#شاعرانه
@sedaye_zendegi
مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده
خسته ام خسته تر از آنکه بگویم چه شده
در خیالات بهم ریخته ى دور و برم
خیره بر هر چه شدم خاطره اى زد به سرم
مى روم چشم ترم را به زیارت ببرم
تا از آن چشم نظر باز شکایت ببرم
ناممان منتسبش بود نمیدانستیم
جانمان در طلبش بود نمیدانستیم
خبر آمد همه جا شعر تو را میخواند
شعرمان ورد لبش بود نمیدانستیم
قول دادم برود از غزل آتى من
لطف کن حرف نزن قلب خیالاتى من
مشکلت با من و احوال پریشانم چیست ؟
قلب من تند نرو صبرکن آرام بایست
نفسم را به هواى نفسى تازه بگیر
قد عاشق شدنم را خودت اندازه بگیر
بخدا هیچ کسى مثل من آزرده نشد
مثل لب هاى تو انقدر ترک خورده نشد
هیچ کس مثل من از دست خودش شاکى نیست
از همین فاصله برگرد تو هم باکى نیست
فرق دارد دل من با دل تو عالمشان
در دهانم پر حرف است نمى گویمشان
به خودم سیلى سرخى زدم و دم نزدم
آن زمان که همه فریاد زدند از غم شان
پشت وابستگى ام هست دلیلى که نپرس
منم و تجربه ى طعم اصیلى که نپرس
حرف دل را که نباید بگذارى آخر
این چه چشمان شروریست که دارى آخر ؟
چشم تو روى من غم زده شمشیر کشید
قلب من یاد تو افتاد فقط تیر کشید
حمله ى قرنیه ها را نپذیرم چه کنم ؟
من اگر دست تو را سخت نگیرم چه کنم ؟
هر چه من مى کشم از این دل نامرد من است
این غزل ها همگى گوشه اى از درد من است...
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
#قديما…
@sedaye_zendegi
نمیدونم قد ما کوتاه بود یا قدیما برف بیشتر میومد!!
نمیدونم دل ما خوش بود یا قدیما بیشتر خوش میگذشت!!
نمیدونم سلامتی بیشتر بود یا ما مریض نبودیم!!
نمیدونم ما بی نیاز بودیم یا توقع ها پایین بود!!
نمیدونم همه چی داشتیم یا چشم و هم چشمی نداشتیم!!
نمیدونم اون موقع ها حوصله داشتیم یا الان وقت نداریم!!
نمیدونم چی داشتیم چی نداشتیم
ولی روزای خوبی داشتیم....
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
#پندانه
@sedaye_zendegi
پدری برای پسرش تعریف میکرد که:
گدایی بود که هر روز صبح وقتی از این کافهی نزدیک دفترم میاومدم بیرون جلویم را میگرفت.
هر روز یک بیست و پنج سنتی میدادم بهش... هر روز. منظورم اینه که اون قدر روزمره شده بود که گدائه حتی به خودش زحمت نمیداد پول رو طلب کنه. فقط براش یه بیست و پنج سنتی میانداختم.
مدتی مریض شدم و وقتی دوباره به اون جا برگشتم میدونی بهم چی گفت؟ پسر: چی گفت پدر؟
میگوید: «سه دلار و پنجاه سنت بهم بدهکاری...!»
بعضی از خوبی ها و محبت ها، باعث بدعادتی و سوءاستفاده میشه!
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
میگفت کاش اون لحظه ای نرسه
که دروغ کسی رو بفهمی
که همیشه چشم بسته قبولش داشتی ...
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
مادر بزرگ میگفت:
محبت مثل سکه است...
اگه تو دل کسی بندازیش دیگه نمیتونی درش بیاری...!!
مگه اینکه دلش رو بشکنی...
مواظب دلهای هم باشیم ...
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
#انگیزشی
@sedaye_zendegi
گاهی همه چیز را به حالِ خود رها کن
و راهِ خودت را برو ...
و در گوشِ روزگار ، بگو ؛
حالِ من خوب است
و تو هرگز حریفِ حالِ خوبِ من
نخواهی شد ... و بخند ؛
به خوش باوریِ سایه های
بخت برگشته ای که هنوز ؛
جسارتِ آفتاب را ندیده اند ...
سلام صبحتون بخیر
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امضای خدا پای ارزوهاتون شبتون ارام ...
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
از ترس کرونا با مردم دست نمیدن!!!
@sedaye_zendegi
"باشه، قبول"
ولی کاش از ترس "خدا" هم:
• حق الناس و نخوردن مال یتیم
• به مال حرام دست نمی زدند!
• به بیت المال دست درازی نمی کردند!
• از کم کاری و کم فروشی دست می کشیدند!
• از یتیمان دستگیری می کردند!
وقتی برای اون "احتمالی" اِنقـدر اهمیت قائلند؛
چرا اهمیتی برای این "قطعی" ها قائل نیستند!!!؟؟؟
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
#آدمهای_صبور
@sedaye_zendegi
آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن ؛
بی نهایت لبخند می زنن ...
این لبخند شاید تو نگاه اول حس گذشت بده...!
اینکه «هر زخمی زدی ،
هر چیزی که گفتی فدای سرت ،
من فراموش می کنم!»
ولی آدم های صبور هیچوقت هیچ چیزی رو فراموش نمی کنن...!
زخمارو می شمارن...!
حرفارو مرور می کنن و همچنان لبخند می زنن...!
یه روز که صبوری دیگه جواب نداد ، با همون لبخند، تو یه چشم بهم زدن برای همیشه فراموشت می کنن...
انگار که هیچوقت تو زندگیشون نبودی.
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
گیسو رها نکن که به اندازه ی نیاز
افسانه های در هم و بر هم شنیده ایم
سلام روزتون پر از زیبایی
صبحتون بهشت
الهی به امید تو
🍁🍁 #صدای_زندگی 🍁🍁
@sedaye_zendegi
@sedaye_zendegi
آدمها میآیند،
آدمها میروند.
هر کسی که میآید،
چیزی برایت میآورد؛
هر آن کس که میرود
چیزی از تو را میبَرد...!
سالها بعد خواهی فهمید،
چیزی که از تو بر جای مانده،
خودت نیست ...
تکههایی است جمعشده از آدمهایی که آورده بودند و در ازایش ...
آرام آرام تو را تکه تکه بُردند ...
پس ببین با که هستی با که هم نشین میشوی چون تو روزی همان خواهی شد ...
#دل_نوشته
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انگیزشی
آدم ها خسته که شدند؛
بی صدا تر از همیشه میروند!
احساسشان را بر میدارند و پاورچین پاورچین، دور میشوند...
آدم ها هر چقدر هم که صبور باشند؛ یک روز صبرشان لبریز میشود،
کم میآورند، همه چیز را به حالِ خود میگذارند و میروند ...
همانهایی که تا دیروز، دیوانه وار، برای ماندن می جنگیدند،
همان هایی که سرشان برای مهربانی و هم صحبتی درد می کرد؛
سکوت میکنند،
بی تفاوت میشوند،
و جوری میروند؛
که هیچ پلی برایِ بازگشتشان، نمانده باشد...
آدم ها به مرز هشدار که رسیدند؛
آدمِ دیگری میشوند...
🌺 #صدای_زندگی 🌺
@sedaye_zendegi