زیارت عاشورا کریمی.mp3
زمان:
حجم:
3.73M
🏴 زیارت عاشورا
◀️ حاج محمود کریمی
#زیارت_عاشورا
#محرم 🖤 ¦
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
4_5837127856848636579.mp3
زمان:
حجم:
13.18M
به مناسبت شهادت امام سجاد(ع)
با نوای مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید رضا مدرسی
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریه بی پایانت...
🚩🏴🚩🏴
صلی الله علیک یاسیدالساجدین(ع)
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا بهشت و به عاشقان داد
با گریه های امام سجاد (علیهالسلام)
🇮🇷 سدرةالمنتهی 🏴
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز سی و چهارم ┄═❁❀••••❈◦🌿🌺🌿◦❈••••❀❁═┄ 📜 #خطبه59 : (در سال ۳۸ هج
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز دویست و سی و پنجم
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه56 : ( برخی این خطبه را به آغاز سال ۳۷ هجری نسبت به تحرکات معاویه در بصره، در یکی از روزهای جنگ صفین نسبت می دهند)
🔹ياد مبارزات دوران پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در صفين
♦️در رکاب پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می کرديم، که اين مبارزه بر ايمان و تسليم ما می افزود و ما را در جادّه وسيع حقّ و صبر و بردباری برابر ناگواری ها و جهاد و کوشش برابر دشمن ثابت قدم می ساخت. گاهی يک نفر از ما و ديگری از دشمنان ما مانند دو پهلوان نبرد می کردند و هر کدام می خواست کار ديگری را بسازد و جام مرگ را به ديگری بنوشاند. گاهی ما بر دشمن پيروز می شديم و زمانی دشمن بر ما غلبه می کرد. پس آنگاه که خدا راستی و اخلاص ما را ديد، خواری و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پيروزی را به ما عنايت فرمود، تا آنجا که اسلام استحکام يافته، فراگير شد و در سرزمين های پهناوری نفوذ کرد. به جانم سوگند، اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم، هرگز پايه ای برای دين استوار نمی ماند و شاخه ای از درخت ايمان سبز نمی گرديد. به خدا سوگند، شما هم اکنون از سينه شتر خون می دوشيد و سرانجامی جز پشيمانی نداريد.
#امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
#نهج_البلاغه
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🇮🇷 سدرةالمنتهی 🏴
╰⇢⇢✨﷽✨❝╮ #کربلا از آغاز تا پایان🏴 📝قسمت_۱۹ 🏴این قسمت : شهادت امام حسین علیه السّلام🌷 🔰از حمید
╰⇢⇢✨﷽✨❝╮
#کربلا از آغاز تا پایان🏴
📝قسمت_۲۰
🥀این قسمت : اسرای کربلا :)
اسراى کربلا را از منطقه نبرد سوار بر شتر کرده به کوفه آوردند و به دستور ابن زیاد در کوچههاى مختلف کوفه گرداندند (فَدِیرَ به فى سُکک الکوفة و قبائلها). سپس آن را به قصر ابنزیاد آوردند.(279) در این وقت مردم کوفه اجتماع کرده گریه میکردند و امام سجاد(ع) فرمود: هؤلاء یبْکین علینا فمن قَتَلنا؟ (280) وقتى اسرا بر ابنزیاد وارد شدند، ابن زیاد گفتگویى با على بن الحسین(ع) داشت. وى از حضرت پرسید: نامت چیست؟ گفت: على. ابنزیاد گفت: مگر خدا على بن الحسین را نکشت؟ گفت: برادرى داشتم نامش على بود و از من بزرگتر، مردم او را کشتند! ابن زیاد گفت: خدا او را کشت. امام سجاد(ع) پاسخ داد: اللّه یتَوَفَّى الأنْفُسَ حین مَوْتِها،(281) خداوند وقت مرگ، روح آنان را میستاند. و ما کانَ لِنَفْس أنْ تَمُوتَ إلاّ بإذْنِ اللّه،(282) ابنزیاد دستور قتل على بن الحسین(ع) را داد که زینب (س) فریاد زد: حسبک من دمائنا، أسألک باللّه إن قتلته إلاّ قتلنى معه، بس است آنچه از خون ما ریختى؛ تو را به خدا سوگند میدهم اگر بناى کشتن او را دارى اول مرا بکش. در این وقت ابن زیاد از کشتن امام سجاد(ع) منصرف گشت.(283) ابن زیاد گفتگویى هم با زینب (س) داشت. به گزارش ابومخنف، زینب (س) با کم ارزشترین لباس آمده بود در حالى که کنیزانى در اطرافش بودند. ابن زیاد پرسید: این زن کیست؟ سه بار پرسید و کسى پاسخش را نداد. عاقبت یکى از کنیزان گفت: این زینب دختر على(ع) است. ابن زیاد گفت: سپاس خداى را که شما را رسوا کرده، کشت و اقدامتان را باطل کرد، أکذب احدوثتکم؛ زینب (س) پاسخ داد: الحمد لله الذى أکرمنا بمحمّد(ص) و طهّرنا تطهیرا. (284)
🏴حکایت خطبه خوانى حضرت زینب (س) در کوفه را منابعى چون ابومخنف، بلاذرى، ابن سعد و دینورى نیاورده اند؛ اما ابن اعثم به تفصیل آورده و به نظر میرسد منبع اصلى این خطبه همو باشد. وى با ستایش از سخن گفتن حضرت زینب(س) و این که گویى على سخن میگوید، سخنان وى را خطاب به مردم کوفه آورده است. ابتدا مردم را ساکت کرد؛ آن گاه پس از ستایش خدا و فرستادن درود بر رسول و خاندان طاهر او مردم کوفه را به خیانت و غدر و نقض عهد و پیمان شکنى متهم کرده، به خاطر این که حرمت پسر پیامبر(ص) را شکستهاند آنان را به غضب و سخط الهى وعده داد. این که کبد پیامبر(ص) را پاره کردند، و خون (پسر) رسول الله (ص) را ریختند، و حرمت او را شکستند؛ در این شرایط، اگر از آسمان خون ببارد، نباید در شگفت شوند. در پایان هم فرمود که إنّ ربّک لبالمرصاد.(285)
☑️ همچنین خطبه امام سجاد(ع) در مسجد دمشق در حضور یزید به اختصار در فتوح آمده است؛ همچنان که برخى از مآخذ دیگر هم آن را آورده اند. خطیبِ مسجد دمشق بر بالاى منبر از على بن ابى طالب و حسین بن على(ع) بدگویى میکند و به تفصیل در فضائل معاویه و یزید سخن میسراید. على بن الحسین(ع) همانجا فریاد اعتراض بلند میکند و خطاب به خطیب میفرماید: اشْتَرَیتَ مرضاة المخلوق بسخط الخالق. سپس از یزید اجازه میخواهد بر منبر رود. یزید ابتدا طفره میرود، اما اطرافیان میگویند اجازه دهد تا صحبت کند. آن حضرت بر فراز منبر، در برابر مردمى که اهل بیت را نمى شناسند، به معرفى خود میپردازد. در میانه نه معرفی است که یزید از بروز فتنه ترسیده، به مؤذن گفت اذان بگوید. (286)
✔️ابن سعد نوشته است که سر امام حسین(ع) را محفّز بن ثعلبه عائذى نزد یزید آورد. (287) اسراء نیز نزد یزید آورده شدند، در حالى که تنها مرد آنان على بن الحسین(ع) بود که زنجیرى به گردن او بسته وى را وارد شام کردند، فغلّ بغلّ الى عنقه. آن حضرت در طول راه با هیچ کس صحبتى نکرد تا به شام رسیدند.(288) بلاذرى ضمن اشاره به این که سر امام حسین(ع) مدتى در کوفه در جایى نصب شده و حتى در شهر گردانده میشد، مینویسد: زَحْر بن قیس جعفى سر امام حسین(ع) و یاران و اصحاب او را به شام براى یزید بن معاویه برد.(289) گویا سرها را همین زحر بن قیس برده، اما اسرا را محفز بن ثعلبه برده است. به نقل ابومخنف: محفّز عائذى و شمر اسرا را به شام منتقل کردند و همان دمِ در، محفز با صداى بلند گفت: هذا محفّز بن ثعلبة أتى أمیرالمؤمنین باللئام الفجرة! (290) وقتى سرهاى امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحابش را نزد یزید گذاشتند، یزید شعرى خواند و گفت:ای حسین! اگر من با تو روبرو میشدم تو را نمى کشتم!(291) این هم روشی برای توجیه این ماجرا و تبرئه خودش بود. حال که دشمنش را از سر راه برداشته بهتر است گناه کشته شدن او را گردن دیگری بیندازد، البته این دیگری، هیچگاه تنبیه نمیشود و همچنان به حکومت جابرانه خود در عراق ادامه میدهد.
#ادامــــــہ دارد...😢
‹
#محرم 🖤 ¦
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─