زیرا كه خداوند كریمان و بخشندگان را پاداش مى دهد. 🔴 این آیه مربوط به زمانی است که برادران یوسف برای مرتبه دوم به خدمت عزیز مصر که همان یوسف بود رسیدند و این جمله را گفتند. 🔵 دقت کنیم امروز امام عصر ، امیر عالم هستی و پادشاه جهان می باشد.و ما هر چه میخواهیم باید از پادشاه جهان بخواهیم . 🌺امروز امیر الامرا جز تو کسی نیست. 🌺 بر ناله دل جز تو فریاد رسی نیست.
🔸بعضی روز قیامت می آیند، می بینند یک چیز بزرگی را آوردند و به یکی دادند! اینکه عملش کم بود داشت بدبختی هایش را ضجه میزد! یک چیز آوردند و گذاشتند داخل ترازو هر چه سنگ بود همه را به آسمان پرت کرد! اینقدر سنگین بود!! 🔸گفت: پروردگارا! به عمرم عملی را که مناسب باشد به جا نیاوردم که چنین چیزی نصیب من شود..! این چیست؟! 🔸فرمود: یک حاجت بود تو از ما خواستی و ما ندادیم! تو مدام میخواستی،ما طاقچه بالا گذاشتیم حالا این بزرگ شده و به این شکل در آمده.... 🖋حاج میرزا اسماعیل دولابی‌ رحمت الله علما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 استاد جاودان؛ 🔸گفتند یک آقایی خیلی هنرمند بود. از دنیا رفته بود. بعد خوابش را دیدند. گفتند آقا از همه آن هنرهایت چیزی آن طرف بردی؟ 🔸نه. هیچ چیز از آن هنرهای من آنجا خریدار نداشت. مثلا من خط خیلی خوبی می‌نوشتم؛ آن طرف خط خوب به درد نمی‌خورد. اما یک دانه هنرم را بردم ... من از اول تکلیفم به نامحرم نگاه نکرده بودم، « »! این را بردم. و عفاف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴دخترک اخمش هم ناز بود رویش را برگرداند و گفت اصلا کفش نمیپوشم. راحت نیستم. بابایی بغلش کرد. چتری هایش را کنار زد. پیشانیش را بوسید و گفت: پاهای ظریفت آسیب میبیند. دخترک معنی ظریف را نمیدانست آسیب را هم. بیشتر لج کرد. خودش را از بغل بابا انداخت پایین. بابایی عصبانی شد. بلندتر گفت چیکار میکنی؟ به خودت صدمه میزنی. دخترک معنی صدمه را هم نمی‌دانست. از صدای بلند بابا گریه اش گرفت. عروسکش را پرت کرد. عروسک شکست. پدر را مقصر شکستن عروسک می دانست. هر چه جلوی دستش آمد پرت کرد سمت پدر. آقای خوشتیپی که روی نیمکت پارک لم داده بود، به پدر گفت: بگذار کفش نپوشد. بگذار خودش تجربه کند. دخترک خوشش آمد. به مرد لبخند زد. بابایی دلش نمی آمد. طاقت نداشت خاری را در پای دخترش ببیند. دخترک دوید وسط پارک. خیسی چمن ها را روی پایش حس کرد. چمن ها کف پایش را قلقلک می‌دادند. قهقهه زد. نشست لب حوض. ماهی ها دور پایش چرخیدند. بلندتر خندید. دوید سمت زمین بازی. به نگاه نگران پدر زبان درازی کرد. خرده سنگ ها سفت و تیز بود. تکه ای چوب پایش را خراش داد. خرده شیشه های شکسته را ندید. 🔹از درد جیغ زد. از خون ترسید. بابایی بغلش کرد. گفت: کفش هایت را میپوشی؟ از پاهایت محافظت می‌کنند. دخترک ناراحت بود، عصبانی از همه معنی محافظت را نمیدانست. ✍ هدی اسکندری پ.ن: چه برداشتی داشتید؟!
نماز_شب 💠 استاد تحریری: 🔸 بیداری شب برای عبادت و ارتباط با خدا اثر خاصی در باز شدن انسان دارد. 🔸 روح انسان در شب فعالیت دیگری ندارد و آمادگی بیشتری برای ارتباط با خداوند دارد که بهترین زمینه برای ایجاد تمرکز است، و هر چه بیشتر انسان به خداوند توجه پیدا کند حقایق بیشتری برای او منکشف می گردد.