eitaa logo
صـــــدای بــــاران....☔
1.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
15 فایل
آرامش تجربه حضور خدا در زندگیست... https://eitaa.com/sedaybaran مشاوره یاران باران https://eitaa.com/joinchat/742129681Cede478ce4d خیرین مهربان❤ https://eitaa.com/joinchat/296484905C665cd77429
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام مولا جانم✋💞 صبحت بخیر محبوب قلبم 🌷 دوباره صبح و دوباره سلام دوباره آرمیدن در پرنیان یاد و مهر شما 🌷 دوباره پر گشودن در آسمان لطف شما، دوباره پناه گرفتن در حریم نام شما 🌷 دوباره حرف زدن و راز گفتن با قلب مهربان شما، دوباره سیراب شدن ازسرچشمه زلال عنایت شما 🌷 دوباره جان گرفتن ازتشعشع گرم نگاه شما دوباره صبح و دوباره"سلام بابای ما"✋ اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
مؤمن واقعی، اگر چه گناه میکند اما دلش آلوده نمیشود... 💖 🔥 از خودمان بترسیم اگر...؛ ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
بسم الله الرحمن‌ الرحیم✨
۱۰ آذر ۱۳۹۹
43 خب دوستان ۶ تا ویژگی یادتونه؟ دقت کردید این ۶ ویژگی به جوامع لائیک( بی دین ها ) هم میشد پیشنهاد داد، درسته؟ با اینکه این 6 تا ویژگی سفارش دینه مثلا نگاه کنید👇 1️⃣دانش و اندیشه 2️⃣سعی و تلاش و زحمت پذیری 3️⃣نظم و برنامه داشتن 4️⃣تولید ارزش افزوده 5️⃣استقلال روحی و شخصیتی و مالی 6️⃣زندگی جمعی و تشکیلاتی داشتن و دغدغه های اجتماعی داشتن ┄┅─✵💝✵─┅┄ ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
اصل هفتم📌 اینایی که ما تا الان گفتیم که این سبک زندگی؛ مقدمه معنویت و خدا پرستیه ولی اصل هفتم اینه:👇👇👇 7️⃣هدف یک جوری باید زندگی کنی، یک جوری باید طرح ریزی کنی برای سبک زندگیت که، 👈 عالی‌ترین‌ اهدافی‌ که‌ برای‌ بشر‌قابل‌ تصوره‌ هدف‌‌ تو باشه ♦️به هدف کم قانع نشو اون قناعت برا مصرفه در مقام هدف کسی قناعت داشته باشد دنائت داره پستی داره.... ┄┅─✵💝✵─┅┄ ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
🔅هدفت بالاترین هدف باید باشه🔅 و باید تو در سبک زندگیت یه وقتی بگذاری برای، 🔻تقویت هدف 🔻توجه به هدف 🔻تعلیم هدف ✨و هدف، کمتر از لقاءالله نیست ✨وهدف کمتر از سطح معاد و قله های بالای بهشت نیست ✨وهدف کمتر از ظهور مهدی فاطمه نیست ✨و هدف کمتر از نجات بشریت نیست ✨و هدف ریشه کن کردن ظلم در عالم است ✨و هدف رفاه برای همه مردم عالم درست کردن است ┄┅─✵💝✵─┅┄ ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
چون نمی شود بدون نجات عالم کسی زندگی کند ✔️ و نمیگذارن تو اینجوری زندگی کنی نابودت میکنن آنقدر نفوذی بین سیاست مدارانت می فرستن تا تو مستقل نشی! تا تو عزت مند نشی! تا تو کارآفرین نشی! تا تو متفکر نشی! تا تو...!! ┄┅─✵💝✵─┅┄ ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم
۱۰ آذر ۱۳۹۹
صـــــدای بــــاران....☔
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_پانزدهم 💠 جانبازی در رکاب مولا 📆 سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در اوا
⤴️⤴️⤴️ ﷽ 💠 شهید و شهادت 💯 در این سفر کوتاه بقیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد. علت آن هم چند ماجرا بود: یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محله ما تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت. 🚦این مرد خدا یکبار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه ای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد. 🧐 من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود! توانستم با او صحبت کنم. ایشان بخاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. 👤 ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل بر خورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. ⏺ در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان بخاک سپرده شده بود را دیدم. اما او خیلی گرفتار بود و اصلا در رتبه شهدا قرار نداشت! تعجب کردم. تشییع او را بیاد داشتم که در تابوت شهدا بود و ... اما چرا؟! ⚠️ خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم من به دنبال کار کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و... اما مهم ترین مطلبی که از شهدا دیدم مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب بیاد داشتم که در دوره دبستان بیشتر شبها در مسجد محل، کلاس و جلسه قرآن و یا هیئت داشتیم. آخر شب وقتی به سمت منزل می آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور می کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم. با برخی بچه ها زنگ خانه مردم را میزدیم و سریع فرار میکردیم! 🌃 یک شب من دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدند یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانیدند! صدای زنگ قطع نمیشد. یکباره پسر صاحبخانه که از بسیجیان مسجد محل بود بیرون آمد. چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد. 👂او شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت : باید به پدرت بگم چیکار میکنی! هرچی اصرار کردم که من نبودم و... بی فایده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد. آن شب همسایه ما عروسی داشت توی خیابان و جلو منزل ما شلوغ بود. پدرم وقتی این مطلب را شنید خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد. این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت چند سال بعد و در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمال نوشته شده بود. به جوان پشت میز گفتم: من چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم؟ او در مورد من خیلی زود قضاوت کرد. او گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. بعد یکباره دیدم که صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاک می شد و اعمال خوب آن باقی می ماند. 😇 خیلی خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود یکی دو سال از اعمال من اینطور طی شد. جوان پشت میز گفت: راضی شدی؟ گفتم : بله؛ عالیه! 🙁 البته بعدها پشیمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند؟! اما باز بد نبود همان لحظه دیدم آن شهید آمد و سلام و روبوسی کرد. خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم و از شما حلالیت بطلبم. هر چند شما هم بخاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی. ♢ ادامه دارد... 📚 ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
وقتی کسی را همه طرد کردند، آن وقت خدا او را پناه می‌دهد و می‌گوید خودم تو را می‌خواهم... | کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّی‌اُدنُ مِنِّی، اُدنُ مِنّی، اُدنُ مِنّی| همه‌ی گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛ بھ من نزدیک شو،‌نزدیک شو ...💕 حاج‌اسماعیل‌دولابی🌱 ☔️@sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹
زمان: حجم: 85.5K
به نظرتون دو تا از زیباترین صداهای دنیا چیه؟ من میگم: صدای مادرم💚 صدای بارون☔️ روزگارتون پر از این دو صدای قشنگ! ☔️ @sedaybaran
۱۰ آذر ۱۳۹۹