4_6019235535350926577.mp3
15.12M
یا ابونوماس! دستم را بگیر...
متن: #سید_علی_حسنی
پادکست رادیو پنج
خدا شما رو رحمت کرده خانوم گوهرشاد، لطفا یکم از اون رحمتی که بهتون شده رو به ماهم بدید.
سقف این کوپه انقد کوتاهه که حس میکنم توی قبر خوابیدم. این باعث میشه به صورت ناخودآگاه هم محاسبهی نفس کنم و هم به رئیس قطار فحش بدم.
از ابتدا تا انتهای این سفر حس پیری بود که میپاچید تو صورتم. تیر آخر اینطور خورد که یکی از بچهها با شرمندگی گفت: «ببخشید، من کانال شما رو داشتم، فکر میکردم بالای سی سالتون باشه»
شمایی که به قاعدهی «رفع القلم» معتقدی و نهم ربیع روی منبر رسولالله شنیعترین حرکات رو انجام میدی و رکیکترین الفاظ رو به کار میبری، حق نظر دادن در مورد «ادب» مجلس اهل بیت رو نداری.
برنامهی معلی نه حسینیه است نه قطار در حال حرکت.
حسینیه نیست چون «بوم»ش هیات نیست و قطار در حال حرکت نیست چون «ریل» ندارد.
اما چیزی که معلی را خطرناک میکند، نه حسینیه نبودنش است و نه ریل نداشتنش، هر دوی اینها نشآت گرفته از ذهن رسانهزدهی کسی است که در پشت پردهی این برنامه است.
سید بشیر حسینی!
منتها الیه محصول رسانهای-دینی از نگاه سیدبشیر حسینی را میتوان در نماهنگ مبتذل و سخیف «دهههشتادیها» جست.
هرکسی در نقد معلی مینویسد و به این مهم اشاره نمیکند، فهمی از آنچه در حال رخ دادن است ندارد.
سیدبشیر تکتک اجزای هیات را «مصرف» کرد تا معلی را «وایرال» کند و به هدفش هم رسید. اما کاش به این سوال فکر کنیم که به چه قیمت؟
بذارید بهتون بگم چرا «جوون» مهمه.
جوون اونیه که اگه جلوپاش هزارتا سنگ باشه هم باز کاری که فکر کنه درسته رو انجام میده.
مثل همین بچههای هیات اصحاب الحسین که امشب برای اولینبار مولودی گرفتن.
و دمشون گرم که انقد خوب گرفتن.
چند نکتهی «خلاصه و کوتاه» در مورد برنامهی معلی:
۱. در شرایطی که میلیونها انسانِ مسلمان در وحشیانهترین محاصرهی تاریخ قرار دارند و سلاخی میشوند، حرف زدن از یک برنامهی تلویزیونی و دعواهای زرگری پیرامونش قطعا اولویت نیست.
به ماجرای غزه، انتخابات و مسالهی حیاتی مشارکت را هم اضافه کنید.
۲. برنامه سازی هنر و حرفهای است که اصول و فنون خاص خودش را دارد. در این حرفه کسی موفقتر است که برنامهاش تعداد بیشتری از مخاطب را به خود اختصاص دهد.
۳. تولید محتوا در هرحوزهای که مرتبط با ساحت دین باشد، ظرافت و دقت و وسواس بیشتری را میطلبد.
پس همین ابتدا دقت داشته باشید در حوزهی برنامه سازی دینی، لزوما هر برنامهای که مخاطب بیشتری دارد، موفقتر نیست.
۴. همه کاره و ایدهپرداز معلی کیست؟
سید بشیر حسینی! من او را از سال دوم دبیرستان و کلاس منطقی که در آن به ما «مغالطات» درس میداد میشناسم. بعدش به همراه جمعی کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را نوشت و نهایتا هم بعد از چند سال، با ورود مستقیم رئیس شبکهی سه، داور برنامهی عصر جدیدِ احسان علیخانی شد.
با تولید نماهنگ سخیف دهههشتادیها به حوزهی کودک-نوجوان و هیات ورود کرد و بعدش هم معلی را با همان الگوریتم معنایی عصرجدید ایدهپردازی کرد.
«شوی هیاتی» مقصود ایدهپرداز برنامهی معلی از برنامه سازی دینی است.
۵. نمیدانم چرا باید این را بگویم، چون به نظرم بدیهی است اما گویا امروز باید سر بدیهیات بیش از هرچیز دیگری صحبت کرد.
عصر جدید برنامهای در حوزهی «سرگرمی» بود. اگرچه به همان برنامه هم انتقادات بسیاری وارد است اما هرچه بود با حوزهی دین سر و کار نداشت و دستش برای ایجاد تغییر در هرعنصری از برنامه باز بود.
معلی اما برنامهای است در حوزهی دینی.
پس نمیشود منطقی که احسان علیخانی برای دیده شدن برنامهاش پیاده کرد را در برنامهای دینی پیاده کرد.
۶. منطق عصر جدید چه بود؟
احسان علیخانی نخبهی برنامه سازی است، او خیلی خوب فهمید در شرایطی که اقبال عمومی به صدا و سیما کم است و به فضای مجازی زیاد، برنامهای موفق است که بخش عمدهای از فضای مجازی را درگیر خود کند.
این درگیر شدن گاهی به واسطهی وایرال شدن یک محتوا بود و گاهی به واسطهی «دارکمارکتینگ»
۷. حسینی هم همین منطق را در معلی پیاده میکند. او برنامه نمیسازد، تکههای وایرالی میسازد که یا در رسانه پخش شود یا مورد هجمه قرار بگیرد.
از اینجا به بعد سعی میکنم کمی دقیقتر و مصداقیتر بنویسم. نقدهای مبنایی که برنامهی معلی وجود دارد، قبلتر، قبل از پخش فصل اول این برنامه نوشته شده و میتوانید بخوانید.
۸. هیات تنها سنگر باقی مانده برای اسلام است. اسلامی که قرائت پیشرویی از دین دارد و تلاش میکند با تشکیلات، نیرو تربیت کند.
مداح نفر اول این سنگر است. مداح تا قبل از معلی هرچه بود، بازیگر نبود.
مداح به خودی خود به کار بشیر حسینی نمیآید، باید شخصیت جدیدی از خودش را به نمایش بگذارد تا برای مخاطب جذاب باشد، پس مجبور است ناخواسته در نقشی که برایش تعریف شده بازی کند، خاطره بگوید، استندآپ اجرا کند، تقلید صدا کند و خلاصه به هر دری بزند تا برنامه دیده شود.
۹. در مورد کلیپ منتشر شده از آقای میثم مطیعی، اطلاع دارم که بلافاصله بعد از گفتن آن خاطره هم خودش و هم یکی دیگر از داوران حین ضبط گفتند آن تکه حذف شود و در برنامه پخش نشود، چه کسی آن تکه را پخش کرد؟ میثم مطیعی؟ خیر! سید بشیر حسینی.
حسینی خوب میدانست که آن خاطره خوراک رسانهای خوبی برای نقد میشود و به این واسطه برنامه بیش از پیش دیده میشود. همین هم شد. اما به چه قیمت؟ به قیمت تخریب شخصیت نه فقط میثم مطیعی که یک جریان مداحی.
۱۰. معلی حسینیه نیست. حسینیه مختصاتی دارد که بسیار فراتر از با کفش روی فرش نرفتن است. حسینیه یک میراث و یک مکتب است که بوم مخصوص به خودش را دارد.
معلی در حال تغییر این بوم است.
۱۱. میگویند: معلی قطار در حال حرکت است.
این یک دروغ و یک مغالطهی بزرگ برای تخطئهی نقدهاست.
قطار روی یک ریل حرکت میکند، اگر قطاری در مسیر درست حرکت کرد و سنگ خورد، این استدلال درست است، اما میشود یک نفر برای یک بار هم که شده به ما توضیح بدهد که ریل برنامهی معلی جز دیده شدن برنامه دقیقا چیست؟
۱۲. «ما میخواهیم بدنهی مردمی بفهمند که بچههای هیاتی شادند»
این هم مغالطهی دیگری است که مطرح میشود. اصالت در فعالیت دینی با خداست و در فعالیت رسانهای با مخاطب. چه کسی گفته مردم از هیات دورند؟ طبق آمار مرکز پژوهش ایسپا در سال ۱۴۰۲ حدود ۷۰ درصد مردم در مراسمهای عزاداری شرکت کردند. چه چیزی را میخواهید به مردم اثبات کنید؟ مردم بهتر از هرکسی هیات را میشناسند. دروغ نگویید.
و اما نهایتا: ورود ذهن رسانهزده به هیات، خطرات جبرانناپذیری دارد، کاش به این مسأله فکر شود.
#سید_علی_حسنی
بیتو از سگ کمتریم و با تو از عالم سریم
با خود از دنیا نشان نوکری را میبریم
#سید_علی_حسنی
سرکردهی گروهک تروریستی جیشالعدل توسط نیروهای امنیتی برون مرزی جمهوری اسلامی به هلاکت رسید.
این عملیات ساعاتی پیش در خاک پاکستان انجام شد.
خداقوت به تکتک شما سربازای گمنام امان زمان که شب و روز و تعطیلی و جمعه و شنبه براتون فرق نداره.
موقع شلیک گلوله به شقیقهی دشمنان این خاک، ما رو هم توی ثواب این جهاد شریک کنید.
«خواهر» چیزی فراتر از یه دختریه که از بچگی باهاش بزرگ میشی. خواهر دلگرمیه، دلخوشیه و یه تنه امید به زندگی آدمو هزار برابر میکنه.
پس خدا رو شکر که خلق شدی، تولدت مبارک.
شب نیمهی شعبان، ساعت یک نصف شب داشتم توی اتوبان امام علی جنوب با سرعت کاملا مجاز رانندگی میکردم و با بغل دستیم حرف میزدم که یهو یه دویست شیش با سرعت خیلی بالایی از بغل ماشین لایی کشید و یه صدای مهیبی اومد.
همون موقع متوجه شدم آینهی ماشین شکسته ولی نگران بودم اتفاق دیگهای هم افتاده باشه. یه لحظه گاز رو پر کردم که برم دنبالش اما با خودم فکر کردم که ارزششو نداره.
بپیچی جلوش، بزنی بغل، پیاده شی، دعوا کنی و در بهترین حالت فقط اوقات خودتو تلخ کنی و اعصابتو خرد کنی وقتتو هدر بدی.
چون آینه شکسته بود با سرعت خیلی پایینتری رفتیم طرف مرکز شهر، بی هیچ برنامهای پیچیدم توی خیابون قدس و دیدم کلی ماشین پارکه و صدای آقای سعید حدادیان میاد.
رفتیم نشستیم روی یکی از صندلیای پشت مسجد، داشت روضه میخوند، خیلی چسبید، خیلی حال داد، خیلی هم سرد بود.
امروز توی مترو داشتم مرور میکردم این حادثه رو و به یه نتیجه رسیدم: زندگی خیلی بیارزشتر از این حرفاست که سر هیچی اعصابتو خرد کنی.
به نظرم نتیجهی مهمیه.
صادقانه میگویم، من رای دادن را نه بازی در زمین جناحهای سیاسی که بیعت با جمهوری اسلامی میدانم.
جمهوری اسلامی تنها سنگر مبارزه با تمدن غرب است. خیمهای است که اگر تضعیف شود نه ایران باقی میماند نه تشیع.
امروز برای اثبات این حرف استدلال زیادی لازم نیست، کافی است یک نگاه به تحولات جهان بیندازید.
من برای ابراز دشمنی با دشمنان این خاک رای میدهم. این حرف شعاری است؟ بله! من از شعار دادن ترسی ندارم، ما با همین شعارها در برابر تمام جهان از شرق تا غرب ایستادیم که امروز جای پوتینهای سربازهایمان روی سینهی اسراییل حرامزاده به چشم جهان آمده است.
در این جنگ رسانهای، چشمهایتان را روی اخبار ببندید و تاریخ بخوانید.
تاریخ نشان میدهد چرا تمدن غرب کثافت است و نشان میدهد چرا جمهوری اسلامی تنها سنگر باقی مانده است.
آیا شرکت در انتخابات اعلام رضایت از ناکارآمدیهاست؟ خیر! این دروغ بزرگی است که تمام رسانههای بیگانه دارند وایرالش میکنند. رای دادن تنها گام ما برای اصلاح این کشور نیست اما مهمترین ابزاری است که در اختیار داریم.
آیا مجلس هیچ کاری برای مردم نکرده است؟
این هم دروغ بزرگ دیگری است که میگویند. برای فهمیدن دروغ بودن این گزاره هم نیاز به استدلال پیچیدهای نیست، باز کافی است یک جستجوی ساده کنید و ببیند چه مسائلی اهم دغدغههای این مجلس بوده، آن وقت شاید فهمیدیم که چرا رهبری فارغ از افراد، این مجلس را انقلابی معرفی میکند.
من چه طور می توانم رای ندهم وقتی از کومله تا پنتاگون همه میگویند رای ندهید؟
چه طور میتوانم رای ندهم وقتی دارم میبینم جمهوری اسلامی هنوز هم مردمی است؟
چرا نباید رای بدهم وقتی مجلس میتواند دغدغههایم را پیگیری کند؟ چرا باید ناامید باشم وقتی میتوانم نمایندهای را انتخاب کنم که بتوانم در طول چهار سال آینده از او پیگیری کنم؟ چرا نباید رای بدهم وقتی از رای ندادنم موجود رذلی به اسم پهلوی شاد میشود؟
من بین جیشالعدل، داعش، منافقین، سیآیای، امآیسیکس، موساد و جمهوری اسلامی قطعا تمام قد از جمهوری اسلامی حمایت میکنم.
صندوق رای ضمانت اسلامیت و جمهوریت ایران است و من حاضر به تضعیف وطنم نیستم.
پس #رای_میدهم.
اصلا به بحث حجاب هیچ کاری ندارم.
با شلوار پاره و مینیناف تو این هوا سینهپهلو نمیکنی؟
من از جمهوری اسلامی هیچ گلایهای ندارم. اما با مسئول خائنی که از بستر نظام مقدس سواستفاده میکنه میجنگم.
مهمترین ابزار این جنگیدن هم رای دادنه، پس رای میدم.
اگر ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است و جمهوری اسلامی حرم سیدالشهدا، که همین است، من خدا را شاکرم که در برههای از تاریخ به دنیا آمدم که میتوانم در آن تنفس کنم و برای مردم زیر این خیمه تلاش کنم.