eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
721 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
یارب بالی به وسعت آسمان میخواهیم چراکه هر چه میدویم به شهیدان نمیرسیم
🍃واژه عشق و جنون .مجنون صبر زینب است 🍃💦💧 🍃حضرت ایوب خود مفتون صبر زینب است 🍃 السلام علیک یا زینب صبر جمیل مکتب آزادگی مدیون صبر زینب است امتداد کربلا مرهون صبر زینب است نهضت سرخ حسین اسلام را احیا نمود سنت محمود هم ممنون صبر زینب است آیه ی دلدادگی با صبر او تفسیر شد عاشقی گلواژه ی گلگون صبر زینب است اوج عزت در اسارت میوه ی بستان اوست نی نوا ها حاصل بی چون صبر زینب است درس ایثار و فداکاری و اخلاص و صفا مثل آیین وفا معجون صبر زینب است هم عفاف و شرم هم حجب وحیاهم وقر و حلم بازتاب بارز مضمون صبر زینب است گوهر آزادگی پیداست در گفتار او روح تقوا گوهر مکنون صبر زینب است نی فقط فرهاد و وامق یا فقط رامین ، بل ، 🍃واژه ی عشق و جنون مجنون صبر زینب است 🍃 عشق مال و جاه و جان فانی ست فانی جان من عشق باقی تابع قانون صبر زینب است کرد لرزان کاخ سبز شام را با صبر خود این سخن واگویه ی موزون صبر زینب است باز سفیان زاده ها در مکه شاهی می کنند باز دین محتاج روزافزون صبر زینب است صبر ایوب است شهره گرچه در ضرب المثل 🍃حضرت ایوب خود مفتون صبر زینب است 🍃 می دهد جانی دوباره خستگان را صبر او تشنه هم سیراب از جیحون صبر زینب است ناز کن بر زینب و صبر جمیل او " حمید " عالمی در حیرت از افسون صبر زینب است ✍شاعر عاشورایی جانباز دفاع مقدس حاج حمید مصطفی زاده
سوسنگر د منتظرمان بود میدانست دوباره می آیم و از دست دشمن دون آزادش میکنیم 🔷 ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد قهرمان گرامی باد. ♦️شهید آوینی: «ویرانه‌های شهر سوسنگرد بعد از ماه‌ها غربت و تنهایی بار دیگر انس حضور یافته‌اند و آشنایانی همنوای خویش را در كوچه‌ها و خیابان‌ها و خانه‌های متروک باز پذیرفته‌اند. ♦️عالم همه آكنده از ذكر حق است و اگر انسان با این ذكر همنوایی كند، غربت‌ها از میان بر می خیزد و در و دیوار همچون ستون حنانه با او انس می گیرد.» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفا این کیلیپ را گوش کنیم ببینیم چه خبره ! مراجع تقلیدی در قم که حتی نماز نمی خوانند!!! نفوذ نفوذ نفوذ همش نگیم فلان عالم فلان مسئول دزدی کرد پس نظام دزداست دشمنان بیکار ننشستن دارن مجتهد بی دین نفوذی پرورش میدن توضیحات در کلیپ را لطفا گوش کنید
خاطره ای از نماینده شدن اولین دوره نمایندگی مجلس داشت شروع میشد بهش گفتم : «خودت را آماده کن مردم میخواهندت » قبلا هم بهش گفته بودم ، جوابی نمیداد آن روز گفت :« نمیتوانم ، خداحافظی شب عملیات بچه هارو با هیچی نمیتونم عوض کنم 🥀🍁🍂💦💧
شهدا را بشناسیم🥀🍁🍁💦💧 گفتم: نگرانتیم این‌قدر موقع اذان توی جاده نزن کنار نماز بخون. چند دقیقه دیرتر چی میشه؟ افتادی دست کوموله ها چی؟ خندید! گفت: تمام جنگ ما به خاطر همین نمازه! تمام ارزش نمازم توی اول وقت خوندنشه! 🥀🍁🍂💦💧
گفتم که به دیدار یار در حال سجده میروم 🍃🍃💦💧 می گفت « دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم » 🥀یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است . فکر کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشن است و وقت نماز گذشته ، همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت . 🥀جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم . دستم را که روی کتف او گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلوله‌ای از پشت به او اصابت کرده و به قلبش رسیده ، آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت . 🥀صورتش را که دیدم زانوهایم سست شد به زمین نشستم . با خودم گفتم : «این که یوسف شریف است 🥀🍁🍂💦💧
🎋 ٢٧آبان ماه سالروز شهادت فرمانده لشکر علی بن ابیطالب(ع)، سرلشکر مهدی زین‌ الدین و برادرش مجید گرامی باد 🎋شهید زین‌الدین از آن دسته فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه دشمن می‌شد. حتی در زمانی که شرایط مساعد شد،‌ به زیارت نجف و کربلا رفته بود و در راه برگشت وارد قرارگاه عراقی‌ها شده و در آنجا چای نوشیده بود! 🎋شهید مهدی زین‌الدین⁩ با رتبه چهار کنکور تجربی و پذیرش در دانشگاه فرانسه، درس و آینده و ثروت را رها کرد و برای اسلام و وطنش جنگید و در چنین روزی همراه با برادرش مجید به شهادت رسید. 🥀🍁🍂💦💧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❖ از کودکـــے پرسیدند : بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟ گفت: میخواهم خوشحال شوم!🍀🌺🍀🍃🍃💦💧 گفتند: ظاهرا مفهوم سوال را نفهمیدی کودک گفت:گویا شما مفهوم زندگــے را نفهميديد.🍃🍃🍃 امیدوارم در لحظه لحظه تون خوشحال باشید همراهان گرامی🍀☘🍀☘💦💧
جاماندگان از قافله عشق 🦋
🎋 ٢٧آبان ماه سالروز شهادت فرمانده لشکر علی بن ابیطالب(ع)، سرلشکر مهدی زین‌ الدین و برادرش مجید گرامی
دو بار ملاقات با شهید کاوه🍁🍂💧 اول سال 1363 در قراگاه حمزه سیدالشهدا جمعی اطلاعات عملیات بودم بنده را به همراه 15نفر از همرزمان ماموریت دادند به منطقه سردشت جهت شناسایی محل استقرار توپخانه های بعثی ها که مدام شهر سردشت را گلوله باران میکردن رفتیم به قُله (بُلفت)و کانی ورازان یا همان کانی دشت در قُله بُلفت که یکی از بلند ترین قُله های سردشت بود برادران ارتشی مستقر بودن راستیتش اوضاع از نظر ما آروم بود. عراقیها روزی ده بیست تا خمپاره بیشتر نمی زدن مثل اینکه هر دو طرف به این شکل راضی بودن اما از وقتی که ما رسیدیم آنجا و شروع به دید و رصد اولیه منطقه اقدام کردیم حساسیت عراق زیاد شد و گلوله باران قُله بیست برابر شد بگذریم پس از چند ماه شناسایی منطقه دشمن به عمق 20 کیلومتر ودور زدن پاسگاه دشمن و حتی پشت خط استقرار عراقیها متوجه 5 اراده توپ شدیم و ایضا استعداد نیروهای خط اصلی و پشتیبانیشان که رصد کرده بودیم یک روز ساعت نه نیم صبح در سنگر مان بودیم که یکی از برادران ارتشی به داخل سنگرمان آمد وگفت نگهبانها دو ماشین تویوتا را دیدن که از پائین قله بسمت بالا میان فرمانده گردان گفتن به برادرای سپاه اطلاع بدین منتظر بودیم تا اینکه ماشین ها زیر گلوله باران به قله رسیدن چند نفری پیاده شدن با دیدن ما بسمت سنگر ما آمدن ولی یکی از آنها جدا شد و شروع کرد رفتن به سمت سنگر برادران ارتشی و سلام و احوال پرسی از آنها ادامه این روایت را در کانال از_ قافله _عشق 🦋 به آدرس زیر دنبال کنید👇 eitaa.com/jAmAnbH/az_gAfaleH/aHg
جاماندگان از قافله عشق 🦋
دو بار ملاقات با شهید کاوه🍁🍂💧 اول سال 1363 در قراگاه حمزه سیدالشهدا جمعی اطلاعات عملیات بودم بند
ادامه ملاقات با شهید کاوه 🥀🍁🍂💧 قسمت دوم یکی از آنها جدا شد و شروع کرد رفتن به سمت برادران ارتشی و احوال پرسی ما از بیقیه دوستان استقبال کردیم یکی یکی اسمشان را پرسیدیم برادر کمیل مسئول اطلاعات عملیات لشگر 25 کربلا مصطفی مولوی مسئول اطلاعات عملیات لشگر 31عاشورا و چند برادر دیگری که از لشگر علی ابن ابی طالب به فرماندهی شهید مهدی زین الدین بودن که همگی جهت توجیح شدن به شرایط منطقه آمده بودن یکی از برادرا گفت آن برادر که رفت بسمت برادرای ارتشی که بود ؟ برادر کمیل گفت اومد از خودش بپرسید بعد از سلام علیک نقشه را روی زمین باز کردیم شروع کردیم به نشان دادن محل استقرار توپخانها که همان برادر که اسمش را نمی دانستیم گفت 5 اراده توپخانه و با انگشت خود روی نقشه محل استقرار توپخانه ها را نشان داد من پرسیدم برادر شما که همراه ما نبودین از کجا متوجه شدین ؟ گفت پاسگاه در عمق 15 کیلومتری داخل دره است و خیلی از نشانه ها از جمله تک درخت در کانی ورازان ِدر داخل خاک عراق همه تعجب کردیم !!! برادر کمیل مسئول اطلاعات عملیات لشگر25کربلا گفت برادر کاوه شما رفتین شناسایی کردین البته بالحن شوخی و جدی بزارین برادرا برای ما توضیح بدن تازه فهمیدیم برادری که بهتر از ما خبر منطقه را دارد کسی نیست جز شهید محمود کاوه فرمانده تیپ ویژه شهداء مهاباد رو کرد به ما گفت برادرا حتما برای آخرین بار منطقه شناسایی شده را مجدد شناسایی کنید چند روز دیگر یک 🍃مهمان عزیز داریم که قراره بیاد سردشت 🍃 حواستان به تغییرات نیرو و موانع جدید دشمن باشد روحش شاد یادش گرامی زمان تغریبا بیستم آبان سال 1363 این روایت ادامه دارد