• نکته مهم دیگر در بحث نقشآفرینی در هندسه جهانی نگاه متمایز به ساختار و عاملیت است؛ ما هیچ مکتبی را همانند مکتب اهل بیت(ع) سراغ نداریم که فردی مانند سردار سلیمانی تربیت کند که در جایگاه فرمانده نظامی کاملا اخلاقی رفتار کرده و افرادی از ملیتهای مختلف را دور خود جمع کند. در عین اینکه اطاعت از فرمانده نظامی یک اصل است ولی این اطاعت توام با معرفت است و به همین دلیل قرآن فرموده است که 200 نفر معادل با دوهزار نفر هستند. به هر مقاومت ما الگویی از اقتدار فرهنگی ما در منطقه بود.
• هرقدر به سمت جلو پیش میرویم امکانات رسانهای و توسعه فناوری زمینه آگاهی جهانی نسبت به انواع و اقسام مکاتب و مذاهب و فرهنگها را ایجاد کرده و میکند یعنی کاهش تعلقات اجتماعی و تعصبات در سطح دنیا سبب میشود تا کسی پرچمی را بلند کند و بقیه دور او جمع شوند بدون اینکه بگویند او شیعه و فارسیزبان و ... است.
• ریشه تمدنسازی مبتنی بر عقلانیت و شناخت است، در جامعهشناسی سازمانها گفته شده یا رفتار افراد جبری و نظامی است، یا مبتنی بر سود و زیان و یا مبتنی بر اخلاق است؛ الگویی که ما تولید میکنیم طوری است که حتی لذت و سود هم سازو کار اقتصادی را راهنمایی نمیکند بلکه معرفت اقتصادی محور است یعنی اول فقه بعد تجارت. در بعد نظامی هم وقتی 200 نفر در برابر دوهزار نفر میایستند که با عشق و معرفت به پیامبر(ص) وارد میدان نبرد شوند. به همین دلیل اینقدر رهبری بر بصیرت تاکید فرمودند.
🔶 کانال اطلاع رسانی اخبار و برنامه های سازمان علمی وفرهنگی آستان قدس رضوی- نمایندگی قم👇
🆔@scorazavi
🟢 چکیده ای از مطالب
🔻 اولین پیش نشست
کنگره بینالمللی نظام نوین جهانی
🔔 نشست تخصصی:
دین و اقتدار فرهنگی و نقش آن
در هندسه جهانی
حجت الاسلام دکتر علی راد
دانشیار دانشگاه تهران :
• باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا هر دین وحیانی حوزه فرهنگ را جزء قلمرو خود میداند یا خیر یعنی آیا دین به صورت مستقیم دخالت ندارد و آن را به عقل موحدان و یا یک امر عرفی واگذار کرده و یا جزء منطقةالفراغ دین است؟ و در این صورت ما براساس اصول حاکم بر آن دین میتوانیم فرهنگ را مدیریت کنیم.
• حدود 15 سال قبل، مقالهای به نام بمب حجاب منتشر و در آن تاکید شد که حجاب به عنوان یک امر فرهنگی، محل نزاع و اختلاف است و در جامعه سنتی مانند ترکیه موفق شدند حجاب را از بدنه اجتماعی جدا کنند؛ یعنی مقولات فرهنگی اینطور است لذا باید نسبت دین و فرهنگ برای ما روشن شود البته پیشفرض ما این است که دین به فرهنگ هم توجه دارد.
• باید به تمایزات انسان مدرن و سنتی توجه لازم را داشته باشیم زیرا اقتدار فرهنگی بدون توجه به مختصات انسان مدرن و نیازهای او صرفا در حد اقتدار شعاری خواهد بود و واقعی نیست، گفت: اگر سخن از اقتدار فرهنگی در سطح جهانی است موضوع ما انسان مسلمان نیست و حتی وقتی مسئله ما انسان فرهنگی است، انسان فرهنگی جهان اسلام هم تنوع دارد و فراتر از آن ما با گونههای مختلف انسانی در سطح دنیا مواجه هستیم و خیلی از مقولات فرهنگی که از نظر ما ضد ارزش است در نزد آنها ارزش است.
◀️ ادامه مطالب👇👇
• وقتی انسان را به لحاظ انسانشناسی حیوان ناطق بدانیم و یا حی متاله دقیقا دو گفتمان و تعریف متفاوت از انسان خواهیم داشت و انی دو تعریف متفاوت دو فرهنگ مختلف ایجاد میکند. ارائه الگوی اقتدار فرهنگی به لحاظ مدل متنوع خواهد بود.
• زمانی میتوان از اقتدار فرهنگی حرف زد که دچار معضل فرهنگی شده باشیم، به عبارتی چرا الان مباحث فرهنگی برای ما جدی است زیرا احساس میکنیم فرهنگ دینی دچار آسیب و مسئله شده است از این رو رویکرد انتزاعی به فرهنگ، پاسخگوی مسائل امروز ما نخواهد بود. الگوی قرآنی، جمع همگامی و اثرگذاری در داخل و بیرون است اگر دنبال عینیت و تحقق فرهنگ اسلامی هستیم.
• صیانت از اقتدار نیازمند منطق است، همچنین باید ساختار و ادبیاتی نسبت به مقوله تغییر فرهنگی ایجاد کنیم، کما اینکه سیدجمالالدین اسدآبادی بعد از قرون متمادی از نزول این آیه شریفه«إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» آن را از بعد فردی خارج و ساحت اجتماعی به آن بخشید.
• برای ایجاد انقلاب فرهنگی باید به متغیرهای مؤثر در فرهنگ توجه داشته باشیم، در بحث اقتدار فرهنگی معتقدم اساسا به ویژه آموزههای کتب وحیانی و سنت و سیره پیامبران اولوالعزم ناظر به نیازها و چالشهای فرهنگی انسان معاصر خود بوده است و رویکرد ما به قرآن کریم و سنت و سیره نبوی هم باید اینطور باشد زیرا اگر اسلام قصد داشته به مسائل مورد نیاز انسان معاصرش بیتوجه باشد و صرفا به کلیات ابوالبقاء بپردازد تغییر و تاثیری ایجاد نمیکرد.
◀️ ادامه مطالب👇👇
• فقه اسلامی در دوره تدوین(اعم از سنت و احادیث و آراء صحابه و تابعین) ناظر به نیازها و چالشهای دوره خود بوده است و تفسیر فرهنگی از قرآن یا سیره فرهنگی ائمه اطهار(ع) به این معنا نیست که بگوییم قرآن و آنها چه گفتهاند بلکه باید بگوییم الان چه میگویند؟
• یات متعددی در قرآن در مقام بیان اقتدار و اصول فرهنگی هستند، مثلا آیه شریفه و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه؛ قاعده نفی سبیل و نفی شرک، الاسلام یعلوا، انتم الاعلون فی الارض؛ همه این آیات نشان میدهند که ما باید به عنوان یک الزام سراغ اقتدار فرهنگی برویم؛ اگر میخواهیم جامعه قرآنی داشته باشیم حتی افرادی چون بنده که کار علمی هم میکنند باید به اقتدار علمی و فرهنگی بیاندیشند و حتی این مسئله میتواند مطالبه نظام از نهادهای علمی خود باشد.
• برای اقتدار فرهنگی نیازمند زمانشناسی هستیم؛ شاید الان مرکز مطالعات فرهنگی داشته باشیم ولی مرکز رصد چالش و تغییرات فرهنگی انسان معاصر را نداریم و به همین دلیل نمیتوانیم اقتدار خود را حفظ کنیم. همچنین باید خوانشی از اسلام ارائه دهیم که متناسب با نیازهای انسان معاصر باشد.
◀️ ادامه مطلب👇👇
• اگر سخن از فتوای فرهنگی داریم یعنی فقه باید الان نسبت به یک چالش فرهنگی پاسخگو باشد؛ به نظر بنده زمانی فقه و فقیه معنا دارد که آن فقیه و آن فقه در حوزه فرهنگ کاملا اشراف فرهنگی داشته باشد؛ اینکه نوعی سکوت در حوزه و دانشگاه نسبت به حوادث اخیر کشور داریم معلول نبود چنین رویکردی است زیرا ما معمولا خوانشی از اسلام را داریم که میگوید چه گفته است ولی نمیگوییم الان چه میگوید.
• اینکه ما منتظر باشیم تا یک چالشی در هر زمینهای از جمله فرهنگی رخ دهد و بعد دنبال درمان آن باشیم، به ین حکمرانی نمیگویند، معمولا ما گرفتار انفعال فرهنگی هستیم؛ سیاستگذاریهایی میشود ولی عمدتا ناظر به گذشته است؛ اگر به اسناد فرهنگی توجه کنیم معمولا به ایران ده سال قبل توجه کرده است نه ایران امروز چه رسد به آینده ایران و فرهنگ جهان اسلام و آینده دنیا.
• جهاد فرهنگی از مطالبات اصلی قرآن کریم است و مقام معظم رهبری هم بر این مسئله توجه فرمودند؛ ما معمولا جهاد را با قتال با کفار یکی میبینیم ولی جهاد لزوما دست به سلاح بدن نیست، بنده معتقدم باید از خوانشهای جبری و نظامی از اسلام اجتناب کنیم تا ویترین معرفی اسلام عجیبن با خشونت در نزد دیگران نشود.
◀️ ادامه مطالب👇👇
• وظیفه امامت هم جهاد فرهنگی است و ما نیازمند چنین خوانشی از نبوت و امامت هستیم و در نهایت برای اقتدار فرهنگی نیازمند انطباق آموزههای فرهنگی اسلام با مسائل روز هستیم؛ چالشی که الان داریم واگذاری منطق اجرا به غیرنخبگان اسلامشناسی است، ربا را به نهاد بانک واگذار کردهایم و هنوز هم ربا وجود دارد یا یکسری مسائلی را که در اسلام جنبه الزام ندارد ولی ما آن را جرمانگاری میکنیم و عملا اقتدار خودمان را خودمان به چالش میکشیم.
• در الگوی دروندینی قرآن کریم و سنت و سیره نبوی نیازمند بازخوانی دقیق و به روزرسانی مفاهیم آن است، قرآن کریم یک انسان آلوده عصر جاهلی را به انسانی متعالی و کارآمد تبدیل کرد و در الگوی بروندینی هم باید از تجارب بشری در فرهنگهای مختلف استفاده کرده و از طریق مهندسی معکوس از خوبیهای آنها بهره ببریم.
🔶 کانال اطلاع رسانی اخبار و برنامه های سازمان علمی وفرهنگی آستان قدس رضوی- نمایندگی قم👇
🆔@scorazavi
1_2192610273.pdf
443.1K
✍ گزارش مکتوب
#پیش_نشست_علمی ش ۵۸ کنگره بینالمللی علامه طباطبایی؛ سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی دفتر قم ؛ (نشست ۶۳ مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر واحد کرمانشاه)
🔸 علامه طباطبایی و نظریه غرر قرآن
🔹با حضور حجتالاسلام والمسلمین دکتر #علی_راد
✍ تنظیم: سرکار خانم ندا سلوی، دانشجوی ارشد دانشکده علوم و معارف قرآن کرمانشاه
🔶 کانال اطلاع رسانی اخبار و برنامه های سازمان علمی وفرهنگی آستان قدس رضوی- نمایندگی قم👇
🆔@scorazavi
🟢 چکیده مطالب
🔻 پنجاه و هشتمین پیش نشست کنگره بین المللی علامه طباطبایی
🔸 علامه طباطبایی و نظریه غرر قرآن
🔹حجتالاسلام والمسلمین دکتر #علی_راد
مقدمه
نقطههای آغاز بحث از غرر قرآن در سده اخیر
بحث سبک و نظم قرآن و چگونگی نظم درونی آیات مورد نظر قرآن پژوهان قرار گرفته و همچنین خاورشناسان به این موضوع پرداختند و نظم در قرآن از قرن دوم ردیابی شده است. چالش اصلی نظریه نظم و تناسب قرآن، اثبات چگونگی نظم قرآن کریم است، موردنقل و دگراندیشی قرار گرفته است مثلاً زیر آیات تحدی نقد یهود مطرح است چرا قرآن مثل تورات نیست چه کتابی است که خدا بر رسول شما نازل کرده و از آن ایراد میگرفتند و برای عربها همجنین سوال بودکه کلمات قرآن مطابق با شعر عربی نیست. تاکنون نظریه های متنوعی برای کشف نظم و ساختار قرآن ارائه شده که به دو گونه ی خطی و فراخطی می توان آن را تقسیم کرد سبک خطی مثل داستان ها مثل رمان ها که یک توالی نظم مکتوب در آنها وجود دارد جملات در امتداد یک خط مستمر ادامه پیدا می کند، خط عمودی چینش بنایی ، آیات کتاب تورات اینگونه هست یعنی هم به صورت افقی و هم به صورت عمودی و مستمر هستش.
اما آیا متن قرآن اینگونه هست؟ خیر سبک نگارش قرآن با سبک بشر تناسبی نداشته است و شعر نیست نثرنیست نسج نیست و کتاب نیست قرآن قرآن است.
الگوهای مطرح شده در این زمینه که اقتباسی از ریختشناسی متن گرفته است مثل سبک حلقوی در نقطه مقابل سبک خطی
در ارتباط حلقه وار متن با یکدیگر قرار دارد که تشخیص آن برای زبردستان مقدور است
◀️ ادامه مطالب 👇👇
معیارهای علامه در گزینش آیات غرر قرآن:
یک: جامعیت آیات در موضوع خود از جامعیت محتوا برخوردار باشند و نیاز به مراجعه به آیات دیگر نباشد دو: بلاغی و بیانی و اعجاز ادبی از یک ظرافت و دقت برخوردار باشند ،سه: توحیدی بودن محتوای آیات غرر است و شاخصه ای بسیار مهم.
پس با توجه به معنای اصطلاحی ماهیت تعریف را تقدیم می کنیم تعریف اصطلاحی آیات در تفاسیر امامیه المیزان و تسنیم در دوران معاصر آیات غرر از جمله محکمات قرآن هستند از برجستگی خاص محتوایی بر قرارند.
نظریه علامه در یکی دو بعد : هم در بحث ساختارشناسی متن قرآن کارامد هست و هم در حوزه تفسیر انقلابی برپا کرده است. برای درک نظر غرر علامه باید با این سری مفاهیم آشنا باشیم. علامه در تفسیر المیزان از تعبیر من غرر الایات استفاده کرده است. این تعبیر ۱۲ بار در جلد ۲، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸ سه بار در جلد ۱۹ و یک بار در جلد 20 تکرار شده و جای سوال نیز باقی است که چرا در مجلدهای ۳ تا ۱۰ این تعبیر به کار نرفته و میزان پراکندگی از جلد ۲ شروع میشود؟!
◀️ ادامه مطالب👇👇
کارکرد غرر در تفسیر علامه طباطبائی
روش تفسیر علامه روش تفسیری قرآن به قرآن است حداقل در تفسیر المیزان غرر کارکرد چند سویه دارد و کاربردهای متنوعی دارد
یک سویه و کارکردش به سان قاعده تفسیری است، ما در تفسیر قرآن یک آیه مفسر داریم و یک آیه مفسر یا آیات مفسر آیه ی مفسر آیات دیگر را تفسیر میکند . آیات مفسر عمده جزء غرر هستند چون جامعیت محتوایی دارند. کارکرد دیگر در تفسیر المیزان بسان یک نظریه تفسیری است. کارکرد دیگر در نظر ریخت شناسی و ساختار شناسی متن است .
غره ی آن سوره نقش مهمی در بیان غرض آن سوره دارد جهان اسلام و تاریخ تفسیر مدیون علامه هستند. این است که شاگرد ایشان شهید مطهری می فرمایند: شاید صدسال فهمیدن تفسیر المیزان طول بکشد و عروس حضرت قرآن فقط زیبایی های خودش را برای علامه نمایان کرده.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا
عجب نبود که از قرآن نصیبت نیست جز نقشی
که از خورشید جز گرمی نیابد چشم نابینا
ما نمیبینیم فکر نمیکنیم؛ اما علامه دیده و در پرتو این دیدن فهمیده، علامه خود را ذبح کرد و هرچه داشت در پرتو قرآن ذبح کرد.
◀️ ادامه مطالب👇👇
کارکردهای نظریه غرر علامه در مطالعات قرآن پژوهی اعم از فهم و تفسیر قرآن کریم:
۱_تأسیس سبک تفسیری جدید در تفسیر قرآن
امروزه به لحاظ سبک شناسی سه سبک رایج است دو سبک آن که خیلی مشهور است سبک تفسیر ترتیبی و تفسیر موضوعی و اخیراً تفسیر تنزیلی است.
می شود سبک دیگری را بر پایه نظریه علامه در حوزه مطالعات تفسیری از نظر سبک شناسی مطرح کرد در آن تفسیر قرآن کریم بر اساس الگو و نظریه غرر است.
۲_ در مطالعات محکمات و متشابهات ما چالش های جدی داریم. معمولا در بحث متشابهات قاعده مشهور ارجاع متشابهات به محکمات است.
نظریه علامه در حقانیت تأویل محکمات و متشابهات هم کار آمد است وقتی که در متشابهات درون سوره ای کاملا می شود رفع تشابه کند یا می توان محکم محکم الآیات هم در تفسیر قرآن استفاده کرد.
۳_بازشناسی هندسه و نظام ارتباطی ارگانیک آیات یک سوره ما به جد نیازمند محسوس سازی و عینی سازی نظم آیات هستیم.
◀️ ادامه مطالب👇👇
بر پایه نظریه غرر علامه سوره یوسف یک نقطه کانونی و گرانیگاه دارد سایر آیات در پرتو و مدار این سوره در حال چرخش اند و آن آیه ۲۱ یوسف است، در این سوره چالش های حضرت یوسف را بیان میکند:۱-دام برادرانش بود که حتی نقشه قتل او را کشیدند و او را فروختند اما سکوت کرد.۲-چالش دوم دام زلیخا بود که باز هم امر الهی قالب شد و حضرت یوسف از آن سربلند بیرون آمد.۳- چالش سوم ضیافت زنان دربار بود که بعد از ۱۲ سال در ذهن حضرت یوسف مانده بود که باز هم یوسف از این دام رهانیده شد .
و یوسف در نهایت به صدارت و وزارت رسید و شخص اول امپراطوری مصر شد طوریکه همگان در مقابل او حتی آن برادران، حتی آن زنان ، حتی آنانی که در کنعاند و ... بر ایشان سجده کردند.
۴_ کارآمدی در حل معضلات قرآنی و تفسیر آیات مشکله=توجه به غرر
۵_ دستیابی به وجه جدیدی از اعجاز قرآن در ساختار و محتوا اعجاز مبتنی به غرر
۶_کار آمد تشخیص غرض سوره
۷_ کارآمد در تشخیص شاکله و هویت سوره
۸_کارآمد در اثبات توقیفی بودن ترتیب آیات موجود در یک سوره
🔶 کانال اطلاع رسانی اخبار و برنامه های سازمان علمی وفرهنگی آستان قدس رضوی- نمایندگی قم👇
🆔@scorazavi